یک سال از درگذشت ابراهیم گلستان گذشت. انسانی نادر و کمنظیر در زمینههای گوناگون هنر و ادب که خوشبختانه در زندگیام اقبال همنشینی با او و آموختن از او را داشتم. زمینهی عمدهی این آشنایی که از مهمترین نقاط عطف زندگی من بوده انتشارات «روزن» است. این چند خط به یاد ابراهیم گلستان اینجا بماند.
آشناییام با ابراهیم گلستان به اسفند ۱۳۴۲ برمیگردد، به نمایشگاه انفرادی آثار فیگوراتیو بهمن محصص در گالری ایران (قندریز) که گلستان در روز افتتاحیه به نمایشگاه آمد. این آشنایی در اواسط دهۀ چهل رفتهرفته بیشتر شد. آن زمان من در چاپخانۀ صبح امروز در قسمت صحافی به صورت کُنترات، مسئول و سرپرست کارگران صحافی بودم و امور صحافی نشریههای صبح امروز و فردوسی و دانشمند و کارهای متفرقۀ دولتی و خصوصی مربوط را انجام میدادم (این چاپخانه در خیابان فردوسی بالاتر از خیابان منوچهری در کوچهای روبهروی سفارت انگلیس بود).
سال ۱۳۴۶ انتشارات «روزن» در خیابان آناتول فرانس (خیابان قدس کنونی) در ضلع شرقی دانشگاه تهران شروع به کار کرد. مؤسسان انتشارات روزن، ابراهیم گلستان و یدالله رؤیائی و محمود زند بودند. غیر از چاپ و انتشار کتابهایی گزیده و یک فصلنامه که به شاعران جوانِ نوگرا توجهِ ویژه داشت، روزن کتابفروشی داشت و چند بار هم در آن شب شعر برگزار کردند (دربارۀ جلسۀ شعر وینچنزو بیانکینی که با محصص رفته بودم در پُست جداگانهای نوشتهام). انتشارات روزن تا پایان دهۀ چهل فعال بود اما در آغاز دهۀ پنجاه بهکل تعطیل شد.
از سال ۱۳۴۴ هر از چندگاهی جمعهها به خانۀ آقا و خانم گلستان میرفتم. آنجا با هنرمندان و نویسندگان بیشتری آشنا شدم. سهراب سپهری، یدالله رؤیائی، هوشنگ پزشکنیا، سیمین دانشور، جلال آلاحمد، فرهاد مشکات، جلال مقدم، ابوالقاسم سعیدی و…
سال ۱۳۴۶ یا ۱۳۴۷ بود که با برادرانم انتشارات تقویم پارس و کارگاه صحافی پارس را تأسیس کردیم. سال ۱۳۴۹ از برادرانم جدا شدم و کارگاه صحافی و مدیریت چاپ پاسارگاد را تأسیس کردم.
سال ۱۳۵۴ بود که روزی گلستان به کارگاهم آمد.
[ادامه در پُست بعدی]