سر فصل‌هاى موسيقى ايرانى نامه سى‌ و هشتم

حلاج را كه مى‌بردند پاى چوبه‌ى دار

به خواهرش گفتند بيايد براى وداع

او هم آمد اما بدون سربند.

مردها همه بانگش زدند كه:

پس حجابت كو؟

او هم گفت: من اين‌جا مردى جز منصور نمى‌بينم….

گر مردى بجز منصور مى‌بينيد نشانم دهيد تا مويم را از او بپوشانم!

 

همکارمان هلن شوکتی در هر شماره به موسیقی و هنرمندان ایرانی که به نوعی در اعتلاء و ارائه این هنر روح‌پرور دست داشتند می‌پردازد که از نظرتان می‌گذرد.

فصل سی‌ و سوم

 


هلن شوکتی

 

پريسا   خواننده عازف ايرانى)

 

پريسا تنها خواننده‌اى كه به خواننده «خانم عارف» مشهور است با صدايى همچون فرشته‌ها،، وی در عنفوان جوانى بازنشسته و از خواندن كنار گذاشته شد.

فاطمه واعظى با نام هنرى پريسادر. ٢٥ اسفند ١٣٢٨ در شهر شهسوار متولد شد. 

او صداى خوشش را از پدر و پدر بزرگ‌اش به ارث برده و در دوران تحصيل به تشويق پدر، در برنامه‌هاى هنرى  شركت مى‌كرد و در مسابقات هنرى مدرسه در رشته آواز هميشه رتبه اول را كسب مى‌كرد.

محمود كريمى كه از اعضاى هئيت داوران بود استعداد او را كشف كرد و از آن به بعد پريسا زير نظر استاد محمود كريمى آموزش سنتى موسيقى را شروع كرد.

بى‌شك عرفان زنانه در چهره‌ى او قدرت كهربايى به خود مى‌گيرد. او توانسته به جوهر كلام عاشقان و عارفان راه پيدا كند و با صداى زيبا و حركات نرم دستان و چشمان بسته،،، محجوبانه دربرابر بارگاه عشق مغرور و پر صلابت خم مى‌شود كه اين حركات به او زيبايى خاصى مى‌بخشد.

رويد ميلر  موسيقيدان و نوازنده‌ى موسيقى جاز امريكايى مى‌گويد:

استاد كريمى مرا به كلاس‌هاى بانوان دعوت كرد كه پريسا هم در آن كلاس حضور داشت. من هرگز كسى را در موسيقى نديدم كه مثل او پروازگونه آواز بخواند.

پرسا دو سال تحت تعليم استاد كريمى بود و بعد به استخدام وزارت فرهنگ و هنر در آمد و مدت پنج سال با اين وزارتخانه همكارى داشت.

در اين مدت اجراهايى در تلويزيون و كنسرت‌هايى در تهران و شهرستان‌ها برگزار كرد و همچنين با 

گروه‌هاى مختلفى كنسرت‌هايى در خارج از كشور به هدف معرفى موسيقى سنتى ايرانى برگزار كرد.

آشنايى پريسا با دكتر داريوش صفوت برگ تازه‌اى از زندگى هنرى پريسا شد، چرا كه ورودش به مركز حفظ و اشاعه موسيقى باعث راه‌يابى به سازمان راديو و تلويزن و آشنايى با بزرگان موسيقى سنتى گرديد.

پريسا در اين مركز در محضر با استاد عبداله دوامى با سبك و اجراى تصانيف قديمى و آواز‌هاى سنتى  

آشنا شد و پس از آن در جشن‌هاى هنر شيراز شركت كرد و آوازه هنر و صداى زيباى او فراگير شد. 

بعد از شروع انقلاب و بسته شدن درهاى موسيقى براى بانوان پريسا به تدريس موسيقى در منزل را ادامه داد،،، با توجه به اين‌كه در سال ١٣٧٠ از او بعنوان *مدرس آواز براى بانوان *در مركز حفظ و اشاعه موسيقى دعوت بعمل آمد، متاسفانه به علت محدويت‌هاى بي‌شمار این فعاليت او هم متوقف شد. 

آخرين كنسرت او در سال ١٣٥٧ در ژاپن بود كه هم زمان با شروع انقلاب اسلامى در ايران شد. 

با شروع انقلاب در حاليكه پريسا فقط. ٢٦ سال داشت از فعاليت‌هاى هنرى محروم شد.

دكتر عباس ميلانى رئيس بخش ايران شناسى دانشگاه استنفورد آمريكا در سال  ٢٠١٨  دعوتى از خانم 

پريسا براى شركت در فستيوال جايزه بيتا  داشته است که دكتر ميلانى سخنان خود را در آن جشن چنين آغاز كرد:  قران سعد و بخت بلند ماست كه براى  نخستين تجربيات اين دانشگاه مقدم و حضور پر بار خانم پريسا،، بانوى فرهيخته و بلند آوازه‌ی موسيقى ايرانى را گرامى بداريم.

امسال پريسا دريافت كننده‌ى جايزه بيتا در دانشگاه استنفورد امريكاست.

او يكى از پر آوازه‌ترين خواننده‌گان زن موسيقى ايران بود که در چهل سال گذشته گاه با سكوت اجبارى و زمانى با كنسرت در تبعيد ولى همواره با تحقيق و تعليم آواز!  پاسدار  سنت درخشان موسيقى ايران است.

در ايرانى كه ٨٥ سال پيش  قمر در تهران، بى‌حجاب كنسرت آواز داد و در شهر مشهد هم چنين كنسرتى اجرا كرد و امروز زنان ايران از اجراى كنسرت مگر براى زنان محروم‌اند.

پريسا ٤٠ سال است كه نه به اين حكم نارواى جديد تن داد و نه كناره نشسته است. 

عباس ميلانى سخن خود را در مورد بانوى آواز ايران چنين ادامه داد: 

موسيقى از دل و روح انسان بر مى‌آيد و بر دل مى‌نشيند و زن و مرد و خارجى و ايرانى بر نمى‌تابد.

پريسا هرگز حاضر نشد براى زنان كنسرت دهد، ولى كلاس‌هاى درس‌اش همواره داير بود و در اين راستا شاگردان بسياری را تعليم داده است. چندى پيش استاد شجريان در يكى از جلسات دانشگاه استنفورد گفتند ،، هرگز به اندازه امروز زنان ايران در گير فراگيرى جدى موسيقى سنتى و آواز نبودند.

اين رويداد اميد بخش را؛ كارنامه‌ى درخشان پيشكسوتانى چون پريسا و شجريان نشان مى‌دهد.

دكتر عباس ميلانى در ادامه با سپاس از بانو دريا بارى كه بانى  جايزه‌ى تينا در دانشگاه استنفورد، براى ترويج فرهنگ ايرانى هستند ادامه داد كه اولين برنده‌ى اين جايزه  سيمين بهبهانى غزل بانوى مدرن فارسى و پيشگام دفاع از آزادى بيان و تساوى حقوق زن و مرد بود. در ميان دريافت كنندگان اخير مهشيد اميرشاهى بود كه نوشته‌هايش هم نبض انقلاب ايران وهم زندگى دست كم دو نسل از زنان ايران را به زبانى زيبا و خوش آهنگ وصف كرده است.

شهرنوش پارسى‌پور بود كه رمان‌ها و قصه ها و مقالات‌اش به شكلى اغلب شاعرانه بر ضرورت حضور و همدلى شاعرانه زنان در همه عرصه‌هاى اجتماعى سخن گفته است.

 

پريسا در سخنرانى دانشگاه استنفورد امريكا چنين از موسيقى ايرانى ياد كرد:

با درود و تشكر از دكتر عباس ميلانى رئيس بخش مطالعات و ايران شناسى و خانم مينا دريابارى .

از آن‌جايى كه هيچكس از پيش خود چيزى نشد و انسان همواره بايد تابع الگويى درست و بالاتر از خود باشد تا كليات را بياموزد، وظيفه خود مى‌دانم بعنوان حق شناسى و سپاسگزارى از استادان خود نام برده كه در كار تعليم و تربيت من، چه در جهت فراگيرى علم و قواعد و دانستنى‌هاى موسيقى و چه در جهت شناخت بعد معنوى موسيقى اصيل ايران نقش اساسى داشته اند، و صد البته بدون تعاليم و رهنمودهاى آنان راه بجايى نمى‌بردم. نخست از محمود كريمى كه در نهايت سخاوت و مهربانى رديف موسيقى ايران را بمن آموزش داد. سپس از عبداله دوامى ياد مى‌كنم كه مرا با سبك و شيوه‌ى آواز و تصنيف‌خوانى قدما كه مى‌رفت در بوته فراموشى برود، راهنمايى كردو آموزش داد. 

سپس از دكتر داريوش صفوت سپاسگزارم كه مرا از جسم موسيقى گذر داد و با روح موسيقى آشنا كرد. 

از استاد گرامى نورعلى الهى عارف و موسيقيدان معاصر ياد كنم كه به من درس خودشناسى و درس خداشناسى آموخت و روح‌ام را بيدار كرد ودر حقيقت.   (مرده بودم زنده شدم)

 

از ١٧ سالگى بعد از پايان دوره‌ى متوسطه تعليم موسيقى را آغاز كردم. بعد از دو سال آشنايى با رديف‌هاى موسيقى، بطور رسمى كارم را در وزارت فرهنگ و هنر آغاز كردم. مدت  پنج سال بى‌خبر از بعد معنوى موسيقى صرفأ به زيبايى موسيقى فكر مي‌كردم و هيچ هدف متعالى ديگرى براى آن تصور نمى‌كردم.  بتدريج كه در عمل با اين موسيقى آشنا شدم و ارتباط عميق آن را با شعر كلاسيك ايران دريافتم، متوجه كمبود عظيم در نگرش‌ام نسبت به موسيقى و هدف مندى آن شدم.

خوشبختانه بعد از بنج سال كار با فرهنگ و هنر با دكتر داريوش صفوت آشنا شدم و از آن طريق، آن چيزى را كه مدت‌ها بدنبالش بودم يافتم. آشنايى با بعد معنوى موسيقى باعث تحولى عظيم در طرز نگاهم به موسيقى شد و جهان بينى مرا بكلى تغيير داد.

موسيقى ديگر برايم وسيله‌اى براى كسب شهرت ثروت يا ايجاد لذت و سرگرمى نبود. 

اشعار ناب شعراى عارف ايران را فقط براى زيبايى بكار نمى‌گرفتم، بلكه مفاهيم و معانى عميق آن‌ها را بشدت دوست داشتم و در من انگيزه‌اى ايجاد مى‌كرد تا آن‌ها را تجربه كنم.  به جرأت مي‌توانم بگويم كه ازطريق اين نوع موسيقى با عرفان ناب ايران آشنا شدم و مصرانه و بطور جدى بر آن شدم كه آن را بصورت عملى و نظرى بيآموزم.

   اين باور كه موسيقى اصيل ايرانى يك موسيقى معنوى است و به كمك آن مي‌توان حس‌هاى روحى را بيدار و تقويت كرد براى من تجربه شد و ازذهنيت صفر به عينيت و واقعييت تبديل گشت و شوق معنويت و انگيزه يكتاشناسى را در من بيدار كرد. اين‌گونه بود كه 

**مرده بدم زنده شدم    گريه بدم خنده شدم *.      برايم معنايى ديگر پيدا كرد.

 

از زمان زرتشت پيامبر ايرانى، موسيقى رنگ اهورايى گرفت و الهى شد و اين خاصيت معنوى را تا به امروز حفظ كرده است.. سرودهاى  گاتاها  همه به شعر بودند و با موسيقى خوانده مى‌شدند.

جامه دران آهنگى معروف است كه نكيساى چنگى، چنگ‌نواز دربار خسرپرويز ساخته بود و اين آهنگ بقدرى اثر گذار بود كه حضار با شنيدن آن جامه‌ها از تن دريدند.

چنين نقل مى‌شود كه فارابى در مجلسى ساز و آواز اجرا مى‌كرد كه ابتدا مردم را به خنده انداخت و بعد به گريه و سپس به خواب عميق فروبرد و بعد او مجلس را ترك كرد.

و همچنين ابو على سينا از موسيقى براى درمان بيماران استفاده مى كرده است.

يا استادى تعريف مي‌كرده ، در اصفهان با نايب اسداله  نوازنده بزرگ. نى در دربار قاجار آشنا بود و او خودش شاهد بود كه در جلسه‌اى نايب اسداله  نى مي‌نواخته و بيمارى كه تب شديد داشت بگريه افتاد و سپس درمان شد.

 

ابن خلدون يكى از پيشگامان جامعه شناسى كه هفت قرن پيش در خاورميانه ظهور كرد متوجه شد كه ازبين رشته‌هاى گوناگون هنرهاى زيبا، موسيقى از همه حساس‌تر و گوياتر است و او موسيقى را آخرين پديده هنرى مى‌داند كه در نتيجه آبادانى و رونق در اجتماع پديد مى‌آيد و شكوفا مى‌شود و اين هنرى است كه بهنگام ويرانى و سيل قهقرايى اجتماع رو به زوال و نابودى مى‌گذارد.

(به واقع موسيقى آيينه‌اى است تمام نما) كه در آن مي‌توان پيشرفت يا سير قهقرايى يك جامعه را به وضوح مشاهده كرد.

پريسا سخنان خود را چنين به پايان رساند!!     به عقيده من كه بمدت نيم قرن اين موسيقى را با اين طرز فكر تدريس و اجرا كردم، كاملأ روشن است كه حيف است بعد معنوى آن  ناديده گرفته شود و از آن صرفأ بعنوان يك حرفه استفاده شود،  چرا كه موسيقى سنتى هر كشورى حكم شناسنامه آن ملت را دارد و جزء ميراث فرهنگى آن كشور به حساب مى‌آيد.. بنابراين بايد دلسوزانه به آن رسيدگى شود و مانع از انحراف آن شد. 

خانم پريسا /تنديس  تينا/ را  بشاگردان خود كه با تمامى فشارها و محدويت‌ها ، همچنان با انگيزه، خود را براى يادگيرى و آموزش اين هنر ملى  حفظ كرده‌اند و با پشتكار و سخت‌كوشى در اين مسيرحركت مى‌كنند  تقديم كرد…

 

با آرزوى سلامت و ادامه‌ى راه اين بانوى هنرمند سرزمينمان.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در سرفصل‌های موسیقی‌ی ایران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید