به قلم دكتر صدرالدين الهى
قسمت آخر
ماه اوت صد و سومين سال تولد صادق چوبك نويسنده سرشناس إيران است. صادق چوبك اهل مصاحبه و گفتوگو نبود و در تمام زندگىاش فقط یكبار با نصرت رحماني شاعرى كه در نوع خود يگانه بود مصاحبه كوتاهى كرد . سالها بعد كه او و من در شهر بركلى همسايه بوديم اغلب به گفتگو مينشستيم و از آدمها و روزگار آنها ياد ميكرديم. چوبك با پسر عموى من رحمت الهى كه از نزديكان بسيار نزديك صادق هدايت بود دوست بود. به گفته رحمت چوبك همواره قصههايى را كه مينوشت به او ميداد كه بخواند. رحمت حكايت ميكرد كه واسطه آشنايى اوليه چوبك و هدايت او بوده است. من در طول سالهاى معاشرت با چوبك او را قانع كردم كه درباره أشخاص و آثار نويسندگان معاصر با من گفتوگوهايى داشته باشد. خود او به شوخى اسم أين گفتوگوها را “به باغ رفتن ” گذاشته بود و من پارههايى از آن گفتوگوها را “با صادق چوبك در باغ يادها” را در تابستان ١٣٧٢ در مجله “ايرانشناسى” چاپ كردم.
صادق چوبك- قسمت دوم
معتقد است که نویسنده باید بخواند، زیاد بخواند، دائماً بخواند و مصالح کار خود را با خواندن، فکر کردن، به یاد آوردن و منظم ساختن آنها آماده کند. از شبهایی حرف میزند که با مدادهای تازه تراشیده ساعتها روی صفحهای مینوشته و پاک میکرده و دوباره مینوشته تا صورت مطلوب کار را پیدا میکرده است. معتقد است نویسنده مثل یک بنّا باید با کمک مداد و تردیدش مرتب کار تراز و شاغول را دنبال کند تا پیِ دیوارِ اثر، کج گذاشته نشود و ناگزیر دیوار تا ثریا کج نرود.