اگر زيست شاعر معاصر را بشود دورهبندی كرد، دورهي اخير يعنی بعد از دی ٩٦ اسفناكترينِ دورههاست. همان كه آگامبن نام وضعيت استثنايي بر آن میگذارد. وضعيتي كه ماشین استبداد براي پيشبرد اهدافش به آن پناه ميبرد و در لواي چنين وضعيتي كه پر از ترس و اضطراب و زندان و قتل است دستهای خونیاش را بیهیچ واهمهای رو به دوربینها میگیرد. تفاوت امروز با گذشته اين است كه ماشین استبداد امروز در حال رو بازی كردن است. مشروعيت، وجه عمومي، نظر مردم و.. برايش ديگر پشيزي ارزش ندارد. چرا که دیگر چیزی برای پنهان کردن نمانده است، همه چیز آشکار و عیان است. شاعر امروز در يكي از حادترين وضعيتهای کل تاریخ ايستاده است؛ بايد ببيند، خوب ببيند، ثبت كند، مداخله كند، گزارش دهد.
عفونت و جراحت به عميقترين لايههای روح و روان رسيده است. هر لحظه، هر دقيقه، هر روز ، بدنهای متلاشی، متلاشیتر میشوند. مصيبت و بدبختي و سيل و زلزله و بيماري از همه جا میبارد. هر شاعري بايد استخوانش را در خون بزند و بنويسد. اين همه ظلم را بايد جايي ثبت كرد. ماشين استبداد هر لحظه رو به عقب میرود و ديروز را میبلعد، بعد رو به جلو میآيد و امروز را میبلعد، فردا را میبلعد و از معناي زندگي تهي میكند. زیستن در حال، غنیمت شمردن دم، ایجاد حس خوب، … کلاه گشادی هستند که امروزه روز بر سر مردم گذاشتهاند. حالا نه اثري از ديروز مانده است و نه رنگي از فردا پيداست. شاعران واقعي ديروز را به امروز و امروز را به فردا گره میزنند و عليه فراموشي مینويسند. اين كينه و تنفري كه در نوشتههايمان عليه يكديگر به كار بستهايم نفس ما را گرفته است. دست از سر هم برداريم خصم جای ديگری نشسته است.
زمان آن رسيده است كه شعر فارسي بار ديگر طنيندار شود (طنين در راديكالترين وجهش) و بتواند در مناسبترين جايي كه ميتواند بايستد. بتواند دقیقهی مهمی از تاریخی باشد که از در و دیوار بیشرفی و کذابی و قتل و جنون و فاجعه و سانسور و بیماری و بیحسی تاریخی میبارد.
پل ويريليو اصطلاحي دارد مناسب آنهايي كه در چنين وضعيتهايی سكوت میكنند؛ ويريليو اين سكوت رذيلانه را ” لالي گزينی” مینامد. نوعي واكنشِ ناواكنش كه پشت آن ترس از حذف شدن، نديده شدن، قطع شدن امكانات آشكار و پنهان خوابيده است. همان واكنشی كه خيلي از هنرمندان در مقابل اردوگاههای كار اجباری و اردوگاههای مرگ نازی اختيار كردند.
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
__لل______________________..._________________.....................................................................................دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید.ntjv ikv_..._________________..**************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتwordبه نشانیی
habib@rasaaneh.comبرایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
.............«الف مثل باران» را ازرسانه بخواهید...............
....دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_____________________________________________________________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.