*عنوان مطلب از آیدا بانو شاملوست و رسانه آنرا از متن کتاب لالایی با شیپور وام گرفته است.
از بامداد میگویم، از الف.صبح که هیچ شب نمیشود یعنی هنوز ادامه دارد. بعضی به باطل میاندیشند کشیدن پرده در برابر این روشنِ راه نما از دیدهی دلها بازش میدارد و همچنان آب در هاون میکوبند، بسیاری در لباس مصلح ِ شعر معاصر زبان شعریاش را به زیر سؤال میبرند و حسودان حرفهای که در شعر امروز ایران هیچگاه راه به جایی نبردهاند هنوز سر به دیوار و در میکوبند و یاوه میبافند.
لالایی با شیپور ایلیا دیانوش را دوباره میخواندم که ویژهی احمد شاملوست. باید دست این گرامی را برای کار ارزشمندش فشرد و برایش آرزوی موفقیت کرد. کار آسانی نیست آنچه انجام داده است خاصه که همهی صداقتش را در طبق اخلاص گذاشته است تا بزرگ شاعر این خاک و بوم را بهتر و گویاتر به ما بشناساند.
با هم کمی از این کتاب محترم را ورق میزنیم.
نخست از دیانوش مؤلف این کتاب:
و سپس از احمد شاملو: