- [wikiwordpress]
جستجو
دفتر هنر وبژهی «نشریات فکاهی ایران» را میتوانید با فشار روی نشانیی زیر بخوانید و داشته باشید:
daftar-honar.com
__لل______________________..._________________ ..................................................................................... دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید. ntjv ikv _..._________________
.. **************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتword به نشانیی
habib@rasaaneh.com برایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
...... .....
..«الف مثل باران» را از رسانه بخواهید. .............. ..
..دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_______________________________________________
______________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.
این کتاب را میتوانید در نشانیی زیر بخوانید.
http://asre-nou.net/php/view.
php?objnr=31357 پیوندها
دستهها
- دیدار 10960
-
حرفهای کترهای
منتشرشده در حرفهای کترهای
دیدگاهتان را بنویسید:
یادداشتهای شخصی (چرند پرند)
به نظر من یکی از کسانی که نوع طنز دهخدا را در چرند پرند به درستی به کار برد ایرج پزشکزاد بود که با نام الف پ آشنا هجویههای خود را به نام” آسمون ریسمون ” نیم قرن پیش در مجلهی فردوسیی آن روز به چاپ میرساند. اگر دهخدا به دلیل تغییر روزگار پس از مشروطیت دست از نوشتن چرند پرند برداشت و به دوستی که چرایی آن را پرسیده بود گفت: شما شور و حال آن دوران را به من بدهید تا چرند پرند تحولتان دهم ولی کار پزشکزاد با پیچیدن به پر و پای دولتمردان شاید آنقدر موثر نبود که به داداییهای روشنفکران از نوع شاملو که اگر شاعر بزرگی بود، مترجمی توانمند و به هنرهای دیگری هم آراسته، ای کاش در دوکار قدم نمیگذاشت: یکی قضاوت و پرداختن در کار شاعران بزرگ کلاسیک ایران از قبیل فردوسی و حافظ، و دیگر در نقدهای کمنمکش. اما طنز و دلنشین آخریی پزشکزاد که او را با برادر حاتم طایی مقایسه کرده بود با بهترینهای دهخدا پهلو میزد. یک بار او سر به سر عبدالرحمان فرامرزی و سر مقالهاش گذاشته بود که نوشته بود سفیران ایران به زبان محل انجام ماموریت خود آشنا نیستند و تعریف کرده بود در سفرش به پاریس یک بار سفیر ایران در فرانسه از او برای صرف شام یا نهار دعوت کرده و پرسیده بود استاد هوس چه غذایی را کردهاند و استاد فرامرزی پاسخ داده بود: اگر در فرانسه کله پاچه پیدا میشد عالی بود. سفیر گفته الساعه با هم به قصابی میرویم و استاد خواهند دید که بهترین کله پاچه در همین پاریس یافت میشود. با هم به قصابی میروند و در آنجا فرامرزی متوجه میشود که سفیر به جای استفاده از کلمات کله سر خود، و به جای پاچه از عضو مشابه خود همراه با موزیک متن بع بع استفاده میکند. فردای آن روز در نشست گروه آسمون ریسمون یکی از اعضا با گله و ناراحتی میگوید: حالا این بندهی خدا سفیر خواسته یک محبتی بکند، ببین چهگونه آبروی بندهی خدا را بردهاند. باز جای شکرش باقیست که استاد هوس دنبلان نکرده بود وگرنه حیثیت مملکت به باد رفته بود. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای شخصی
۱ دیدگاه
سندی بر اعتبار موسیقی ایران
به یاد جلیل شهناز (۱۳۹۲-۱۳۰۰)
محسن شهرنازدار
استاد جلیل شهناز متولد ۱۳۰۰ اصفهان است. تولد او در ۱۳۰۰، به شکل نمادین، از آغاز فصل و قرنی تازه برای موسیقی کلاسیک ایران حکایت دارد. شهناز در مرز میان دو قرن، حلقه پیوند میان سنتی دیرپای در تاریخ و توسعه و تغییرات چشمگیر این موسیقی در قرن چهاردهم خورشیدی است. مهمترین وجه تمایز موسیقی کلاسیک ایران در این قرن،خروج این موسیقی از محفل خواص و حضور در فضای عمومی بوده است. تدوین نظامهای جدید آموزش این موسیقی و راهاندازی مراکز رسمی آن مانند مدرسه موسیقی، رواج کنسرت به شکل امروزی و مهمتر از همه تاسیس رادیو در سال ۱۳۱۹ یعنی در ۱۹ سالگی شهناز، فضای دموکراتیزه شدن موسیقی کلاسیک ایران را فراهم کرد و مخاطبان وسیعی در قلمرو فرهنگی ایران یافت. ادامهی خواندن
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهتان را بنویسید:
احوالات خصوصی
احوالات خصوصی که عمومأ در بارهی علامهی گرامی علیاکبر دهخداست
را از دفتر هنر ویژهنامهی این بزرگوار برایتان نقل میکنیم. …….……………………………………………….نامهی حبیب
منتشرشده در دفتر هنر
دیدگاهتان را بنویسید:
با صدای محمدعلی شکیبایی
حرفهای شاعر برای این کار
شعر- نامهی ۴۴
این شعر-نامه را چندین بار خواستم اجرا کنم، که موفق نشدم. هنگام اجرا بُغضی با من بود، که مجبور میشدم استودیو را ترک کنم.
حالا پس از گذشت زمان که آن را دوباره اجرا کردم، احساس میکنم سبک شدهام. و یک حس خوبی با من است.
به مادر سلام برسان. بگو نگرانِ من نباشد. من خوبم. کمی به فکرِ خودش باشد. به دیگران کمتر فکر کند. میدانم که این حرفها او را مجاب نمیکند. مادر است، مجنون نباشی، نمیتوانی درکاش کنی.
سپاس از زهره جان خالقی بخاطر این هدیهی زیبا
منتشرشده در با صدای شاعر
دیدگاهتان را بنویسید:
زنانی که تاریخ ایران را تغییر دادند (ملکتاج، ملقب به نجمالسلطنه)
برای گرامیداشت نقش بانوان در ارتقاء دانش و آگاهیی حقوق مردم ایران بهطور اعم و زنان محروم بهطور اخص، مطلبی را که خانم ندا سانیچ در مورد ده زن نقشآفرین در بیبیسی فارسی نوشتهاند را از این شماره و در ده نوبت مختلف نقل میکنیم.
………………………………………………………………………………………….. نامهی حبیب
شماره سوم
“خانههایی که دیوارهایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع دارد و تمام منفذ این خانهها منحصر به یک در است که آنهم توسط دربان محفوظ است. در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیرقابل محکومیت، [زنان ایرانی] اغلب سر و دستشکسته، بعضی با رنگ زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه، قسمی در تمام شبانهروز، منتظر و گریهکننده.”
این تصویری است که تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه از زندگی زنان آن دوره ترسیم میکند. او که فکر میکرد بهتر از پدر و برادرانش حکومتداری میداند، آرزو داشت روزی از پشت پرده حرم بیرون آید، وزیر و وکیل شود و در دنیای مردانه حرفش را بزند.
بعد از یک قرن، بسیاری از رویاهای تاج السلطنه محقق شده است. این آروزها، همچنان آرزو میماند اگر زنان و مردان بسیاری برای به دست آوردنش عمر و جان فدا نمیکردند.
این مجموعه نگاهی است به زندگی ۱۰ زن نامدار از میان زنان قاجار تا انقلاب که از جامعه خود جلوتر بودند، یا نگاه به زنان و نقش آنان را در جامعه تغییر دادند.
ملکتاج، ملقب به نجمالسلطنه
۱۲۳۲-۱۳۱۱ خورشیدی
منتشرشده در یادداشتهای پراکنده
دیدگاهتان را بنویسید:
اشعار این شماره
شاعران این شماره: سپیده مختاری، منوچهر برومند، منصور خورشیدی، هوشنگ رئوف، مهران سیدی، حبیب شوکتی
_____________________
…………………………………...از : صورتکتاب شاعر
میخواستم برای کــــسی باشم هر چنــــد او برای زنــی باشــد
شب باشد وشراب و همـآغوشی شیــــطانی سر و بدنــی باشد
رفتم به سمت حادثه…تنــــها نه او آمــــد از همان شــب و فردا نه
من هیچوقت سهم زنی را…..نه میخواستم نشـد…شدنی باشد
ازمن سوال کردچه مینوشی؟ از من بعــــید بود همآغوشی!
رفتیم سمت خـــــلوت خاموشی ترســـید کارمان علــنی باشد
با هر دلـــــیل کوچــک پوشــــالی گیــــلاس ها شدند پر و خالـــــــی
یک زن در عنفوان میانســـــــالی بایــــــد کــــــنار آمــــدنی باشـــد
هرلحظه مستیام فوران میشد از بوســـههای من نگران میشد
وقتی به سمت خانه دوان میشد میخواســــتم لبش دهنی باشد
آنشــب رسانده بود به ما … ما را هـــی طــــول داد ساعـــت دنیا را
من فکـــــر کردم آن زن تنــــــها را بایـــــد مگر چــــگونه زنـی باشد؟؟؟
منتشرشده در اشعار این شماره
دیدگاهتان را بنویسید:
مرگ میرزاده عشقی
هفده مرگ تاریخ معاصر ایران به روایت عکسهای آزاده اخلاقی
به روایت یک شاهد عینی ” صحنه مرگ تراژیک ایرانی
«به روایت یک شاهد عینی» مجموعهی عکسی است از صحنههای بازسازیشده مربوط به مرگهای تراژیک تاریخ معاصر ایران. از اعدام جهانگیرخان صوراسرافیل و واقعهی ۱۶ آذر گرفته تا صحنهی تصادف فروغ فرخزاد و مرگ علی شریعتی. آزاده اخلاقی،
آزاده اخلاقی، ایدهپرداز و کارگردانِ این مجموعهی ۱۷ عکسی میگوید: «امروز آرمانگرایی سوژهی تمسخر خیلیها شده است، مردم کسانی را که اهداف بلند و دور از دسترس دارند دست میاندازند. برای من ولی کسانی که میجنگند و برای آرمانی جانشان را فدا میکنند بسیار محترمند. هدفم زنده کردن یاد کسانی بود که ستایش میکنم.» ادامهی خواندن
چشم سارا
آخرین آهنگ هنرمند گرامیی گیلانی خانم شیلا نهرور به سه زبان فارسی گیلکی و روسی
منتشرشده در رقص و ترانههای ایرانی
دیدگاهتان را بنویسید: