منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌تان را بنویسید:

می‌گویند ۱۳۷


منتشرشده در می‌گویند | دیدگاه‌تان را بنویسید:

واژگان خانگی

 


یک شعر از سمیح القاسم

 

می ترسم از آن روز
می ترسم از روزی که بشر نامش تغییر کند

دیگر به نام قبیله صدایش نکنند
به نام عشیره

به نامی که خانواده اش گذاشتند

به نامی که او را صدا می کردند

می ترسم از آن روز

نام بشر به نام حکومتها

به نام ایدئولوژِی
به نام دیکتاتورها تغییر کند
می‌ترسم ازآن روزی که سمیح صدایم نکنند

می ترسم از نام حکومت بن حکومت بن حکومت
ایدئولوژی بن ایدئولوژی بن ایدئولوژی

دیکتاتور بن دیکتاتور
وپیراهنی شبیه زندان تنم کنند
دستانم را تازیانه بدهند

وچشمانم را اعدام بیاموزند
می ترسم از آن روز.

 


یک شعر از: حسین برکتی

 

و ما میان‌وعده‌های تکراری

برای وعده‌های جنگیم

دور خالی میزها می‌نشینیم

امروز را تهنشین می‌کنیم

فردا را وعده می‌دهیم.

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صورت‌نامه ۱۴۴

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

شهرت شاملو ، حرمت شاملو

این متن از صورت‌کتاب بیژن اسدی‌پور نوشته دوستم سعید اسکندری را برای بیستمین سالگرد کوچ احمد شاملو و به احترام این اسطوره‌ی صراحت و ایستادگی در این‌جا نقل می‌کنم.

 

نوشته: سعید اسکندری

شهرت شاملو ، حرمت شاملو

۱
«عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع / عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن» این بیت سنایی غزنوی حقیقتی را بیان می‌کند. واقعیتی را و این حقیقت، این واقعیت در مورد احمد شاملو نیز صادق است. اما شاعر شیرین سخن بودن تمام‌ مساله نیست. شاعر مورد نظر ما می‌تواند شیرین سخن باشد اما دستگاه فکری و جهانبینی نداشته باشد شاعر به معنای راستین واژه باشد اما در شعر خویش مسائل مهمی را مطرح نکرده باشد مثلا منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی را می توان پایه‌های تصویر‌سازی و خیال‌پردازی در شعر فارسی دانست و از فحول شعرای زبان پارسی ولی سراسر دیوان آنها یا دیوان شاعر بزرگی همچون ازرقی هروی را برای نمونه اگر بگردی شاید گفته ومفاهیم حاصل از اندیشه یا مطالب حاوی معانی بکر و مهمی که بیان کرده‌اند از ۵۰ یا ۱۰۰ بیت تجاوز نکند اگرچه میتوان با اغماض شعر آنها را هم حاوی نوعی دیدگاه خوش باشانه و منفعت طلبانه دانست اما شعر خیام سراسر اندیشه است شعر مولانا سراسر معناست و شعر حافظ سراسر اندیشه و معنا و رمز و موضع‌گیری سیاسی است و هر کدام نگاه خاص خود را به هستی و پدیده‌های آن دارند خب این‌ها بر جامعه و فرهنگ‌ قرن از پی قرن‌ و نسل از پی نسل بر انسان و جهان بر زمان و زمانه تاثیر بیش‌تری گذاشته‌اند پس شاعری شیرین سخن که نگاه ویژه‌ی خود را به هستی و پدیده‌ها دارا بوده اندیشه و جهان بینی هم داشته باشد و بر روزگار خود و روزگاران پس از خود تاثیر بگذارد مساله‌اش با شاعر شیرین سخن صرف فرق می‌کند. از طرفی شاعر می‌تواند شیرین سخن و اندیشمند باشد و شعرش دارای جهان‌بینی و سرشار از اندیشه‌های مهم و معانی بکر و ارزشمند باشد اما به دلیل مشهور نبودن و دیده و خوانده نشدن در زمان خود تا مدت‌ها نتواند هیچ تاثیری بر انسان‌ها جامعه و فرهنگ‌ آن‌ها بر جهان زمان‌ و زمانه بگذارد. یا این‌که کلا هیچگاه نتواند اثری بر چیزی یا کسی داشته باشد اما برای مشهور شدن، دیده شدن، خوانده شدن، پذریرفته شدن و…عمرهایی که سنایی گفت باید با اعمال، مواضع، بخت‌ها، موقعیت‌ها، همکاری‌ها، دوری گزیدن‌ها، شناخت‌ها و بینش‌ها تیزهوشی‌ها ،توانایی‌ها و… پشتیبانی شوند.
۲
شاعر مورد بحث ما در این یادداشت یعنی احمد شاملو تمام این ویژگی‌ها را دارد شاعری قدر با آثار و اشعار ارزشمند که محبوبیت و شهرت بسیاری هم کسب کرده و بر فرهنگ‌ و جامعه ایران طی چند دهه و بر چند نسل به شدت تاثیرگذار بوده است. بخش قابل توجهی از جامعه‌ی ایران با شعر او زندگی کرده‌اند عاشق شده‌اند مبارزه کرده‌اند، مرده‌اند، به درک تازه‌تری از جهان و روابط آن دست یافته‌اند و همچنین به درک‌‌ بهتر و تازه‌تری از انسان، و افراد بسیاری طی سال‌ها و دهه‌ها از شعر او لذت هنری برده‌اند و عواطف و هیجاناتشان را با شعر او غنا بخشیده‌اند.

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یاد بعضی نفرات, یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نیمرخ روانی طنزپردازان

ابراهیم گلستان و سرقت کارهای ادبی هنری فروغ فرخزاد

مصاحبه‌گر: محمد پوررشیدی

دکتر بهنام اوحدی- روانپزشک و روان درمانگر- از نیمرخ روانی طنزپردازان در یک مصاحبه شنیدنی می‌گوید. از پژوهشی که درمورد پرویز شاپور انجام داده و درباره بیش از بیست طنزپرداز و هنرمند، صحبت‌های تازه‌ای دارد

برای شنیدن این مصاحبه روی تصویر زیر را فشار دهید.

<a

منتشرشده در مصاحبه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

با صدای منصور خورشیدی

تاجریزی خاکستر: اشعار و خوانش منصور خورشیدی 

برای دیدار و شنیدن این ویدیو روی تصویر شاعر را فشار دهید.

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

شاعر در متن انفجار


مایاکوفسکی: شاعر در متن انفجار

 

به‌مناسبت زادروز ولادیمیر مایاکوفسکی


نوشته: بابک شاکر

 

«هر جا که درد هست، من آن‌جا هستم.

من بر هر دانه اشک، مصلوب شده‌ام.»

مایاکوفسکی را نمی‌توان در خطابه‌های حزبی یا قاب پرچم‌های سرخ به بند کشید. او شاعر انقلاب نیست؛ بلکه انفجار زبان پیش از آن است که سیاست به آن برسد. از میان صدای طبل‌ها، پوچی رژه‌ها، و طنین گام‌های جمع، صدای یک «من» بیرون کشیده می‌شود؛ یک من متورم، ناآرام، و زخمی. نه به‌مثابه خودبزرگ‌بینی، بلکه به‌مثابه ظرفی برای تلاطم زبان. این همان جایی‌ست که شعر او را از شاعران ایدئولوژیک جدا می‌کند.

در شعرهای او، زبان چون ماده‌ای زنده می‌پیچد و کش می‌آید، قواعد نحوی را می‌گسلد، معنا را به لبه‌ی انفجار می‌رساند. شعر دیگر رسانه‌ای برای انتقال پیام سیاسی نیست، بلکه خود سیاستِ فرم است. خندیدن، برخلاف انتظار، نه نشانه‌ای از رهایی که نوعی کژتابی و «فوران درونی» است. خنده در شعر مایاکوفسکی، انفجار ناتمام سوژه است؛ واژگان، دهان را ترک می‌کنند بی‌آنکه به معنای پایدار برسند.

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در معرفی‌ی یک هنرمند, نقد شعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دستخط عِمران صلاحی

اندر حکایت تهیه و تنظیم و انتشار کتاب طنزآوران ایران با همکاری‌ی عِمران صلاحی و نیز چاپ دوم این کتاب و حذف نام بیژن اسدی‌پور و درد دل عِمران گرامی از این حذف و تغییر که برای اطلاع دوستداران طنز ایران در این‌جا نقل دوباره می‌کنیم.                                      رسانه

                                                                                                            


عمران صلاحی-بیژن-اسدی‌پور

>
ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خط یک نشان | دیدگاه‌تان را بنویسید:

عکس‌های سودابه قاسملو



پرویز حسینی با شهره آغداشلو

منتشرشده در عکس‌های سودابه قاسملو | دیدگاه‌تان را بنویسید:

عکس‌های نادر

            

شماره‌ی ۴۸

منتشرشده در عکس‌های نادر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

سرفصل‌هاى موسيقى‌ی ايرانى نامه چهل و نهم


مهین زرین‌پنجه

 

وقتى جنگى آغاز مى‌شود، هركسى بايد سهمى پرداخت كند

سياستمداران سلاح 

ثروتمندان مخارج

!و فقرا هم بايد فرزندان‌شان را به جبهه گسيل دارند

،وقتى جنگ تمام مى‌شود

سياستمداران دست يكديگر را مى‌فشارند

ثروتمندان قيمت‌ها را افزايش مى‌دهند

و فقرا نيز به دنبال گور فرزندان‌شان می‌گردند

                                                 آرتور شوپنهاور    فيلسوف آلمانى                                                 

 
 

همکارمان هلن شوکتی در هر شماره به موسیقی و هنرمندان ایرانی که به نوعی در اعتلاء و ارائه این هنر روح‌پرور دست داشتند می‌پردازد که همه‌ماهه از نظرتان می‌گذرانیم.

