نقل از: صورتکتاب بیژن باران
دکتر کیومرث منشیزاده شاعر شعرهای ریاضی و رنگی درگذشت: ما میرویم و همیشه کاری ناکرده میماند.
شهرام پارسا مطلق -کیومرث منشیزاده بازماندهی بزرگ شعر دهه های ۴۰ و ۵۰ و جزو نامهای بزرگ ادبیات معاصر است.. او اساساً شاعر متفاوتی است و این تفاوت، در شعر، نثر و طنز منشیزاده خودش را به وضوح نشان میدهد. تلفیق شعر با ریاضی، فیزیک و فلسفه در دهههای ۴۰ و ۵۰ و بنیانگذاری شعر ریاضی ، شعر رنگی ، شیوه نوینی در طنزنویسی و تسلط و آشنایی به چندین زبان همراه با تحصیلات در رشتههای فلسفه، ریاضی و حقوق برخی از نمودهای این تفاوت است. عضویت در اولین دوره کانون نویسندگان ایران، شعر خوانی در جلسات شعر انستیتو گوته معروف به «ده شب» و مناظرههای تلویزیونی قبل از انقلاب با حضور فردید فیلسوف شهیر، نصر اصفهانی رئیس دانشگاه صنعتی و رئیس انجمن فلسفه، احسان نراقی جامعهشناس دوستی و همنشینی با بزرگان شعر و هنر معاصر از جمله احمد شاملو، نصرت رحمانی، یدالله رویایی- او را به چهرهای کمنظیر در ادبیات معاصر بدل کرده است. او شاهد زندهی بیش از نیم قرن تاریخ ادبیات معاصر است . درمورد کیومرث منشیزاده و آثارش بسیار گفته و نوشتهاند از جمله از فردید نقل کردهاند که گفته بود در مناظرههای تلویزیونی از میان مصاحبهشوندگان تنها از قبل، منشی زاده را میشناخته و به خاطر او در این برنامه شرکت کرده است. شاملو در کتاب «یک هفته با شاملو» اثر مهدی اخوان لنگرودی از او میگوید که در دفتر انرژی اتمی سازمان برنامه کار میکرد. همچنین در کتاب « از کافه نادری تا کافه فیروز» که راجع به کافهنشینی شاعران دهه های ۴۰ و ۵۰ است چندین صفحه به منشیزاده اختصاص داده شد. مهدی اخوان لنگرودی در این کتاب مینویسد «جذبه و دافعه نصرف رحمانی، حرفهای آلاحمد، سکوتهای فرخ تمیمی،خجالت حمید مصدق، نگرانی و اضطراب همیشگی کیومرث منشیزاده، اقتدار شاملو، گرمی و زودجوشی هوشنگ بادیهنشین». میگویند رویایی درباره او گفته است: «منشیزاده نابغه است.» شمس لنگرودی در کتاب تاریخ شفاهی ادبیات معاصر در گفتگو با کیوان باژن میگوید: «من محصل بودم و تحت تاثیر شعرهای منشیزاده شعر بی وزن میگفتم از شعرهایش خیلی خوشم میآمد. هنوز هم خوشم میآید».طنز حتی در مکالمات روزمره بخش جداییناپذیر زندگی اوست. در این زمینه بسیار گفته و نوشته است .با زمان کاری ندارد. در شعرهایش هم ساعت و قطب نما را در پای کسی میشکند که از دریاهای دور به جزیره ی تنهاییاش باز آید. وقتی خبرنگاری از او پرسید: بزرگترین شاعر معاصر کیست؟ منشیزاده در پاسخ میگوید: سعدی! مصاحبهگر میگوید: عجب! سعدی در قرن هفتم زندگی میکرد او در پاسخ گفت : مگر ما در قرن چندم زندگی میکنیم!!
مستند «شعر رنگی» به تهیهکنندگی داریوش مهرجویی و کارگردانی وحیده محمدیفر، فیلم «ژاندارم صلح سرخ» بر اساس یکی از شعرهای بلند او به کارگردانی زهره تیموری و همچنین فیلم سورئال کیومرث درمبخش بر اساس کتاب «سفرنامه مرد مالیخولیایی رنگ پریده» از جمله فیلمهایی هستند که از زندگی و شعر منشیزاده ساخته شدهاند. کیومرث منشیزاده ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ در بیمارستان فیروزگر تهران درگذشت.
«….همیشه کاری ناکرده میماند
در حالی که
ما رفتهایم
ما میرویم
و همیشه کاری
ناکرده میماند
ما میرویم و کفشهای ما
بر جای میماند
زندگی، زوزهی غمگین سگیست
که از شب میگذرد»
آمدن، رفتن، آمدن، رفتن، آمدن، رفتن
آمدن، رفتن، آمدن، رفتن
آمدن، رفتن
ما میرویم و چیزی هست
که ما را
ادامه میدهد
(زندگی، زندگی، زندگی)
چیست زندگی، چیست
زندگی چیست
زندگی اتفاقیست
که ابلهی
آنرا
تکرار میکند.