بایگانی دسته: دیدار با یک شاعر

یادبود بنان- قمر   دیشب به خلوت ِ دل ما، دَر فراز بود بزم بنان چه گرم و خوش و دل‌نواز بود در اولین شب ِ رمضان، بانگ چنگ و تار فتوای ردّ روزه و نفی‌ی نماز بود دیشب بلی، … ادامه‌ی خواندن→

از پشت جلد کتاب:

یاکریم‌ها   در جمجمه‌ام تخم گذاشته‌اند در گوش‌های‌ام جوجه در‌آورده‌اند در دهانم می‌خوانند، در چشم‎های‌ام می‌چرخند از محبت ملیحه سوءاستفاده می‌کنند همه‌جا را به گند کشیده‌اند می‌خواهم بزنم، می‌گوید گناه دارد می‌خواهم بترسانم، می‌گوید گناه دارد ترس از گناه، زندگی‌ی … ادامه‌ی خواندن→

دوستانه   صدای استخوان‌های‌ات را می‌شناسم لب‌های‌ات که از هم باز می‌شود می‌گویی آه صدای استخوان‌های‌ات می‌آید       باد می‌آید

بخشی از شعر بلند شهری به شعاع باد سلام آقای بعداز ظهر ِ داغ* سلام به دستگیره‌ی عبوسی که فقط به یک دست ِمردد ………………………………………………………..لبخند می‌زند سلام به بعد از ظهرترین پاییز پارسال که تابستان امسالم را ……………………..در آوند ِ … ادامه‌ی خواندن→

این طرح‌های نغز* باغ کلام او پیک و پیام او آکنده است از گل وبلبل او شاعر است و اهل تغزل امّا تغزل‌ش همچون حماسه‎ای است                                                                                این طرح‌های نغز زآن خرمن خطوط درخشان خلاصه‌ای است اشعار ناب او این طرح‌های … ادامه‌ی خواندن→

۱– از کتابِ کوتاه، مثل آه…. ماه ………تو را در گلوگاهش پنهان کرد و من، در اینجا ……..در سیاره‌ای غریب

توان وقتی که آدمی هنوز …………جوانه زدن را ………………….از یاد ………………………..نبرده باشد دیگر، ………..چه فرقی می‌کند، ……………………….خاک با خاک؟ زنده باشد آب که همه جا ……………زلال …………………می‌جوشد……… ۲۸سپتامبر ۱۹۹۲

شعر شماره‌ی ۷ از بخش چتر سوراخ

  تا چراگاه کلاغان…   باز غفلت زد شبیخونی دگر درخواب‌مان مرگ را نوشید، بر دست پدر سهراب‌مان سایه‌هول است و قید از ما نمی‌گیرد زپای تا دهان گورها، در خود، نگیرد قاب‌مان ماهیان تشنه رابلعید ماهیخوار و… باز

(پنجاه و دو)درون بغض شبسخاوت کدام لحظه را نگاه می‌کنی!بی‌دستبی‌پافریادت به کجا می‌رسد!؟ صداها بیگانه ولبخندها شوم و حتی نسیم ِشب                  که می‌گذرد                            در حوالی‌ی پلکمجال خسته‌ای‌ست.

گذر                                                                             برای … ادامه‌ی خواندن→

پروانه آمد توسرخابی با ستاره‌های سرمه‌ایو یکراست رفت سراغ شمعدانیانگار نشانی‌ی مرا کسی به پروانه داده بود          برای باز شدن دلم          بهانه بسیار استهدیه‌ای می‌رسد از یک دوستآلبومی از پروانه‌های مصلوببا نشانی‌ی مکتوب من بر پاکت        برای گرفتن دلم       بهانه بسیار … ادامه‌ی خواندن→

نمونه‌ی دست‌خط شاعر