تمبر خارجی
مادر، خارج از رحم حامله شد
پدر خارج از کشور درد کشید
من خارج از محدوده به دنیا آمدم
شعرم خارج از نوبت به چاپ رسید
-با عنوان شعر مهاجرت-
از شما چه پنهان
در کرج سوپر مارکت دارم
و شعرم هر ماهه برای مجلات تهران
از سوئد پست میشود!
ترافیک
از تابلوهای پارک ممنوع
از جرثقیل، از جناب سروان میترسم
از پارکینگ سعدی، از پاسگاه شهرداری رشت میترسم
کمی آن طرفتر اما
کوچکخان با اسب
درست وسط میدان پارک کرده است
از هیچ تابلویی، از هیچ جرثقیلی
و از هیچ جناب سروانی نمیترسد!
ویزا
مرزها، برای تاجر باز است
برای مهاجر، بسته
آقای پنگوئن!
لطفأ درب را ببندید
کولر روشن است!