- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 9984
-
میگویند ۶۶
منتشرشده در میگویند
دیدگاهها برای میگویند ۶۶ بسته هستند
در حواشیی دفتر “جوانیها”ی بیژن الهی
سرانجام با تاخیری چند ماهه دفتر شعر ” جوانیها”ی بیژن الهی در امریکا به دست من رسید. با نگاهی سریع روشن بود که این چاپ کار آن یکی نبوده است که ” دیدن ” را بیرون داده بود! گیرم که هر دوامضا ی موخره یکی باشد اما خود بیژن هم اگر زنده بود نمیتوانست در یکسال به صاحب آن نوشته جوری فارسی نوشتن بیاموزد که از چنان اشارهای بر دفتر ” دیدن ” که نوشته بود: ” دیدن ” شامل چهار دفتر از شعرهای بیژن الهیست که، جز چند تایی، همگی ظرف چهار سال ( ۴۷ و ۴۸ و ۴۹ و ۵۰ ) سروده شده است و دورهی میانی از زندگیی شعری او را در بر میگیرد. پس و پیش این سالها شعرهایی دارد که دفترهای دیگریست …” به چنین زبان به کاررفتهای رسیده باشد: “جوانیها ” شعر های نوجوانیی بیژن الهی را کتاب میکند: از نخستین شعری که به چاپ میسپارد تا آستانهی شعرهایی که خود در مجموعهی دیدن گرد میآورد .. به این ترتیب شعرهای این مجموعه نیمهی دههی چهل را به سال پنجاه و یک میرساند. ” این جا دیگر خبری از کلمات و عبارات ” شامل ” و ” در ظرف ” و ” پس و پیش” و تقویم تاریخ چهار سالی که ” دورهی میانی از زندگیی شعریی “بیژن الهی ” را در بر میگیرد » به چشم نمیخورد و از آن حروف چاپیی ” کتمه کوری” نیز خبری نیست و صفحه بندیی کتاب نشانههای آشنای بیژن را دارد. لازم نیست بگوییم کار چه کسی بوده و تنها خوشحالیم که وصی قبول زحمت کرده است و امیدواریم فکری برای بازچاپ ” دیدن ” نیز بکند که برای آن کتاب اول مجموعهی پنج کتاب چاپ شدهی بیژن الهی نیز حفظ آبرو شود. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
دیدگاهها برای در حواشیی دفتر “جوانیها”ی بیژن الهی بسته هستند
واژگان خانگی
شاعران این شماره: سوری احمدلو، مریم بالنگی، ناهید عرجونی، فریبا گیاهی، اکبر اکسیر، الیاس علوی، حمید عرفان و هومن هویدا
_____________________________

یک شعر از : سوری احمدلو
ناگفتهاى نماند
نه در شناسنامه
نه در سلوك شهروندى،
جز
سكتهاى خفيف
در سينه و
حرفهايى سربسته،
كه در دهان شعر،
خودسوزى كردند.
یک شعر از: مریم بالنگی*…………………….
صفورا
صفورا
زخمهای دست گلمراد را میشست
از خدا تشکر میکرد
یعنی روی دست یک کارگر
انزال کاپیتال بریزی
من سرم را روی پای مارکس گذاشتم
بلند بلند گریه کردم
فقط همین.
ادامهی خواندن
منتشرشده در اشعار این شماره
دیدگاهها برای واژگان خانگی بسته هستند
خورشید برپیشانیی فلکالافلاک
غلامحسین نصیریپور در همین حوالی و در یک روز تاریک ما را ترک کرد. من او را اولین بار وقتی که در سال پنجم دبیرستان پهلویی خرمآباد لرستان بودم ملاقات کردم. بانی این امر خیر هم دبیر درس انقلاب سفید ما بود که در کلاساش همه رنگ انقلابی را درس میداد مگر انقلاب سفید!
قضیه اینطور شروع شد که روزی دبیرمان از همه خواست که اگر مطلبی دارند بیایند و برای همکلاسیها بخوانند و من هم بعد از هزار جور کلنجار رفتن با خودم دل به دریا زدم و رفتم جلوی کلاس و غزلی نسبتآ بلند را که با مطلع « ای زندگی زین پس دگر میخوانمات با نام غم — چون هرکسی در زندگی گسترده دارد دام غم» سروده بودم برای بچهها خواندم. سالهای نوجوانی بود و سرخوردگی از زمین و زمان خصوصآ وقتیکه در تنگدستی عمر را میگذرانی، که همهی بچهها هم تقریبآ توی همان حال و هوا بودند خیلی خوششان آمد و ابراز احساسات کردند! …. ادامهی خواندن
منتشرشده در خورشید بر پیشانیی فلکافلاک
دیدگاهها برای خورشید برپیشانیی فلکالافلاک بسته هستند
با صدای بیژن نجدی
شعر خوانی بیژن نجدی ــ قسمت دوم
منتشرشده در با صدای شاعر
دیدگاهها برای با صدای بیژن نجدی بسته هستند
ده سال گذشت

بیژن اسدیپور- پرویز شاپور و عِمران صلاحی_ کاری از فرانک تورن طراح آمریکایی
سوم اکتبر برابر با ۱۱ مهرماه مصادف است با روزی که عِمران صلاحی ما را ترک کرد و شرش را از سر زورمداران همهی ادوار کم کرد!!!. همان زمان که مردم عادیی کوچه و بازار برای از دست دادن یک یار وفادار به غم نشسته بودند بعضیها از خوشحالی در پوست نمیگنجیدند. سفر با عجلهی این دوست شاعر و طنز نویس خوش ذوق بیشتر به طنز میمانست تا واقعیت، اینکه آدمی با این قد و قواره با پای خودش عمودی برود بیمارستان و افقی تحویل فامیل داده شود جای تعجب است.
در آن روزهای سخت و تاریک بیژن اسدیپور دوست سالیان عِمران (که در ایران سعی میشود که این نام کمتر یادآوری شود) نامهای به او نوشت که در آن زمان در فصلنامه بررسی کتاب آمد و ما هم آنرا در رسانه آوردیم. در این شماره نیز آن نامه را همراه با شعری از عِمران صلاحی به یاد روشناش تقدیمتان میکنیم.
شعری از عِمران صلاحی
به زمین و زمان بدهكاریم
هم به این، هم به آن بدهكاریم
به رضا قهوهچى كه ریزد چاى
دو عدد استكان بدهكاریم
به على ساربان كه معروف است
شتر كاروان بدهكاریم
شاخى از شاخهاى دیو سفید
به یل سیستان بدهكاریم
مثل فرخ لقا كه دارد خال
به امیرارسلان بدهكاریم
نیست ما را ستارهاى، اى دوست
كه به هفت آسمان بدهكاریم
مبلغى هم به بانک كارگران
شعبه طالقان بدهكاریم
این دوتا دیگ را و قالى را
به فلان و فلان بدهكاریم
دو عدد برگ خشک و خالى هم
ما به فصل خزان بدهكاریم
هم به تبریز و مشهد و اهواز
هم به قم و اصفهان بدهكاریم !
به مجلات هفتگى ، چندین
مطلب و داستان بدهكاریم
قلک بچهها به یغما رفت
ما به این كودكان بدهكاریم
مبلغى هم كرایه خانه به این
موجر بدزبان بدهكاریم
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهها برای ده سال گذشت بسته هستند
ویرگولها به کنار
تنهاتر از آعاز تا ویرگولها به کنار
بررسیی مجموعهی شعرهای آفاق شوهانی
منصور خورشیدی
————————————————–
یک دهه تلاش و چهار مجموعه شعر
حرکت خزندهای به سمت تعالی تفکر. تحول پلکانی از آغاز تا امروز از اولین مجموعه شعر” تنها تر از آغاز ” سال ۱۳۷۶ تا آخرین مجموعه شعر ” ویرگولها به کنار . . . ” ۱۳۸۸ در کار بانو آفاق شوهانی دیده میشود.
کتاب اول : “تنهاتر از آغاز” ، در سه بخش ( ۵۰ شعر در ۶۴ صفحه ) – نشر نشانه ۱۳۷۶
الف – از اسب – یک شعر ( . . . و اسب که در خاطرات من دور بود / از طاقچه میگذرد )
” آن درخت سیب / که سرشار از خورشید بود ”
” و کنار رود بود / که چین و چروک ماه / بوی اسب گم شده میداد “
ب – از ابر – سی و نه شعر ( حادثه در ساک تا ایستگاه راه آهن )
” پرستو / باران میشد و میخواند/ بی آن که حتی خیس شود ”
” کنار چشمه روز میشوم / که تکهای از آن بال پرنده است ”
” به ناگهان / صبح میروید و / خورشید مینشیند فراز تو ”
” میان چهار دیواری / در آغوش پرنده / تندیسی خفته بودم “
ج – اگر شاعری تسلط به زبان شعر سنتی داشته باشد و شناخت از اوزان عروضی میتواند مدعی آن باشد که وارث عظیمترین دستآورد شاعران بزرگ ایران است .
