- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 11711
-
صدای دفتر هنر(۸)
در هر شماره بخشهای(TRAKS) مختلف صداهای دفتر هنر متعلق به دفاتری که به همراه CD آمدهاند را در رسانه ارائه میکنیم.
با فشار روی نشانیی زیر میتوانید به بخش هشتم صدای توفیق ضمیمهی دفتر هنر شمارهی بیستم ويژهی توفیق گوش دهید.
منتشرشده در صدای دفتر هنر
دیدگاهتان را بنویسید:
پژواك سرودن
از:حمیدرضا رحیمی*
مجموعهای از شعرهای فرهادعابدينی
نشر ثالث – تهران ۱۳۸۶
پژواكِ سرودن، گزيدهای از شعرهای شاعر معاصر فرهاد عابدينی است كه در ۲۷۰ صفحه از سوی نشر ثالث در تهران منتشر شده است. عابدينی پيش از اين، >لحظههای بیتابی- < تحليل و تفسير يك شعر از شاعران معاصر را نيزمنتشر كرده است. شعرهای اين دفتر كه بيش از يكصد و سی شعر است به بخشهايی بنامهای كتاب كوچ پرندهها ۱۵ كتاب آوردگاه ۵۵- كتاب صدای شيربلوط ۹۹-كتاب چهل طاقه ابريشم ۱۴۹- كتاب باران خاطرهها ۱۸۷- كتاب پل عبور من ۱۱۹ كه درواقع نام كتابهايی است كه پيش از اين از او در عرصهی شعر منتشر شدهاند وبه اين اعتبار، كتاب حاضرگزيدهای ازدفترهای پيشين اوست. از نظر زمانی، پژواك سرودن، شعرهای سالهای ۱۳۵۲تا ۱۳۸۲ شاعر را در بر میگيرد. فرهاد عابدينی در شعر، دارای ذهنيتی نيرومند، زبانی فاخر و در پارهای مواضع نزديك به شاملوست (۹۳ و۲۵۷) اما درعين حال بسيار ساده، روان و صميمی است. سبك و سياق عمدتا آزاد و گاه نيمايی است
(۴۳/۴۰/۳۶۰/۳۰/۲۷/۱۹و…)
صدا در طاق ميپيچيد
– پنداری
طنينی بود در كوهی و
– پژواكی
كه قرص زرد خورشيد از نهانگاهش
برون میجست
(پتك ۴۳) ادامهی خواندن
منتشرشده در نقد شعر
دیدگاهتان را بنویسید:
اکبر اکسیر:شعر كوتاه میتواند…….
اکبر اكسير «شعر كوتاه» را نتيجهی پيدايش رسانههای جديد خواند و آن را در علاقهمند كردن مخاطبان به ادبيات معاصر تأثيرگذار دانست.
اين شاعر در ارزيابی خود از دلايل روی آوردن شاعران به شعر كوتاه، در گفتوگو با خبرنگار ادبيات خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: از دههی ۷۰ كه میشود به نوعی آن را دههی ملی شدن شعر فارسی ناميد، شعر از نظر قد، قالبهای مختلفی را آزمود و شعر كوتاه توانست جايگاه ويژهی خود را به دست آورد.
او در ادامه افزود: در قالبهای كلاسيك، گروهی از شاعران به سرودن رباعی پرداختند و در قالبهای آزاد، شعر كوتاه، شعر معيار شاعران شد و علت استقبال شديد از شعر كوتاه را میتوان در حوصلهی مخاطب شعر و پيدايش رسانههای مجازي از قبيل اينترنت و سايتها جستوجو كرد كه مخاطب و شاعر را در وضعيتی قرار داد كه نه از بابت آسانگيری و آسانپذيری؛ بلكه به خاطر احترام به وقت مخاطب، شعر را به شدت به طرف ايجاز هدايت كرد و در كمترين سطر، حرفهای خود را به زبان آورد و چون شعر كوتاه مهمترين ويژگیاش، اعجاز ايجاز است، توانست جايگاه ويژهای در ادبيات ما پيدا كند. ادامهی خواندن
منتشرشده در مصاحبه
دیدگاهتان را بنویسید:
شناسنامه
شناسنامهام را موش میجود
و بخش بزرگی از خزرم
آب میرود.
۲۱ جولای ۲۰۱۱
منتشرشده در شعر شناسنامه, شعر فرانو
دیدگاهها برای شناسنامه بسته هستند
تمام دردهای اسماعیل
حسن صلح جو:
بی بی سی
اسماعیل خویی کتفش شکسته، پایش شکسته و چند جایش کبود شده. او در بیمارستانی در شهری کوچک در اطراف لندن بستری است، اما این همهی دردهای شاعر نیست.
هفتاد و سه ساله است، اما خودش میگوید هفتصد و سی سال عمر کرده و دردهایش بیش از آن است که تاب دستورات پرستاران را بیاورد.
با این همه حال شاعر خوب است. میگوید ناگهان پاهایش را حس نکرده و در زمین و هوا معلق شده است. نتیجهاش شکستن استخوانهاست در چند جای مختلف. ادامهی خواندن
منتشرشده در گزارش
دیدگاهتان را بنویسید:
دیدار با فرامرز سلیمانی
دریایی ۲
بمباران رشت
شالیزاران
در باران
غنودهاند
شالیکاران گیلک
پای کَله
با چای داغ
خستگی در میکنند
*
ماه بر سپیدرود
به سفر خزر میرود
ماهیگیران
در تور خود
سکهیی نقره
صید میکنند
*
در سبزهمیدان
و گلسار
بمب سبز میشود
فردا دریا توفانیست.
رشت. بهمن ۱۳۶۵
منتشرشده در دیدار با یک شاعر
دیدگاهتان را بنویسید:
با صدای بیژن نجدی
لا هیجان ۱۳۷۱ مهرداد عارفانی تیرداد نصری بیژن نجدی
منتشرشده در با صدای شاعر
دیدگاهتان را بنویسید:
سه شعر از حمید رضا اقبالدوست
آمار چیز جالبی است
میتوان با آن
نمودارهای رنگارنگ رسم کرد
حرفهای خوب خوب زد
و بر دهان یاوه گویان کوبید
مثلا پارسال چند ملیون نفر ادامهی خواندن
عکس روز
منتشرشده در عکس روز
دیدگاهتان را بنویسید:
آهنگ متن
آهنگ متن این شمارهی رسانه:
گروه مستان با همکاریی: ۱ـ پژهام اخواص: نوازنده تنبک ۲ـ علی پژوهشگر نوازنده بربت ۳ـ گلناز جمشیدی: نوازنده سنتور
۴ـ سینا جهان آبادی: نوازنده کمانچه ۵ـ افشین مهرآسا: نوازنده دف ۶ـ آزاد میرزاپور: نوازنده تار
۷ـ پرواز همای: چکامه سرا و آهنگ ساز و خواننده ۸ـ پاشا هنجنی: نوازنده نی
مداراکن
بیـا بنشین و بـا مـردم مــدارا کن گـــره از کــار این افتادگـان وا کن
یادداشتهای شخصی ” اندر معایب سرگرمی “
شارل بودلر شاعر بزرگ فرانسه گفته است:
سختترین کارها سرگرم کردن خود است و به همین دلیل نوشتن شعر همیشه برای من این همه مشقتبار بوده است.
برای آدمی مثل من که بودلر نبوده است خود را سرگرم کردن در روزگار جوانی با تماشای ” فیلمفارسی” تامین میشد. با یکی دو نفر از دوستان به سینما میرفتیم و در ردیفهای جلو مینشستیم. در لحظهی اوج و اشکانگیز فیلم که صدای خفهی گریه نیز از پشت سر به گوش می رسید بی اختیار چنان قهقههای سرمیدادیم که کنترلچی میآمد و ما را از سینما بیرون میکرد.
با بر آمدن آفتاب حکومت اسلامی و رسیدن ما به میان سالگی زحمت ما کم شد و هر وقت که از خواندن جدی خسته میشدیم کانالهای تلویزیون انواع و اقسام صحنههای اشکانگیز را فرا روی ما میگسترد و کسی هم نبود که ما را از خانه بیرون بیاندازد. با گذشته هم فرق نمیکرد تنها امثال عنایت بخشی که در دوران شاه در سینما با آن چشمهای لوچ خشن همیشه نقش آدمکش و قاچاقفروش را بازی میکرد حالا شده بودند بزرگتر محل یا متولیی مسجد که جوانان را نصیحت میکردند و از ثواب بیاندازهی دعای جوشن کبیر در شبهای قدر سخن میگفتند. سه سال پیش که به ایران رفته بودم در یک میهمانی دوستی شخصی را که از در وارد شده بود و هر دو میشناختیم به من نشان داد و گفت: ” این بابا چه قدر شبیه عنایت بخشی شده ” گفتم : “کدام یکیش؟ قبل از انقلاب یا بعد از انقلاب” ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
2 دیدگاه