این آقای ” علیرضا مرتضوی ” را بنده هم نمیشناسم ولی یکی از عزیزان من معمولا هفتهای دو سه بارمطالبی
از وبلاگ او را برایم فوروارد میکند که نشان از درک و دید متفاوت اواز قضایا دارد. یک وجه انتقادیی
ملایم هم نسبت به امریکا دارد که چون بنده هم هنوز ” غرب وحشی ” را چندان “اهلی” نمیدانم از آن بدم
نمیآید. یک بار یادم میآید داروخانههای امریکا را دست انداخته بود که برای رسیدن به دارو و درمان باید
یک مسیر طولانی را از وسط کارتونهای سیگار و مشروبات الکلی طی کرد. ریموند چندلر در رمان خود
long goodby ( دیدار به قیامت ) از قول یکی از قهرمانان داستان مینویسد:
“آقای مارلو! ما در امریکا بزرگترین و زیباترین آشپزخانههای دنیا را داریم. اما قرار نیست کسی دراین
آشپزخانهها حتی یک املت درست کند. کیفیت اتومبیلهای ما در آینده به عمر یکسال خواهد رسید چون چیزی
که برای ما مهمتر از کیفیت است ” مد ” است که بیش از یک سال دوام نمیآورد. شما در هر فروشگاهی
زیباترین بستهبندیهای جهان را میبینید، گره و فکلش را باز کنید، آن کاغذ دلبرانه را پاره و در جعبه را
بگشایید، آن تو جز اشغال چیز دیگری نیست.”
این تصویریست که چندلر آمریکایی بیش از نیم قرن پیش از آمریکای امروز دیده بود.
دوستدار شما – محسن صبا
*یادداشت این شماره خلاصهایست از نامهای که دوست گرامی محسن صبا برایم ایمیل کرده بودند. متأسفانه جناب صبا به علت گرفتاریهای شخصی موفق به ارسال یادداشت تازه نبودند.
عنوان مطلب از رسانه است