- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 10081
-
میگویند ۵۸
منتشرشده در میگویند
دیدگاهها برای میگویند ۵۸ بسته هستند
یادداشتهای شخصی (اگر مرگ نبود تکلیف ایرانیان چه میشد؟)
—————————— ——-
تمام عکسهای تشییع جنازهی محمدعلی سپانلو را حتی با ذره بین زیر و بالا کردم اما نه عکسی از آیدین آغداشلو بود – که شاید در یک پارک تورنتو مشغول بازی با سنجابها باشد -، نه مسعود کیمیایی – که لابد در تدارک محاکمهی دیگری در خیابانهای دل انگیز بهاریی تهران – و نه احمدرضا احمدی – که به دلیل شرایط فیزیکی انتقال او با سیم نقاله در خانهی هنرمندان میسر نشد. اسماعیل نوریعلا و عهد و عیال سابق سپانلو هم به عبارتی موفق به دریافت ویزای ایران نشدند! خلاصه جمع کسانیکه موقع غسل دادن فروغ فرخزاد توسط مسعود کیمیایی – منهای خود تازه درگذشته که همان روز زمستانی صاحب پسر شده بود – جمعشان جمع نشد مگر یک نویسندهی آشنای قدیم این حلقهی دوستان جوانی یعنی جناب ” کلنل سانسوری ” محمود دولت آبادی که اهمیت نداد گونتر گراس باشد یا سپانلو، او در این جوراتفاقات نوبل را شرط حضورنمیداند و فرق نمیگذارد، تنها امیدواریم با در نظر گرفتن لهجهی خاص کلیدریی خود اقدام به شعر خوانی ی زبان تهرانیی سپانلونکرده باشد که شیرین کاریی تشییع جنازهی شاملو تکرار نشود که دربرابر پیکر شاعر از شعر خود او برای” شادوروان” شاعری که اصولا به روان اعتقادی نداشت ” شادیی روان ” آرزو کرده بود! در ضمن از ذکر دو آشنای دیگر در بین جماعت گزیری نیست. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهها برای یادداشتهای شخصی (اگر مرگ نبود تکلیف ایرانیان چه میشد؟) بسته هستند
واژگان خانگی
شاعران این شماره: فرشته پناهی، آرزو نوری، احمدرضا احمدی، حمیدرضا اقبالدوست، عابدین پاپی، حافظ موسوی، غلامحسین نصیریپور وهومن هویدا
_____________________________
بوی اطلسیها
از تراس همسایهای که
سر سنگین است با من
گلوگاه
نشخوار میکنم ادامهی خواندن
منتشرشده در اشعار این شماره
دیدگاهها برای واژگان خانگی بسته هستند
خوانشی بر شعری از زبیده حسینی
………….زبیده حسینی ……………………..نسرین فرقانی
نوشته: نسرین فرقانی
” دمی با چکه های انار و نور شعر زبیده حسینی “
————————————-
به مقداری از تو رفتهام
که با اجزای زندهات
به ضیافت آفتاب میرود
به مقداری از نرفتن تو، به درخت
که در حجم آب، به رسیدن نمیرود
شکاف پوستهای که سخت بود و خام
لایههای مبهم و خودخواسته
به برگ شدن
به برای بزرگ شدن
لایه لایه از تولد نو
تپنده و ملتهب
وقتی که خون رگ میکند از نواحی بیمار
وقتی که بیماری، با دستهای بسته از جریان
با او به تماشای رنگها رفته مینشینی
به چکیدن انار و نور میرود
رنگی که از دیوار گرفتهای
به خاطرات پریده میچسبد
به سرطانی که روبرویم نشسته
میخوابم
در خوابهای مدام تخت تکرار میشود
که با او حرف میزنم
و عشقبازی پرندهها
از خاطره میریزم
در فاصلهی دو دست
به دست و پای درخت
که شاخه شاخه قد کشید
به بیمار تو رفتهام
تنام را
میریزم از دهان حرارت، مقداری از تو را
و لازم نیست توضیح لابلای شاخه هرس شود
وقتی انگشت مرگ از میانه شکست
——————————-
در شعر زبیده حسینی با اولین چیزی که خواننده مواجه میشود نوعی رفتار زبانی است که به شدت میل به آشکارشدن و دیده شدن دارد. این میل در اکثر سطرهای شعر خودنمایی میکند و خوانندهی کنجکاو را بخاطر دریافت روابط افقی و عمودی سطرها دچار چالش عمدی میکند، اما اینکه گوینده تا چه حد توفیق داشته است تا خواننده را همراه کند و نگه دارد؛ و نیز چقدر خواننده توانسته است راه به جایی ببرد یا نه، امری است که باید بعدا دید و بررسی کرد. ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای خوانشی بر شعری از زبیده حسینی بسته هستند
مجموعهی« همهی کلمات در میدان ونک پیاده میشوند»
کارکترهای طبیعی و اجتماعی در مجموعهی« همهی کلمات در میدان ونک پیاده میشوند»
از سریا داودی حموله
مجموعه ی« همه ی کلمات در میدان ونک پیاده می شوند » با سرشناسه ی داودی حموله سر یا و با مشخصات ظاهری ۸۸ صفحه و مشخصات باطنی ۷۵ شعر در قالبی مینیمالیسم توسط نشر کاکتوس در سال ۱۳۹۴ به زیور چاپ آراسته شده و در اختیار قبیله شعر و ایل ادب قرار گرفته است. داودی حموله قبل از این مجموعه نیز در عرصهی شعر مجموعههایی چون۱- اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف میزنم ۲- آسمان حرفی از گیسوان لی لی بود ۳- نان و نمک میان گیسوان تهمینه ۴- من ما بودم و با دو فاعل اضافی ۵- سرنادهای میترائیک را در کارنامه خود دارند .
موضوع و طرح روی جلد کتاب از درون مایهای انتقادی و اعتراضی بهره میجوید و اثر از حیث هارمونی معنایی با شعر « سه بعدی » شاعر که در اندرون کتاب در صفحه ی ۲۵آمده عجین و همگون شده است. با التفات به تقسیمبندی ادبیات معاصر در دوران انقلاب که به ۴ دهه منقسم میشود، میتوان شعر دهه ۸۰ و ۹۰ را شعری توام با بافتار و محتوایی انتقادی و اعتراضی برشمرد چه این که فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی و شرایط و اوضاع موجود در جامعه، در نگاه انتقادی و اعتراضی شعرا تاثیر بسزایی گذاشته است. بنابراین اغلب شاکله و محتوای اشعار شعرا در این دو دهه که ذکر آن رفت، در همین ره آورد در حال هنرآزمایی است. دیگر نکته محیط زیست و جهانبینی شعرا بوده که به انحای مختلف و در صور متفاوت در شکل گیری آثارشان متاثر میافتد. بستر سرآیش شعرا در سه منظر شکل میگیرد: ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای مجموعهی« همهی کلمات در میدان ونک پیاده میشوند» بسته هستند
محمد علی سپانلو درگذشت
…………….محمدعلی سپانلو……………………….فرزام-حسینی
محمدعلی سپانلو شاعر و نویسندهی سرشناس ایرانی درگذشت.
در ارتباط با درگذشت محمدعلی سپانلو (نویسنده و شاعر) سید فرزام حسینی مطلبی را به چاپ رسانده است که در آن از نقش سپانلو در شعر و ادبیات ایران سخن به میان آورده و به نقل از سید علی صالحی (شاعر) نوشته است: «سپانلو از دو جهت برای ما عزیز است، خیلی عزیز. یکی به واسطه کارهای مهمی که در طول سالهای نوشتناش کرده و دیگر اینکه یادمان نرود، او یادگار غولهای دور اول ادبیات معاصر ماست». اوهمچنین متذکر میگردد که «سپانلو راویِ صادقِ تاریخ معاصر بود».
این جمله آخر مرا به یاد موضوعی انداخت که در گذشتهای نهچندان دور عنوان شد که سپانلو کتابی را با عنوان «کهربا» با نام مستعار «ژوزف بابازاده» انتشار داده است که در آن به گفته مینا اسدی (شاعر)
« سعی کرده به چهرهی همهی روشنفکران و مبارزان و رفقای قدیمیاش سیلی بزند».
برای آگاهیتان هر دو متن را در اینجا میآوریم.
……………………………………………………………….رسانه
یادداشتی پراکنده درباره «محمدعلی سپانلو» که با مرگ شوخیاش گرفته است
ما به احترام زندگی اینجا ایستادهایم آقای سپانلو*
سیدفرزام حسینی
خبر را که شنیدم، از خانه زدم بیرون. زنگ زدم به «رسولِ رخشا»، تا مطمئن شوم، و شدم. با مرگِ سپانلو شوکه نشدم و شدم. نشدم چون میدانستم، حالش خوب نیست، چند سالی بود که بیماری از پا انداخته بودش و چند روزِ گذشته هم که در بیمارستان بستری بود و دکتر هم اُمیدی نداشت دیگر. شوکه شدم اما، چرا که سپانلو را همیشه حی و حاضر میپنداشتم و حتی هنوز هم، میپندارم. با مرگ نسبتی نداشت، سراسر عاشقِ زندگی بود، خودش میگفت. دلِ دیدنش را البته در چند ماه اخیر نداشتم، چهرهاش تکیده شده بود و بدناش رنجور. آنچه بدنِ ورزیده و چهره زیبای همیشگیاش روز به روز تحلیل میرفت.
مرثیه ندارم، در مرگِ او مرثیه کارساز نیست، مرثیه نوشتن هم به مذاقش خوش نمیآمد، شعرش هم ستایش زندگی بود، پس چرا مرثیه بنویسم؟ سپانلو مثل شعرهایش –که این را یک بار به خودش گفتم و خوشش آمد- بُرشی از زندگی بود، از میانهها آمده بود انگار، دُرُست وسطِ ماجرا وارده شده بود و وسطِ ماجرا هم از میانِ ما رفت. چه عُمری اما، پُر بار و خوش. هفتاد و پنج سال زندگیِ تمام، هفتاد و پنج سال که پنجاه و اندیاش در نوشتن گذشت و دیدن و یافتن. و آنچه سپانلو یافت، از بهترینهای ادبیاتِ معاصر ما بود، از آنچه نوشت، خواندیم و میخوانیم، چرا که شاعر همیشه زنده است، گیرم که جسماش زیر خاک باشد، کلمه به کلمهاش اما، هنوز کار میکند. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهها برای محمد علی سپانلو درگذشت بسته هستند
دیدار با گروس عبدولملکیان
منتشرشده در دیدار با یک شاعر
دیدگاهها برای دیدار با گروس عبدولملکیان بسته هستند
تازهسازی طرحوارهای در شعر زنان
بخش آخرین
نوشتهی لیلا صادقی
نقل از سایت لیلا صادقی
جهان ممکن و ناممکن
نتیجهگیری
اندازهگیری فاصلهی انتظارات مخاطب از طرحوارههای متنی و طرحوارههای زبانی در ادبیات موضوع تحلیلهای روایتشناسی و سبکشناسی است و شکست طرحوارهای در سطوح مختلف مفهومی، متنی و زبانی به شکلگیری سبکهای مختلف شعری در ادبیات زنان رخ میدهد که طبق نمودار موقعیتهای محتمل، میزان هنجارگریزی موجود از واقعیت در ساختار طرحواره میتواند بر اساس سه مرحلهی پیاممندی سنجیده شود: ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای تازهسازی طرحوارهای در شعر زنان بسته هستند
شهر دربند
شهر ایرانی “در بند” واقع در جمهوری داغستان ۲۰۰۰ ساله شد!….
در زیر عکسهایی دیدنی از این شهرایرانی واقع در روسیه را همراه با توضیحات لازم در چند شماره برایتان میآوریم.
با تشکر از دوست عزیزمان امیر جابری برای ارسال این مطلب
بخش ششم
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهها برای شهر دربند بسته هستند
بهار دلکش
بهار دلکش کار: استاد درویش خان، ترانه: ملکالشعرا بهار، خواننده: سوسن مطلوبی
منتشرشده در رقص و ترانههای ایرانی
دیدگاهها برای بهار دلکش بسته هستند
منتشرشده در سرفصل
دیدگاهها برای بسته هستند