دو شعر از داوود مالکی

 ۱

بر کفل اسب‌ها

جز حسرت جاده‌های نرفته

چیزی شیهه نمی‌کشه!

********

۲

پناه می‌برم

به اُورادی که دهان مرا لبریز کرده

و امان نمی‌دهند

تا بر قومی تازه

که نه کتاب دارند

نه عصا

و نه پیراهنی برای دریدن

نزول کنم

قومی که درخت‌های‌شان

پر از بخت‌های بسته است

پناه به پیامبران بی‌پناه

که پیشانی‌شان پر از اُوراد گم شده است

و تنها معجزه شان

دهانی سوخته و آیاتی گم شده است

به مادرم که تازه بود

و در نمازهای هزار رکعتی‌اش

پدر را حرام کرد

پناه به پنجره‌های دخیل

که دلشان پر است

و حرم‌هایی که بغض کرده‌اند

و مثل من

دعایی عاجل را نیازمندند

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر دیگران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 Responses to دو شعر از داوود مالکی

نظرتان را ابراز کنید