حرف‌های کتره‌ای

شماره‌ی ۱۶
لوگو 16
ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در حرف‌های کتره‌ای | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یادداشت‌های شخصی ( من و سهراب و خواب )

جون1 2013
نوشتن در باره ی بعضی ها آسان نیست و این مطلقا ربطی به ارزش‌گذاری‌ی آثار آنها ندارد. شما می‌توانید  کسانی را دوست بدارید که با کارهای آنها موافق نیستید و یا برعکس. در باره‌ی یکی از اسطوره‌شناسان  معاصر ایران بارها از زبان دوستان‌اش شنیده‌ام که مردی تنگ خلق و غیر قابل تحمل است اما وقتی جمعی از  بانوان اهل فرهنگ از همسر او پرسیده بودند چگونه او را تحمل می‌کند جواب داده بود به او به شکل اثری  تاریخی نگاه می‌کند که باید از آن حفظ و حراست شود.
راستش از میان انبوه نوشته‌هایی که تاکنون درباره‌ی سهراب سپهری نوشته شده است من چیز چشمگیری نخوانده‌ام. حتی شاهرخ مسکوب که در این فن صاحب نام است و من شخصا نوشته‌ی او از یادبودهای 
دوست خلبان نا آشنا و حریف خانه و گرمابه و گلستانش ” هوشنگ ” را یکی از بهترین  یادنامه‌های معاصر می‌دانم، آنجا که قلم را به سوی سهراب سپهری می‌گرداند حرفی برای گفتن ندارد. و این دو دلیل دارد: یکی 
این که اصولا شخصیت سهراب نوشتنی نیست و دیگر این که اغلب خواسته‌اند از گذر شعر او به این نتیجه  برسند که احتمالا – اگرچه دوست ندارم این را بگویم – شعر او پای طاووس اوست. محمد رضا اصلانی جایی گفته است که شعر سهراب شعری تزیینی‌ست و کوچک‌ترین نسبتی با شعر مدرن ندارد (مصاحبه‌ی اصلانی در روزنامه‌ی اعتماد ) و این حرف درستی‌ست. شعر سهراب شعر بومی‌ست و به همین دلیل شعری همه پسند  است در حالی که جوهر هنر هیچ وجه مشترکی با همه‌پسندی و همه‌فهمی ندارد. کما این که شعر نیما که بیشتر از عناصر بومی بهره می‌گیرد مطلقا بومی نیست و البته همه پسند و آسان فهم هم نیست. خودش در نامه‌ای به  شهریار نوشته بود: ما تا حالا برای خودمان زیاد شعر گفته‌ایم، وقتش است که حالا برای فرنگی‌ها شعربگوییم.  باید به چه زبان می‌گفت که شعر ما دیگر به درد حال کردن نمی‌خورد، به جای اوزان ضرب و زنگ  زورخانه‌ای زبان درست شعر را پیدا کنید تا شعر ما هم  جهانی شود.
اما شعر بی‌ادعای سپهری کسی را نمی‌آزارد، شعری‌ست شخصی با مایه‌ای از معنویت شرق دور که سفرهایی به آن دیارها کرده بود و شاید به هوای نقاشی‌هایش که احتمالا مسحور هایکو و شعرهای تصویری‌ی آن دیار شده بود و شعرش شده بود تعریفی، یا بیرنگی از نقاشی‌هایش که در آن هنرمندی بس بزرگ‌تر بود. ادامه‌ی خواندن
منتشرشده در یادداشت‌های شخصی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

لقانطه اقبال

 شماره‌ی شانزدهم

لقانطه

L 583پایین

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در لقانطه‌ی اقبال | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صورت‌نامه

شماره‌ی ۲۰
شماره 20 بهبهانی

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دیدار با احمد شاملو

جلد ترانه‌هایکوچک غربت -شاملو

رستاخیز

من تمامی‌ی مردگان بودم:

مرده‌ی پرندگانی که می‌خوانند

و خاموش‌اند،

مرده‌ی زیباترین ِ جانوران

بر خاک و در آب،

از بد و خوب.

من آن‌جا بودم

در گذشته

بی‌سرود._

با من رازی نبود

نه تبسمی

نه حسرتی.

 

به مهر

……….مرا

……………..بی‌گاه

…………………در خواب دیدی

 و با تو

بیدار شدم.

              ۱۹ مرداد ۱۳۵۹

منتشرشده در دیدار با یک شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

کاشت نهال حقوق بشر به نام مصدق

دکتر مصدق
چهره‌ی دکتر محمد مصدق برگرفته از: دفتر هنر شماره‌ی ۲۱

کاشت نهال حقوق بشر به نام مصدق در کلن

در مرکز محله “لیندنتال” شهر کلن نیز پارک بزرگی به نام “پارک حقوق بشر” قرار دارد. جای جای این پارک، سنگ فرش‌هایی نصب شده که حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر روی آنها حک شده است: حق آزادی بیان، حق پناهندگی، حق امنیت اجتماعی، حق آزادی عقیده و مذهب و… درست در میان دو سنگ از این سنگ‌ها با نام حق آزادی بیان و حق پناهندگی، درختی کاشته شده که نام ایران، حقوق بشر و دکتر مصدق را بر خود دارد.
دویچه وله: روز چهارشنبه ۱۵ مه (۲۵ اردیبهشت) در پارک حقوق بشر کلن، نهالی با نام دکتر مصدق و به امید نشو و نمای حقوق بشر در ایران توسط خانه همبستگی مهر و با حضور شهردار منطقه کاشته شد.
در نزدیکی دانشگاه کلن منطقه‌ای به نام “لیندنتال” قرار دارد که بسیار مورد توجه ایرانی‌های مقیم کلن است. شهردار این منطقه می‌گوید تعداد زیادی از ۱۴۰ هزار ساکن لیندنتال، ایرانی هستند. ادامه‌ی خواندن
منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | دیدگاه‌تان را بنویسید:

با صدای یداله رویایی

شدن ِمادر

هزار صفحه سینه داشت
هزار صفحه سینه را
به سایه داد
و سایه ای که می کشیدش
در دست
هزار آئینه داشت.
هزار صفحه سینه در هزار آئینه
تنی تناهی شد.
تنانِ نامتناهی شد.

منتشرشده در با صدای شاعر | دیدگاه‌تان را بنویسید:

از ترس مست شدیم

نویسنده: منصور خورشیدی

«لبریخته‌ها» شاعر: یداله رویایی

رویایی             خورشیدی

یداله رویایی                                 منصور  خورشیدی

 
وقتی لبریخته‌ها آخرین کار دکتر یداله رویایی چاپ و منتشر شد، از طرف منتقدان، نقد و نگاهی گسترده در داخل و خارج کشور در مورد آن به چاپ رسید.  نگارنده‌ی این مقاله نیز ” نگاهی به لبریخته‌ها ”  داشته‌ام که در هفته نامه‌ی ” کادح ” شماره ی ۳۱ چاپ شده است  .
آن چه مرا واداشت تا نگاهی دوباره به شعر رویایی و به این کتاب بیندازم و این مقاله ” از ترس مست شدیم ” شکل بگیرد به خاطر نزدیکی بسیار زیاد این کتاب با دو کتاب قبلی شاعر با نام‌های ” دلتنگی‌ها ” و ” دریایی‌ها ” در شکل و ساختار زبانی رویایی بود
به اعتقاد رویایی نیز ” حرکت‌های ذهنی من در این کتاب خیال‌های مرا از همان جایی بر می‌دارد که ابتدا در دلتنگی‌ها شناختم  ” اکنون که شعاع وسیع‌تری از سیستم آغازین این تفکر را پیش رو داریم ، لازم می‌آید که نگاهی گسترده به شعرها در این سه کتاب داشته باشیم.

۱- دریایی‌ها – چاپ اول ایران ۱۳۴۴
۲- دلتنگی‌ها – چاپ اول ایران ۱۳۴۶
۳- لبریخته‌ها – چاپ دوم ایران ۱۳۷۱

از ترس مست شدیم
از دور دست عمر،
تا سرزمین میلادم،
صد ها هزار فرسخ بود.
با اسب‌های خسته که راه دراز را
طوفان ضربه‌های سم آرند ارمغان

ضربه‌های دقیق سر انگشتی و تجربه‌های دیداری

آغاز فرم مستقل زبانی که رفتار شاعرانه را از ” سرزمین میلاد ” به ارمغان می‌آورد . و تمام تجربه‌های عینی خود را به تماشا می‌گذارد، و از دور دست عمر شاعر به دیدن می‌رسد، مشاهده، و کشف در متن پدیده‌ها حقیقت آفتاب می‌شود، تا فراگردهای دیدن گسترش پیدا کند. ضربه‌های دقیق سر انگشتی  در جست و جوی آن ”  برادر پنهان ” بدل به دیدار می‌شود. حس ماورایی که از احجام زمینی بر می‌خیزد.

آه . . . ای من ! ای برادر پنهانم !
زخم گران من را بنواز
من بازگشت بی تو نتوانم
دلتنگی۱ ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد شعر | ۱ دیدگاه

نگاهی به سینما

جون 2013.

دوست عزیزمان هانری نهرینی نویسنده‌ی نگاهی به سینما همراه با مقاله‌ی زیر یادداشت مهربانانه‌ای برای‌مان ارسال داشتند و اعلام کردند که نمی‌توانند از این ببعد به‌طور مرتب با ما همکاری کنند وی همچنین قول دادند در فرصت‌های مناسب برای‌مان مطالب‌شان را بفرستند. ضمن تشکر از هانری‌ی عزیز برای یاری‌ی دادن به نامه‌ی حبیب امیدواریم در آینده نزدیک دوباره از همکاری‌های پیوسته‌ی این دوست هنرمندمان بهره‌مند شویم.

گذری بر تاریخ سینمای ایران

در سال ۱۹۰۰ میلادی ( مظفرالدین شاه) به فرانسه سفر كرد و با دیدن دستگاه سینما توگراف مجذوب آن شد. تعریفی كه وی از این دستگاه ارائه كرد، این بود”:دستگاهی است كه عكس را  بر روی دیوار می‌اندازند و مردم در آن حركت می‌كنند”. به دستور شاه دستگاه سینما توگراف خریداری شد و اولین فیلم‌بردار همان عكاس دربار و همراه شاه یعنی ( میرزا ابراهیم‌خان عكاس‌باشی) بود.

میرزا ابراهیم‌خان عكاس‌باشی

میرزا ابراهیم‌خان عكاس‌باشی

 
اولین سالن سینما در سال ۱۲۸۳ ه.ش در خیابان چراغ گاز توسط ابراهیم‌خان صحاف‌باشی افتتاح شد.
نخستین فیلم‌بردار تحصیل كرده و حرفه‌ای خان بابا معتضدی بود كه برای اولین بار فیلم خبری ساخت و به دستور وزیر جنگ از مجلس موسسان فیلم گرفت و از مراسم تاجگذاری رضا شاه فیلم‌برداری كرد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در نقد سینما | دیدگاه‌تان را بنویسید:

اشعار این شماره

شاعران این شماره: لیلا کردبچه، مهری محبی (مهرسا)، منصور خورشیدی، حبیب شوکتی، غلامحسین نصیری‌پور
_____________________

لیلا کردچه
یک شعر از لیلا کردبچه

……………………………………………نقل از مجموعه‌ی شعر کلاغمرگی
کوچ

نگران من نباش

دست‌هایم را

به از دست دادن عادت داده‌ام

 

گروهی پرنده می‌آیند

گروهی پرنده می‌روند

و تنها

پرنده‌ای از کوچ می‌ماند

که پرواز را نمی‌داند

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در اشعار این شماره | دیدگاه‌تان را بنویسید:

زنانی که تاریخ ایران را تغییر دادند

قره‌العین

 

برای گرامی‌داشت نقش بانوان در ارتقاء دانش و آگاهی‌ی حقوق مردم ایران به‌طور اعم و زنان محروم به‌طور اخص، مطلبی را که خانم ندا سانیچ در مورد ده زن نقش‌آفرین در بی‌بی‌سی فارسی نوشته‌اند را از این شماره‌ و در ده نوبت  مختلف نقل می‌کنیم.                                                                                                                                                                            نامه‌ی حبیب

شماره یکم

ندا سانیچ

ندا سانیچ

“خانه‌هایی که دیوار‌هایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع دارد و تمام منفذ این خانه‌ها منحصر به یک در است که آن‌هم توسط دربان محفوظ است. در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیرقابل محکومیت، [زنان ایرانی] اغلب سر و دست‌شکسته، بعضی با رنگ زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه، قسمی در تمام شبانه‌روز، منتظر و گریه‌کننده.”
این تصویری است که تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه از زندگی زنان آن دوره ترسیم می‌کند. او که فکر می‌کرد بهتر از پدر و برادرانش حکومت‌داری می‌داند، آرزو داشت روزی از پشت پرده حرم بیرون آید، وزیر و وکیل شود و در دنیای مردانه حرفش را بزند.
بعد از یک قرن، بسیاری از رویاهای تاج السلطنه محقق شده است. این آروز‌ها، همچنان آرزو می‌ماند اگر زنان و مردان بسیاری برای به دست آوردنش عمر و جان فدا نمی‌کردند.
این مجموعه نگاهی است به زندگی ۱۰ زن نامدار از میان زنان قاجار تا انقلاب که از جامعه خود جلو‌تر بودند، یا نگاه به زنان و نقش آنان را در جامعه تغییر دادند.

قره‌العین

طرحی بر اساس چهره طاهره

طرحی بر اساس چهره طاهره

فاطمه زرین‌تاج برغانی قزوینی مشهور به طاهره و قره‌العین٬ شاعر و عالم مذهبی، سال ۱۲۳۱ خورشیدی در ایران اعدام شد. گفته می‌شود او اولین زنی است که به جرم افساد فی‌الارض در ایران اعدام شده است. ادامه‌ی خواندن
منتشرشده در یادداشت‌های پراکنده | ۱ دیدگاه

بیست عکس مشهور و عکاسان آن

شماره‌های قبل
1-5

pic 6

منتشرشده در عکس‌های مشهور و عکاسان آن | دیدگاه‌تان را بنویسید:

عکس روز

شیلینگ2

منتشرشده در عکس روز | دیدگاه‌تان را بنویسید:

رقص بانوی افغانی

منتشرشده در رقص و ترانه‌های ایرانی | دیدگاه‌تان را بنویسید:

5-16-2013

منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌تان را بنویسید:

می‌گویند

شماره‌ی ۱۱
شماره‌ی 11

منتشرشده در می‌گویند | ۱ دیدگاه