شاعران این شماره: مریم بالنگی، سریا داودی حموله، ناهید عرجونی، آرزو نوری، سهراب سپهری، جبیب شوکتی، علیرضا نوری
_____________________________
صدای ماهی بیرون اب
تنها کشف دریا از خودش بود
مثل وقتی که تو پیراهنت را تنات میکنی
بدن من زیبا میشود
امروز همه چیز ماهیتاش را از دست داد
من سرباز جوانی را میشناسم
که آرزو داشت ژنرال باشد
دستهایش که تفنگ شدند
دیگر نتوانست موهای هیچ زنی را نوازش کند
به خودش شلیک کرد
صفورا میگوید
تو هر روز چیزی را از دست میدهی
متوجهای مریم؟
……………………………………. از: صورتکتاب شاعر
..
این جهان
تعبیر خواب کدام دیوانه بود
رویاهای ما
ضلع هیچ دیواری نخواهند شد.
آه ارمیای پیامبر!
من از وحشت روزهایی سرشارم
که تو اشک میریزی و اورشلیم زیر پوست گرگی خزیده است
که برادرم را درید!
عادت کن پیامبر
به استخوانهایم
به گوشت تنم که ذره ذره تبدیل میشود به خاک
وزیبایام که دیگر یه چشم نمیآید
عادت کن مرا
با دو حفرهی خالی دوست داشته باشی
تو پیامبری
ومن ناگزیز
زیباترین ِ دختران ِقبیله!
گوشوارهام را ببین
درگوش آریلای عزیز بود
وقتی برای خداحافظی مرا بوسید
آه ارمیای نبی
حالا آریلا
نه گوشواره میخواهد
و نه زیباست
لبهایت را نزدیک تر بیاور
تو بوسه نمیدانی که چیست پیامبر؟
آه ارمیای مهربان !
تو تنها به قربانگاه بردن را خوب یاد گرفتهای!!
«دربارهی تو»
دلتنگی شبیه تو نیست
گاه و بی گاه در میزند
هر جا دلش خواست مینشیند
و با حسادت عجیبی
دربارهی تو حرف میزند!
مادرم
چاقو را
در حوض نشست
ماه زخمی می شد .
.
آتش بازی در تابستان
با یک تیر دو نشان کشته میشود
تفنگها اعتصاب غذا میکنند
برنوهای بازنشسته
به خدمت احضار میشوند
پرچمهای سفید شلیک میکنند
کشتارگاههای سیار تهران براه میافتند
مکدونالد شعبه کاخ افتتاح شد
به فروشگاههای زنجیرهای قدس
………………………… خوش آمدید.
هرکس میمیرد
در من شمعی روشن میشود
شدهام امام زادهای در عصر قاجار
کذایی
کذایی
به پُفی بندم