از پرنده بودن – ده شعر ، با اوزان متفاوت شعر کلاسیک در بحر متقارب و رمل
” تشر زد چوطوفان به باغ تنم / تکانید گلهای پیراهنم ”
“ابر اندوهی به بارانم کشید / بارش اشکی به طوفانم کشید ”
کتاب دوم : “در این نُه در سیزده “، ( سی شعر در ۶۸ صفحه ) – انتشارات نیم نگاه ۱۳۸۰
با تجربهی بیشتر، تفاوت زبانی آشکارتر ودرهم ریزی نحو زبان در برخی شعرها بارزتر و آوردن نامهای آشنا از ” فوکو ، دریدا ،شاملو تا تلخ دیدن و تلخ زندگی کردن! و از خط فاصله گفتن و در فاصله نشستن که توضیحی برای کنار هم گذاشتن جملهای باشد.
“خط فاصله همین است / بین دو جمله مینشیند / . . . ”
” نیمکتها را اگر بردارید / خط فاصلهها میریزد / جملهها کنار هم مینشیند ”
“تلخ است شاعر دورهای باشی / که کودک با چند نقطه / دنیای پیش از چند نقطه را انکار میکند”
” بین این همه آب / موجی که ثانیهها را / به ساعت تو کوک میزند “
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهها برای ویرگولها به کنار بسته هستند
دو گفتار
همانطور که قبلآ در رسانه به آگاهی رساندیم کتابدو گفتار نوشتهی محسن صبا همکار گرامی این نشریهی مجازی اخیرآ در ایران چاپ و انتشار یافت. برای آشنایی بیشتر خوانندگان علاقمند به قلم این نویسندهی آگاه و متعهد گفتار اول این کتاب به نام دو جلال را در دو شماره پیاپی به نظرتان میرسانیم.
آشنایی با نویسنده
منتشرشده در مقاله
دیدگاهها برای دو گفتار بسته هستند
دیدار با هوشنگ رئوف
ستاره جان
مدتی است
گلوی من و این نی
بیتاب بیتابند
پدرت را بگو
شبی
منتظر آتشبازی
این یتیم پابرهنه باشد
منتشرشده در دیدار با یک شاعر
دیدگاهها برای دیدار با هوشنگ رئوف بسته هستند
فاصله در ذهن شکل میگذرد

منصور خورشیدی ………………….–احمد بیرانوند
مصاحبهی احمد بیرانوند با منصور خورشیدی
فاصلهای را که شما در شعر حجم طی میکنید، کجاست؟ شما چه چیزی را طی میکنید؟
+ + + فاصله در ذهن شکل میگیرد و در زبان جاری میشود . فاصلهی فضای ذهن و فاصلهی زبان با حرکت و سرعت در فشردهترین نوع بیان طی میشود. در این فاصله شاعر نگفته خود را به سمت ذهن مخاطب حرفهای هدایت میکند. نه در حاشیهی سپید کاغد. این فاصله را خوانش مخاطب از شعر پُر میکند. تا به نهایت و غایت شعر برسد. وقتی شاعر با تصویر خلق موقعیت میکند تا فاصلههای بین ذهن و زبان را بردارد. خوانندی حرفهای نیز موقعیت جدیدی برای نگفتههای شاعردرخوانش شعر ایجاد میکند.
یعنی خلق یک موقعیت در موقعیت دیگر برای درک رابطهها وطی فاصلهها شاعر در این بُعد از کارکردهای زبانی تظاهری چندگانه از کلمه را وارد شعر میکند جهت دریافت سریعتر از تصویر و رسیدن به عمق شعر، زیرا شاعر مامور تکوین واژهها برای ورود به جهان شعر است.
رویایی خیلی روی تصویر تکیه میکند شواهد نشان میدهد شما هم درکارهایتان بر این باورید! مرز تصور و تصویر در شعر حجم چیست؟ ادامهی خواندن
منتشرشده در مصاحبه
دیدگاهها برای فاصله در ذهن شکل میگذرد بسته هستند