فصل چهل و چهارم


هلن شوکتی

 

مهين زرين‌پنجه موسيقيدان آهنگساز و نوازنده پيانو

با شروع انقلاب دلسردى هاى من شروع شد.

مى‌دانستم كه ديگر از هنر و هنرمند خبرى نخواهد بود. بخصوص بانوان از ارزش‌هاى هنرى بهره‌مند نخواهند شد. راهى سفر به خارج از ايران شدم.  با دورى از وطن دلتنگى‌ها آغاز شد بطوری كه احساس 

 كردم از خودم جدا شدم. با شنيدن سروده‌هاى ملى كشورهاى ديگر بغض مى‌كردم. از انگستان به فرانسه واز فرانسه به آمريكا سرگردان بودم، يا بايد به ايران برگشته و در پنهان نوازندگى مى‌كردم و يا با حكومت همكارى مى‌كردم.

با وقوع انقلاب در ايران!!! نه تنها روياى موسيقيايى نصرالله زرين پنجه، كه چند نسل ديگر را برباد رفت، مهين هم كه پس از اتمام تحصيلات به استخدام فرهنگ و هنر در آمده بود و (تشكيل اولين  اركستر بانوان علاوه بر تك‌نوازى‌هاى پيانو را در كارنامه خود داشت ) در اوج مهارت تقاضاى بازنشستگى كرد و تن به تبعيد خودخواسته داد.

مهين زرين پنجه در چهارم آبان سال ١٣١٦ در تهران بدنيا آمد. پدرش نصرالله زرين پنجه،  استاد تار و 

آهنگساز بود و در تدوين كتاب‌هاى آموزشى تار و سه تار هنرستان موسيقى نقش بسزايى داشت.

مهين در خانه كوچكى كه آواى موسيقى از در و پنجره هايش شنيده مى‌شد بزرگ شد. پدر نوازنده و 

معلم تار و سه تار و مادر صفيه يگانه كمى تار و تنبك مى‌نواخت. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در سرفصل‌های موسیقی‌ی ایران | دیدگاه‌تان را بنویسید:

خانه ادریسی‌ها

نقل از: خانه ادبیات ایران

خانه‌ٔ ادریسی‌ها را می‌‌توان تمثیلی از میهن دانست و حوادثی که بر ساکنان آن آوار می‌شود. منتقدان و مفسران ادبی، این رمان را موضع‌گیری “غزاله علیزاده” در برابر نمود عینی مفهوم انقلاب قلمداد کرده‌اند. کتاب با جمله‌ای معروف شروع می‌شود که می‌توان آن را چکیده‌ داستان و نیز دیدگاه علیزاده درباره‌ی انقلاب دانست: «بروز آشفتگی در هیچ‌ خانه‌ای ناگهانی نیست، بین شکاف چوب‌ها، تای ملافه‌ها، درز دریچه‌ها و چین پرده‌ها غبار نرمی می‌نشیند. به انتظار بادی که از دری گشوده به خانه راه بیابد و اجزای پراکندگی را از کمین‌گاه آزاد کند.» ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد داستان, یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

نگاهی به: «شکفتن در شعر» هومن ذکائی



هومن ذکائی

 

نگاه محمد جعفری دهقی

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

در خیالات خودم

این ویدیو توسط دوست عزیزی از پاریس ارسال شد.

برای شنیدن این شعر توسط شاعر روی عکس زیر را فشار دهید:

یک شعر از بیتا امیری

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

می‌رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست

می‌نشینی روبه رویم خستگی در می‌کنی

چای می‌ریزم برایت توی فنجانی که نیست

باز می‌خندی و می‌پرسی که حالت بهتر است؟

باز می‌خندم که خیلی! گرچه می‌دانی که نیست

شعر می‌خوانم برایت واژه‌ها گل می‌کنند

یاس و مریم می‌گذارم توی گلدانی که نیست

چشم می‌دوزم به چشمت، می‌شود آیا کمی

دست‌هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟

وقت رفتن می‌شود با بغض می‌گویم نرو

پشت پایت اشک می‌ریزم در ایوانی که نیست

می‌روی و خانه لبریز از نبودت می‌شود

باز تنها می‌شوم با یاد مهمانی که نیست

رفته‌ای و بعد تو این کار هر روز من است

باور این‌که نباشی کار آسانی که نیست

منتشرشده در با صدای شاعر, شعر کلاسیک | دیدگاه‌تان را بنویسید:

عکس روز

منتشرشده در عکس روز | دیدگاه‌تان را بنویسید: