بایگانی دسته: شعر فرانو

دیدار با اکبر اکسیر

عاجل راحت نشسته بودیم مختارنامه می‌دیدیم رسیدیم به اخبار بن‌علی فرار کرد، مبارک در رفت، قذافی هار شد…… ما هم تشویق شدیم ریختیم حیاط پشتی

ارسال شده در دیدار با یک شاعر, شعر فرانو | یک پاسخ

دو شعر از اکبر اکسیر

فرانوبل من می‌ترسم يك روز آدم مهمی بشوم آن وقت دوستانم ناراحت بشوند

ارسال شده در شعر فرانو | یک پاسخ

ماهی آزاد

  خلیج فارس بالا می‌آورد دریاچه خزر تنگ می‌شود دریاچه ارومیه آب می‌رود آب از آب تکان نمی‌خورد یادتان نرود این تُنگ کوچک، خانه‌ی ماست! ۲ فروردین ۱۳۹۱  

ارسال شده در شعر فرانو | پاسخ دهید:

مارش

سرمایه‌دارها پول‌دارتر می‌شوند فقیرها بی‌پول‌تر متحدین جهان کارگر شوید!  با پوتین روی سرِ ما رژه نروند.  ۱۸ تیر ۱۳۹۱  

ارسال شده در شعر فرانو | یک پاسخ

ممیّزی

آسانسور اتوماتیک که می‌بینم به‌یاد آسانسورچی‌هایی می‌افتم که بی‌کار شدند. شعرهای بلند می‌گویم و خودسانسوری نمی‌کنم، سانسورچی‌های محترم بی‌کار نشوند!  ۲۴ مرداد ۱۳۹۱

ارسال شده در شعر فرانو | یک پاسخ

دو شعر از کروب رضایی

  تولد انگشت هیس ایستاده! هیچکس دم نمی‌زند

ارسال شده در شعر فرانو | یک پاسخ

اکبر اکسیر

از صورت‌کتاب اکبر اکسیر

ارسال شده در شعر فرانو | پاسخ دهید:

جعبه‌ی جادویی

زاویه‌ی ‌اول آقای قاطبه غرب‌زده‌گی‌ی را ارزیابی‌ی شتاب‌زده می‌کرد   زاویه‌‌ی دوم پرویز صیاد در آب گل‌آلود

ارسال شده در شعر فرانو | یک پاسخ

سوبسید

کوپن صابون اگر توزیع می‌شد حمام فین سیاه سرفه نمی‌گرفت و کار به این‌جا نمی‌کشید. امیر کبیر خون به پا می‌کند اگر بفهمد دلاک‌ها بی‌کار شده‌اند. ژانویه ۲۰۱۲

ارسال شده در شعر فرانو | پاسخ دهید:

ژنوتیپ

من مدل دستکاری شده پرندگانی هستم که باید بدون رویا بخوابند با اینکه با گنجشک ها نسبت دارم اعتراف می‌کنم صبح‌ها دیر از خواب بیدار می‌شوم کاش زبان جغدها را بلد بودم

ارسال شده در شعر فرانو | پاسخ دهید:

شیر تو شیر

هیچ چیز سر جایش نیست موتورسوارها در پیاده‌رو می‌رانند و پیاده‌ها در خیابان راه می‌روند مقابل این بیمارستان بوق‌ ممتد بزنید مریض‌ها در اعتصاب دوایند ۳ خرداد ۱۳۹۱

ارسال شده در شعر فرانو | 2 پاسخ

سه شعر از کروب رضایی

نصیحت شهر پر از هياهوی سيگارهای روشن تو بی آنكه به دستت فكر كنی مواظب باش خاموش نشوی   تابو برای بوم

ارسال شده در شعر فرانو | 3 پاسخ

سه شعر از حمیدرضا اقبال‌دوست

آنفلوانزا   آلوده شده‌اند آسمان دشت دریا  و این روزها مرغ‌های مهاجر باید رویاهایم را واکسینه کنم قارچ   خوراکی یا سمی یا….. فرقی نمی‌کند من هم مثل تو از قارچ می‌ترسم هیروشیما زباله   شعرهایم بوی خوبی نمی‌دهند مثل … ادامه‌ی خواندن

ارسال شده در شعر فرانو | یک پاسخ

پشه‌بند

پشت ِبام حرف می‌زنیم پشت بام می‌نشینیم پشت بام می‌خوابیم پشه‌های مزاحم اگر بگذارند در پشت بام خواب‌های رنگی می‌بینیم. برای حفاظت از محیط زیست پیف پاف نزنید ۲۳ شهریور ۱۳۹۰

ارسال شده در شعر فرانو | پاسخ دهید:

سعدی افشار

همیشه از آخر شروع می‌شود به اول خط که می‌رسم همه چیز تمام شده است کنترل‌چی‌ها بی‌کار نمی‌مانند زندگی سینمای فارسی‌ست    ۲۹ فروردین ۱۳۹۱

ارسال شده در شعر فرانو | پاسخ دهید:

شایعات

به درخت‎ها هم نمی‌شود اعتماد کرد در آمریکا تفنگ M1 می‌شوند در ایران چوبه‌ی دار. از حیوانات این جنگل ……………………………….فاصله بگیرید. ۱۹جون ۲۰۱۱

ارسال شده در شعر فرانو | پاسخ دهید: