روز زن

روز زن بر زنان سخت‌کوش ایران و سایر نقاط جهان خجسته باد

روز زنان

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌ها برای روز زن بسته هستند

می‌گویند ۵۳

شماره‌ی 53

شماره‌ی 53

منتشرشده در می‌گویند | دیدگاه‌ها برای می‌گویند ۵۳ بسته هستند

پرت و پلا

توضیحی محمل-17

منتشرشده در پرت و پلا | دیدگاه‌ها برای پرت و پلا بسته هستند

یادداشت شخصی‌ی «معترض»

یکم مارس 2015

از صحبت دوستی به رنجم
کاخلاق مرا حسن نماید
عیبم هنر و کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخ‌چشم ناپاک
تا عیب مرا به من نماید ؟
…………………………سعدی / گلستان
برای این یادداشت شخصی توضیحاتی درمفاهیم و کاربرد لغات لازم است: حوالی – این لغت عربی‌ست ولی درآن زبان جور دیگری تلفظ می‌شود، به معنی ” پیرامون ” و گردابر “ست که در زبان فارسی عمدتا با کسره‌ی ربط به معنی‌ی ” نواحی‌ی ” جایی اطلاق می‌شود. در یکی از نمونه‌های شعر کهن فارسی به این بیت رودکی بر می‌خوریم:
پوپک دیدم به حوالی(ی) سرخس
بانگک بر برده به ابر اندرا
در بیت زیر از نظامی همین معنی (= نواحی) بدون اضافه در مورد درختی به کار رفته که مجنون از گرما به سایه‌ی آن پناه برده بود:
درسایه‌ی آن درخت عالی
گرد آمده آبی از حوالی
سعدی هم یک جا به مجاز از ” حوالی‌ی دل ” یاد کرده ، در مفهومی که یادآور “حومه‌ی سانفرانسیسکو”ی ایرج پزشکزاد است: ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | دیدگاه‌ها برای یادداشت شخصی‌ی «معترض» بسته هستند

واژگان خانگی

واژگان خانگی52

شاعران این شماره: سریا داودی حموله، ناهید عرجونی، فاتمه فرهادی، آرزو نوری، حبیب شوکتی، عباس صفاری، عمران صلاحی، داریوش معمار، فریاد ناصری، علی‌رضا نوری و مجید نفیسی

_____________________________

سریا داودی حموله
سریا داودی حموله

 

اخطلاف

خود را به روی هرچه تویی قفل کرده‌ام

بعد از میم آخر تنها

زرد پروانه‌ای شدم

بر گوش باد

تا سه چهارم فردی باشم

که همیشه مفعول است

نیمه‌ی خالی‌ام

حجرالاسودی‌ست

در نیمه‌ی دیگر

مرا تحویل خودم بدهید

دارم می‌ترسم

از زنانی که در آیینه تفتیش می‌شوند!

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | دیدگاه‌ها برای واژگان خانگی بسته هستند

فریادناصری، در شعرش فریاد نمی‌زند

فریاد ناصری- سمیرا کرمی
…………………فریاد ناصری………………………………سمیرا کرمی

سمیرا کرمی: آن‌چه گریبان شعر امروز ما را گرفته غرق شدن در رمانتیسيسم است از یک سو، که متهم به تئوری‌هراسی شده و از دیگر سو تئوری‌زدگی‌ست. این از شاخصه‌های جوامع در حال گذار و کشورهای در حال توسعه است. باید با این مشکل با ابزار جامعه‌شناختی روبه‌رو شد و قطعاً تئوری‌های ادبی به کار رفته در فضای ژورنالیسم ادبی ما برای درمان تئوری‌گریزی و تئوری‌هراسی ناتوان باقی خواهد ماند. کشورهای در حال توسعه شدیداً دوقطبی می‌شوند؛ عده‌ی محدودی که شتاب‌زده در معرض انبوهی از اطلاعات و تئوری‌ها و سیر فشرده‌ي مکاتب ادبی در دو قرن اخیر در دنیای پیش‌رفته هستند و عده‌ای دیگر که با چنگ زدن به تاریخ کلاسیک خود و چسبندگی شدید به صنایع بیانی و بلاغی سعی بر مصرف‌کننده بودن داشته و می‌خواهند بر میراث ادبیات خود به خواب روند. هر دو رویکرد می‌تواند به عقیم شدن جریان‌های نوین ادبیات منتهی شود و بدیهی است که برای داشتن چهره‌های ماندگار و اثرگذار در ادبیات و خلق جریان‌های نامیرای ادبی، باید به زیستن در این جهان شدیداً در حال گذار مشرف شده و این اشراف با توجه به ویژگی گذران دنیای امروز و جهانی شدن، قطعاً سن بلوغ مؤلف و هنرمند و اثر هنری را به تأخیر می‌اندازد که این تأخیر خود با روح شتاب‌زدگی دنیای نوین متناقض است.

«سربازهای خسته پشت خاکریز تخت» دومین مجموعه شعر فریاد ناصری است که به‌تازگی توسط نشر باران میشان منتشر شده است. فریاد ناصری در شعر زبانی ساده دارد که در چیدمان کلمات به کمک صنایع ادبی مثل تشبیه و استعاره به خلق فضا و بیان شعر می‌پردازد و در واقع آن‌قدر از صنعت تشبیه با ادات تشبیه ثابت مانند «مثل» استفاده می‌کند که کاربرد زیبایی‌شناسانه‌اش را از آن گرفته و به عنصری تکراری در شعرها بدل می‌شود.

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌ها برای فریادناصری، در شعرش فریاد نمی‌زند بسته هستند

دستخط سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی

دستخط سیمین بهبهانی

 دوباره می سازمت وطن!
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می‌زنم، ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خط یک نشان | دیدگاه‌ها برای دستخط سیمین بهبهانی بسته هستند

صورت‌نامه ۶۰

شماره‌ی 60 افراشته

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌ها برای صورت‌نامه ۶۰ بسته هستند

پریشکه سخن

عابدین پاپی1

نوشته: پاپی عابدین

سنت، مدرنیسم و پست مدرنیسم(کریتیکال)

گذشتگان با طبیعت بودند و ازاین طبیعت تبعیت می‎کردند. هرگز از طبیعت سئوال نمی‌کردند و یا درباره‌ی مثلن ماه و دریا چندان بحثی نمی‌کردند. به بیانی دیگر بیشتر در کیستی طبیعت شناور بودند! و نه در چیستی آن. به دیگر بیان چیستی یا ماهوی طبیعت برای گذشتگان دغدغه‌ای به شمار نمی‌آمد. لذا جهان گذشته، جهان وحدت و همراهی بود و چیزی به نامکاربرد عقل به طور مجزا نبود. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در مقاله | دیدگاه‌ها برای پریشکه سخن بسته هستند

تازه‌سازی طرح‌واره‌ای در شعر زنان

بخش سومین

نوشته‌ی لیلا صادقی

نقل از سایت لیلا صادقی

جهان ممکن و ناممکن

در شعری از روجا چنکار از مجموعه‌ی مردن به زبان مادری به نام «مثل حرف توی دلم مانده‌ای»، فضاهای عاشقانه‌ی شعر به صورت طرح‌واره‌ی مفهومی عاشق و معشوق دور از هم با طرح‌واره‌های دیگری همچون «زن لوط» و «هاجر کنیز ابراهیم» ترکیب می‌شوند اما همچنان طرح‌واره‌های مفهومی برای ساختن فضای راوی عاشق حفظ می‌شوند. برخلاف شعر قبل، طرح‌واره‌ی زبانی در برخی از فضاها شکسته می‌شود و علی‌رغم فقدان تازه‌سازی در سطح مفهومی و متنی، در سطح زبانی برخی طرح‌واره‌ها تازه می‌شوند. البته تازه‌سازی طرح‌واره‌ای مخاطب‌محور است و از مخاطبی تا مخاطب دیگر فرق می‌کند. اگر تازه‌سازی طرح‌واره‌ی زبانی را هنجارشکنی در سطح طرح‌واره‌های زبانی در نظربگیریم، این سطح در شعر چمنکار شکسته می‌شود و به طرح‌واره‌ی جدیدی منجر می‌شود.

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | دیدگاه‌ها برای تازه‌سازی طرح‌واره‌ای در شعر زنان بسته هستند

از کافه نادری تا سوپ کافکا

با سپاس از دوست عزیزمان حسن نهرینی برای ارسال این مطلب.

حدود سه دهه است که مجسمه‌ی سفید فرشته‌ ای متروک در حیاط پشتی کافه نادری محبوس است. فرشته‌ ای رو به زوال، که روزی در پایش بزرگان هنر و ادبیات معاصر ایران می‌نشستند. زوال، اما تنها سرنوشت این فرشته که مثل روح سفید ادبیات معاصر ایران منزوی مانده، نبود، بلکه سرنوشتی بود که دامان کافه نادری، معروف‌ ترین پاتوق روشن‌ فکری ایران، در دهه‌های سی وچهل را هم گرفت و قرار است به زودی آن را به کل نابود کند

سیری که کافه نادری طی می‌کند مسیری است که جامعه‌ی بسته و دیکتاتور‌پذیرایران برای فرهنگ کشورمان رقم زده. جامعه‌ ای که با خمودگی و تن دادن به دیکتاتوری و یا انتخاب‌های هیجان‌زده، سالهاست به دست خود در کار تخریب تاریخ و فرهنگ خودش است
حاصل انتخاب‌ها و انتصاب‌ها در این جامعه‌ی بسته، در همین کافه نادری قبل از انقلاب، تختی را به دست شاه کشت و بعد از انقلاب، اتوبوس حامل نویسندگانی را که تنی چند از آن‌ها جوانی‌شان را در کافه نادری گذرانده بودند به دست جمهوری اسلامی به سمت دره‌ای هدایت کرد. اما پس از انقلاب نیز کشتن، نه تنها به مثابه حذف فیزیکی روشن‌ فکران، بلکه به شکل حذف حضور ادبی آن‌ها در دامن‌ زدن به شکاف عمیق بین طبقه‌ی روشن‌ فکر و عوام، از همان آغاز پی‌گیری شد. ممنوع‌الچاپ شدن کتاب‌های فروغ فرخزاد و صادق هدایت و بسیاری دیگر از صاحبان اندیشه، همه، پایه‌ها و سرمایه‌ گذاری‌های جدی برای حذف طبقه روشن‌فکر از طبقات اجتماعی جامعه بود ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌ها برای از کافه نادری تا سوپ کافکا بسته هستند

شهر دربند

شهر ایرانی‌ “در بند” واقع در جمهوری داغستان ۲۰۰۰ ساله شد!….

در زیر عکس‌هایی دیدنی از این شهرایرانی واقع در روسیه را همراه با توضیحات لازم در چند شماره برای‌تان می‌آوریم.

با تشکر از دوست عزیزمان امیر جابری برای ارسال این مطلب

بخش سوم

11
ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌ها برای شهر دربند بسته هستند

با صدای شیون فومنی

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌ها برای با صدای شیون فومنی بسته هستند

بلند بالا – ستار زاده

منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌ها برای بلند بالا – ستار زاده بسته هستند

عکس روز

پیرزن قالی باف

منتشرشده در عکس روز | دیدگاه‌ها برای عکس روز بسته هستند

پانزدهم فوریه1 2015

منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌ها برای بسته هستند