سرفصل‌هاى موسيقى ايرانى «نامه‌ی سى و پنجم»

(بگذاريد توماج نفس بكشد تا مادرش نفس بكشد)

مژگان افتخارى (مادر مهسا ژينا امينى)

موسيقى رپ ايرانى از زمان برآمدن‌اش در پايان دهه ٧٠، محمل بيان احساسات و افكار و آرزوهاى جوانان شده كه عمدتأ با سبك زندگى تحميلى از سوى حاكمان سازگار نبود و نيست

     


لیلا شریفی

همکارمان هلن شوکتی در هر شماره به موسیقی و هنرمندان ایرانی که به نوعی در اعتلاء و ارائه این هنر روح‌پرور پرداخته‌اند می‌پردازد که از نظرتان می‌گذرد.

فصل سی‌ و یکم


هلن شوکتی

 

ليلا شريفى (ليلا شريفوا، يا شريف اوا) خواننده سرشناس موسيقى ملل شرق                                   .

متولد ۱۹۳۰ مسکو اتحاد جماهیر شوروی  وفات ۱۹ فوریه ۲۰۲۴ در سن ۹۴ سالگی

به عنوان يك شنونده‌ى عاشق موسيقى، مى‌توانم حق‌شناس باشم از اين‌كه لیلا، سال‌هاى طولانى با نواى مخملين و ترانه‌هايش گوش‌هاى بسيارى را نواخت، و با اندوه كسانى كه نمى‌شناخت همراه شد و كاست‌هايش در فروشگاه كوچك دياموند كه ديگر اثرى از آن باقى نيست به خاطره‌اى خوش بدل شد.

دياموند فروشگاه كوچكى بود در كنار سينماى زيبا و خوش بناى دياموند، (خيابان روزولت روبروى امجديه)؛ صفحه و نوار مى‌فروخت. بيش‌ترين ترانه‌هاى تركى و آذربايجانى، از جمله آثار هنرمندان آذربايجان شوروى را مى‌توانست در اين‌جا پيدا كرد،  حتا صفحه فروشى بتهوون در چهارراه پهلوى هم بعضى از اين آهنگ‌ها را نداشت.

آن دانشجوى قبل از انقلاب ٥٧  كجا و ليلا شريفوا در اتحادجماهير شوروى كجا. 

در يك تقاطع و بزنگاه تاريخى  دروازه‌هاى ايران بسته مى‌شود و درهاى شوروى باز!  در هر دو كشور، گروهى از نسل‌هاى مختلف آواره‌ى كشورهاى ديگر مى‌شوند و سال‌ها طول مى‌كشد تا دوباره جايي در كشور جديد براى ادامه‌ى زندگى خود بيابند. 

ليلا شريفى در سال ١٣٠٨ در يك خانواده‌ى بازرگان آذربايجانى در شهر تبريز بدنيا آمد  وتا نوجوانى در اين شهر و بعد در مشهد زندگى كرد. ١٦ ساله بود كه با يك افسر توده‌اى بنام رحيم شريفى ازدواج كرد.

ولى مدتى بعد به دليل عضويت همسرش در سازمان حزب توده در خراسان ، هر دو به اتحاد جماهير شوروى پناهنده شدند و در شهر دوشنبه تاجيكستان اقامت گزيدند. در بدو  ورود به انستيتو هنرهاى زيباى تاجيكستان رفت و با تحصيل در رشته فولكلوريك و ترانه‌خوانى به زبان‌هاى شرقى را آموخت. وى در اين دوران به فراگرفتن  ٨ زبان ملل شرق همت گماشت و در سال ١٩٥٣ به اخذ ديپلم فولكلوريك نايل آمد. او در سال ١٩٥٣ خواننده‌ى رسمى اركستر راديو و تلويزين تاجيكستان گرديد و به خاطر فعاليت‌هاى سينمايى‌اش در اين كشور لقب هنرپيشه ملى را گرفت.

در راه ورود، به راديو تلويزيون دوشنبه ليلا درمى‌يابد كه چگونه هنر در خدمت سياست حاكم است. يكى از آهنگسازان به او مى‌گويد: *در مملكتى كه ما زندگى مى‌كنيم، آهنگساز به معنى واقعى وجود ندارد. ما همه فرمانبردار دولت‌ايم و دستورات آن را اجرا مى‌كنيم. به ما سفارش مى‌دهند براى يك پنبه‌زار آهنگى خلق كنيم و يا براى قهرمانى كه به اصطلاح شير مى‌دوشد و به دولت مى‌سپارد، ترانه‌اى بسازيم و يا براى تراكتورهايى كه در صحرا پراكنده هستند و سر و صدا راه مى‌اندازند، سمفونى بسازيم. 

ليلا اما مى‌گويد من وطن گم كرده‌ام، من فاميل گم كرده‌ام، من گذشته زيبايم را از دست داده‌ام . من فقط يك راه نجات از مرگ تدريجى دارم و آن هم خواندن ترانه است.                  

در سال ١٩٦١ براى ترويج و شناساندن هنر شرق  اركستر گلشن را تشكيل و رهبرى آن را به عهده گرفت 

در سال ١٩٦٤ براى قدردانى از خدمات وى در راه ترويج هنر شرق، جمهورى تاجيكستان به او كرسى استادى دانشگاه هنرهاى زيباى جمهورى را اعطاء كرد و بنام هنرمند خلق تاجيكستان شناخته شد.

در سال ١٩٦٦ فيلم‌هايى از كنسرت و صفحه‌هاى گرامافون او در شهر تاشكند تهيه گرديد كه مورد استقبال هنر دوستان در تمام جهان واقع شد. 

ليلا شريفى در سال ١٩٦٦ به باكو ( آذربايجان) مهاجرت كرد و در راديو تلويزيون باكو بكار مشغول شد.

او در سال ١٩٨٢ همسر،  دوست و مشاور بى‌نظيرش را از دست داد و دخترش كه شوق فرار از شوروى را داشت پس از ازدواج در شهر برلين غربى ساكن شد. در سال ١٩٨٤ در آستانه فروپاشى اتحاد جماهير شوروى در حالى كه دو سال از مرگ همسرش مى‌گذشت همه چيز را رها كرده و با وساطت يك دوست به ازدواج مصلحتى با يك مرد افغانى تن مى‌دهد تا با عبور از * دروازه جهنم * و  *زباله‌دان وحشتناك * براى چندمين بار تن به مهاجرت اجبارى داده و به كشور آلمان،، برلين و شهر دوسلدروف رفت.

ليلا شريفى  هرگز از كار در رشته ادبيات و نويسندگى غافل نماند و با قلم فصيح خود داستان و حكايت‌هاى آموزنده براى مجلات زنان و كودكان تاجيكستان نوشت كه مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت.

او مى‌گويد: در جستجوى يافتن علل بدبختى‌هاى مردم و همچنين چاره و راه نجات، دست به نوشتن كتاب  «داستان سرنوشت سه نسل آواره»  زده است و به اين ترتيب اين خواننده آذربايجانى كه زمانى در اوج شهرت و محبوبيت بود با نگاهى به گذشته به دو نسل پيش ازخود باز مى‌گردد و در كنار آداب و رسوم بومى به جزييات زندگى  تاجر مشهور شهر باكو فتحعلى‌خان و همسر يونانى‌تبارش  *مادلن* مى پردازد  تا زمينه‌ى آشنايى ازدواج دخترشان (نفيسا و رجب بيك) جوان اهل تركيه را فراهم آورد .

انقلاب اكتبر تازه به پيروزى رسيده و كشور حساب كتاب ندارد، چرا كه (يك عده مردم مجهول‌الهويه  بي‌سواد و عقده‌اى بر سر حكومت آمده‌اند) بر اين اساس  رژيم كنونى به طرفدار احتياج دارد نه مردم باسواد و با معلومات..  نويسنده در گفتگوى شخصيت‌هاى كتاب به شرايط سياسى و اجتماعى دوران در شوروى نقب مى‌زند و به آن‌جا مى‌رسد كه كسب و كار در باكو كساد مى‌شود و رجب‌بيك و نفيسا با نوزاد دخترى به نام ليلا كه هم غسل تعميد يافته و هم اذان در گوشش خوانده‌اند، با نام مستعار و به عنوان ايرانى تبار وارد بندر پهلوى مى‌شوند كه تا بخت خود را در آن‌جا بيازمايند……و ادامه قصه در جلد دوم. پدر در زندان است كه ليلا با ستوان جوانى از افسران حزب توده ازدواج كرده و با هم به شوروى  مى‌گريزند. و جلد سوم: زندگى ليلا در مهاجرت است كه از شهر قهقه در تركمنستان به لنين آباد و دوشنبه در تاجيكستان و باكو در  آذربايجان و سرانجام برلين و دوسلدروف در آلمان مى‌رسد. 

ليلا شريفى چند داستان و نظم و نثر در دو مجموعه‌ى كوچك منتشر كرده است كه يكى را «خشم زندگى» و ديگرى را «گل‌هاى پراكنده در نظم و نثر» نام نهاد.

ليلا شريفى چند مدرك هنرى را به خواسته خودش به موزه ى اسناد دوسلدروف تحويل داد.

دو پرتره بزرگ نقاشى از او نيز كه توسط نقاش شوروى كشيده شده بود را با كمك دوستان به موزه‌اى 

به كشور هلند در شهر لايدن  Leiden تحويل داده كه در معرض تماشاى همگان قرار مى‌گيرد.

ليلا شريفى در كشورهاى مختلف آسيايى، اروپايى و افريقايى كنسرت برگزار كرد. 

صداى مخملى او از سوى برخى سران كشورها، از جمله  جمال عبدالناصر ريىس جمهور مصر، ظاهرشاه

پادشاه افغانستان و همچنين رهبران حزب كمونيست شوروى تحسين شد.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در سرفصل‌های موسیقی‌ی ایران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید