- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 10036
-
میگویند ۶۰
منتشرشده در میگویند
دیدگاهها برای میگویند ۶۰ بسته هستند
یادداشتهای شخصی (ثریا در چاه شاه)
————————-
دربین سه زنی که شاه به امید پسردار شدن اختیار کرد بینی و بینالله به قول کلثوم ننه ثریا ازاو خیلی سر بود و حق داشت او را ” موش ” صدا کند. تصور این که در یک بالماسکه شاه لباس شیر به تن کرده بود آدم را مجاب میکند که ملکه مادر و شمس حق داشتند نگذارند عروس لباس مادام پامپیدور را بپوشد. اگرچه آنها با مادر و خواهر شوهرگیری او را واداشته بودند به شکل ژاندارک درآید. دختره با آوا گاردنر مقایسه میشد و تنها ایرادی که اهل فن از او گرفته بودند این بود که ساقهایش یک کمی پرانتزی بود. تازه
شانزده سالش بوده و اگر آن آکلههای همایونی گذاشته بودند این دختر نیمه آلمانی جا بیفتد شاه زن ذلیل با آنها فالوده هم نمیخورد. اما خب، زنها اغلب چشم دیدن همدیگر را ندارند. من خودم یک نوه عمه داشتم که چهار کلاس درس خوانده بود و با شوهرش دعواش شده بود سر این که جرئت کرده بود او را با مارگارت تاچر مقایسه کند! تازه گلی به جمال مایکل کورلئونه که وقتی آدمکشها برای دست بوس این پدرخوانده میآمدند در را به روی زن خود پیش میکرد اما شاه وقتی سر و کلهی ارنست پرون پیدا میشد در را به روی ملکه ثریا قفل میکرد. پرون حتی سر زده وارد اتاق خواب شاه و ملکه هم میشد و یک بار از ثریا درباره امور خصوصیی آنها چیزی پرسیده بود که ثریا از در بیرونش کرده بود. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهها برای یادداشتهای شخصی (ثریا در چاه شاه) بسته هستند
واژگان خانگی
شاعران این شماره: روجا چمنکار، ناهید عرجونی، معصومه همایونی، علی جهانگیری، منصور خورشیدی، حمید عرفان، فریاد ناصری و علیرضا نوری
_____________________________
………………………………از مجموعه شعر: راهرفتن روی بند
نازنینم
با مسافری که میآید
سرزمین بیطرفی برایم بفرست
پرچمی سفید
و پیراهن نازک گلداری
با بوی خلیج ناآرام فارس
برای اقیانوس آرامی
که مثل چشمهای تو تنهاست
……………………………..از: مجموعهی (کسی از شنبههای ما عکس نمیگیرد)
مگر چند بار دیگر
مگر چند بار دیگر میتوانیم
بر لاشهی خستهمان لباس بپوشانیم
صداهایمان را به میدان بیاوریم
صورتهایمان را برگردانیم
از دوربینهایی که مال ما نیستند
و از خونهایمان که فواره میزند
عکس برداریم!
مگر چند بار دیگر زنده میشویم
که هر روز کسی از ما گم میشود
یکی از ما زهر میخورد
و یکی از ما
میترسد که گم بشود
که زهر بخورد
میترسد که سلولهایش فلج بشود
توی سلولی که هیجکس نمیبیند!
منتشرشده در اشعار این شماره
دیدگاهها برای واژگان خانگی بسته هستند
دیدار با فریاد ناصری
منتشرشده در دیدار با یک شاعر
دیدگاهها برای دیدار با فریاد ناصری بسته هستند
روایتی آگاهانه از طبیعت در چند پله
………………میثم ریاحی…………………..منصور خورشیدی
روایتی آگاهانه از طبیعت در چند پله
منصور خورشیدی
پلکان اول : ” و تنم کلمه بود”
میثم ریاحی در مجموعه شعر : ” وقتی صدا را مرتکب شدم ” (۱)
رابطهی خوبی با طبیعت دارد. روایتی محسوس و ملموس که به شکل گفتاری با طبیعت ارتباط برقرار میکند. از نوع رابطهی شاعران ” شعردیگر ” با طبیعت اشیا، جهانی خسته و نشسته در اتاق خود دارد و دلش برای پرستو میسوزد که نمیتواند نام مختصری برای آسمان باشد. و یا ” سنجابی که نگران افتادن آسمان است ” نگران خرگوشها و بنفشهها و نگران شاخههای شکسته روی لبها و دلواپس کوه که بیرابطه مینشیند!
” دلم میسوزد
زیرا پرنده که میافتد
آمیزشم با گیاه / بهم میریزد . ” ۱۱
شاعران شعر دیگر نیز برای خلق حادثه تلنگری به مصراع میزدند از این نظر میتوانم او را در این نگاه اندکی متفاوتتر از گذشته ببینم. این فرو رفتن و فراز آمدن در پدیدههای طبیعی را در تقطیع مصراعهای بلند و کوتاه به راحتی میتوانیم مشاهده کنیم. یک نمونهی آن را این جا میآورم و بقیه را در طول بررسی شعر با هم میبینیم و میخوانیم .
” و پیراهنم
سنجاقکِ غریبیست
که باید کنار تیرو کمان کودکی باشد
که سیزدهمین آرزویش
چهاردهمین ماه آسمان است ” ۳۱
حضور عناصر طبیعی و حسی با نشانههای معلوم به شاعر هجوم میآورند. گذر آسان شاعر نیست که او را از میان پدیدهها عبور میدهد به نظر میرسد که به تجربه تازهتری در ارائهی بیان رسیده است تا با عبور از میان همهی ارکان موجود در خود عمیق شود و زمینه را برای خروج از وابستگیهای عاطفی و احساسی فراهم کند. ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای روایتی آگاهانه از طبیعت در چند پله بسته هستند
دستخط دکتر محمد مصدق
منتشرشده در خط یک نشان
دیدگاهها برای دستخط دکتر محمد مصدق بسته هستند
پیچیدهام به شاخهی طوبا*
………….پگاه احمدی……………………..عابدین پاپی
تأملی زبان شناسانه در مجموعهی «سردم نبود» از پگاه احمدی
به قلم : پاپی عابدین
پارادایمی به نام شعر را قبیلهی ادب و سخن، دارای زبان میدانند. به بیانی عُقلای قوم در عرصهی ادب و شعر بر این اصل استوارند که شعر به مانند انسان زبانی ناطق دارد. در علم منطق میخوانیم که: «انسان حیوان متفکر است.» و یا «انسان حیوان ناطق است» بنابراین تفکر و نطق از ذاتیّات انسان به شمار میآیند، همچنانکه ذوق از ذاتیّات شاعر در جهت سرودن شعر است نه عرضیّات آن. اما برخی از دکترین ادب و هنر شعر را هنری بیکلام میپندارند، چه اینکه از نطق و زبان بهرهمند نیست. ولی از این نگاه چون مفکر ( اندیشه کننده ) در شعر، تفکر انسان است؛ بنابراین میتوان شعر را هم دارای زبان دانست و زبان شعر زمانی به بلوغ فکری و معرفتی خود دست مییازد که از دالانهای خود آگاه خویش عبور کرده و در خاستگاهی به نام « دل آگاهی » اطراق و بیتوته کرده باشد. ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای پیچیدهام به شاخهی طوبا* بسته هستند
واکاوی شعر «روز هشتم»سریا داودی حموله
……………..سریا داودی حموله…………………….شهرام فروغی مهر
شهرام فروغی مهر
واکاوی شعر «روز هشتم» سریا داودی حموله
مرد زنی است
با دو نام از ساقهی گندم.
در یک سکانس تاریخی
زمین ادامهی خود را دور ریخت
استوا
به دگردیسی مفعولی تاخورد
دایره در مضارع چرخید
به سه رنگ سپید
که این همه سرگردان است.
در پوستاندازی جمعههای اشتباه
با شمارش معکوس
عشق را به دو نیم کرد
زنی که نام دیگر مرد بود./از مجموعهی «نان و نمک میان گیسوان تهمینه»
در نگاه نخست به شعر «روز هشتم» سریا داودی حموله، طنینی اسطورهای در جان مینشیند و ذهن را در ابعاد مختلف معنایی و ساختاری به تکاپو وا میدارد.
در باب اسطوره ی شش روز آفرینش در کتب عهد قدیم آمده است که خداوند جهان و همه ی موجودات را در شش روز آفرید.هم چنین دو نام یا دو ساقه ی گندم یا دو شاخه ی ریواس اشاره به آدم و حوّا یا همان مشی و مشیانه و میوه ی ممنوعه دارد.آن چنان که دو گانه های « مرد ـ زن» ،«زمین ـ دگردیسی»،« عشق ـ عقل» و دو نیمه شدن ذهن را به سمت فضا ی اسطوره ای ـ افسانه ای سوق می دهد.
ساختار شعر بر پایهی آفرینش اولیه بنا نهاده شده است، و سعی بر این است که با نقد اسطورهای عناصر تنیده در شعر را واکاوی کرد. هدف از بازخوانی این اشاره های اسطوره ای درک و شناخت تازه از فضاهای پیدا و پنهان شعر است.(1)
طبق اساطیر و افسانههای کهن، جهان در شش روز آفریده شد، پس شاعر این دو روز اضافه را از کجا آورده است؟! به نظر میرسد که در این نامگذاری تعمدی، طنزی نهفته باشد، زیرا که از پس شش روز آفرینش دیگر روزی نبود و آفرینش تکمیل شده است و همهی موجودات آفریده شدهاند. شاید طنز شعر در وجود انسانی است که بر تخت مرصع تکیّه داده و هم چنان به آفرینش خود ادامه میدهد و انگار با لبخندی مغرورانه به خالق خویش میگوید که، این «من هستم» که با وجود پایان یافتن نظام آفرینش، آغاز به خلق جهانهای دیگر کردهام.آن چنان که شاعر هم از «روز هشتم» نام برده است. « زن ـ مرد»هم پس از اتمام آفرینش هم چنان به زایش ادامه میدهند و انگار دو روز فراتر از تمام آفریدهها هستند.
سطر نخست«مرد زنی است» در تقابل با در سطر آخر« زنی که نام دیگر مرد بود»میباشد. شاعر با چرخشی مدور به این تناقض و دوگانگی پایان داده است. البته «وجود»این دو«موجود» را باید فراتر از کل هستی دانست. ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای واکاوی شعر «روز هشتم»سریا داودی حموله بسته هستند
شهر دربند
شهر ایرانی “در بند” واقع در جمهوری داغستان ۲۰۰۰ ساله شد!….
در زیر عکسهایی دیدنی از این شهرایرانی واقع در روسیه را همراه با توضیحات لازم در چند شماره برایتان میآوریم.
با تشکر از دوست عزیزمان امیر جابری برای ارسال این مطلب
بخش هشتم «بخش انتهایی»
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهها برای شهر دربند بسته هستند
بلوچی ناچ گون سوئدن جَنینان
منتشرشده در رقص و ترانههای ایرانی
دیدگاهها برای بلوچی ناچ گون سوئدن جَنینان بسته هستند