گیتی پاشایی
هلن شوکتی در هر شماره به معرفی آلات موسیقی و یا نخبگان موسیقی ایرانی میپردازد که از نظرتان میگذرد.
فصل نهم:
هلن شوکتی
بهار و نوروز ايرانى، سخن از دوستی و رويش و آغاز دوباره طبيعت دارد. در نوروزنامه، كتابى كه به عمرخيام منسوب است در باره پيدايش نوروز و جشن هاى نوروزى نوشته شده. ايرانيان باستان زندگى را بر اساس دادخواهى، عدالت، راستى و آزادگى گذاشته بودند.
ايرانيان از ديرباز، نيكوكارى را توسعه مى دادند. غلامى و بردگى در ايران باستان جايى نداشت و در عوض يگانگى و برابرى رواج داشت. خيام از خداوند جان و خرد سخن مىگويد كه مقصود همان انسانى است كه با جان و خردش مىتواند خداى خودش باشد.
انسان ايرانى بطور سمبليك در يك دست جامى و در دست ديگر خوشه گندم! دارد خوشه گندم بر سفره هفت سين نماد فراوانى، هماهنگى، يگانگى و با هم بودن است و جام هم به معنى خرمى و شادابى، كامرانى و كامروايى. در ايران باستان وقتى مىگفتند سرت سبز باد يعنى (جان و خرد با تو باد و سراىات آباد)
و اینهم بخشی ازغزلى زيبا از مولانا در آستانه فرارسيدن نوروز:
نوروز بمانيد كه ايام شماييد!
آغاز شماييد و سرانجام شماييد
آن صبح نخستين بهارى كه ز شادى!
میآورد از چلچله پيغام شماييد
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشيار!
آن گنبد گردنندهى آرام شماييد
نوروز كهنسال كجا غير شما بود؟
اسطورهى جمشيد و جم و جام شماييد………..
_________________________________________
گيتى پاشايى خواننده و موسيقيدان
موسيقى فيلم سرب از گيتى پاشايى كه از نادرترين خوانندگان زن ايران زمان خودش بود كه در رشته موسيقى تحصيل كرده بود و دستى به ساز داشت و اين سئوال پيش مىآید كه چرا اكثر زنان خواننده ايرانى با همه ذوق و استعدادى كه دارند به سراغ آهنگسازى نمىروند و البته اين مسئله فقط به زنان ايرانى مربوط نميشود و در همه جاى جهان با تفاوت در شدت و ضعف تقريبأ همينطورست. بعضى از نظريه پردازان اين اتفاق را در اختلاف بيولوژيكى زن و مرد مىدانند و البته به محدوديتهاى مذهبى هم اشاره ميشود كه مثل سدى عظيم زنان را بخصوص در كشورهاى در حال توسعه مانند ايران از پرداختن به بعضى حرفهها منع ميكند. البته در سالهاى اخير به تعداد زنانى كه بسوى آهنگسازى مىروند افزوده شده، بخصوص در ميان زنانى كه بعد از انقلاب اسلامى مهاجرت کردند و نسل دوم بعد از آنها حتى دیده مىشود كه در عرصه موسيقى پاپ نیز، تعداد زنان آهنگساز بسیار افزايش یافته است.
گيتى پاشايى زاده تهران بود. پدربزرگش جعفر منصورى شاعر و استاد تار بود. جعفرمنصورى خطنويسى قهار بود. همو بود كه تار و سه تار را به مادر گيتى پاشايى آموخت و بعدها گيتى از طريق مادرش با موسيقى آشنا شد.
گیتی نزد فرامرز پايور، مهدى فروغ و محمود كريمى درس موسيقى آموخت و با فنون موسيقى و نواختن ساز آشنا و به يادگيرى موسيقى سنتى پرداخت. گيتى پاشايى بعد از گرفتن ديپلم به امريكا رفت و در سيتى كالج نيويورك در رشته معمارى مشغول به تحصيل شد و در سياتل ایالت واشنگتن ليسانس هارمونى و اركسترسيون گرفت و بعدها در اواخر دهه چهل به ايران بازگشت. در آن زمان بود كه رسمأ فعاليتهاى خودش را با خوانندگى در راديو و تلويزيون ملى ايران آغاز كرد.
يكى از آهنگهاى معروف آن دوران او ترانه بوالهوس با كلام ايرج جنتى عطايى بود
دل نگو بچه بگو بلاى جونم شده يه شب آروم نداره تشنه به خونم شده
تا چشم مستى ميبينه عاشق ميشه دوباره هر روزى دنبال يكى و هر شب يه عشقى داره…………….
گيتى پاشايى مدتى در اداره هنرهاى زيبا كار مىكرد و كسانى كه از نزديك با او آشنا بودند مىگفتند كه در آن زمان آموزش موسيقى را تازه آغاز كرده بود و فرامرز پايور نه اولين ولى برترين آموزگار او بود.
گيتى رديفهاى موسيقى سنتى را از پايور آموخت ولى موسيقى سنتى را رها كرد چون فكر مىكرد سنت به جاى خودش باقى است و حافظاناش هم بسيارند، پس بايد براى جوانان خوراك فرهنگى مناسبى فراهم كرد و به اين صورت به گزينش موسيقى متفاوت پرداخت.
گيتى پاشايى در سال ١٣٥٤ به عرفان روى آورد و بر روى اشعار شعراى معاصر چون مهدى اخوان ثالث و محمد على سپانلو و همچنين بر روى شعرهاى سپيد احمدرضا احمدى هم آهنگهايى ساخت.
شايد بتوان گفت كه در آن دوران گيتى پاشايى از معدود خوانندگانى بود كه با موسيقى آشنايى داشت و گاهى اشعار و آهنگ را هم خودش مىساخت و اجراء مىكرد . در ميان نسل جوان آن دوره گيتى داراى شخصيت محبوب و استثنايى بود كه در كارهاى منحصر بفردش علاقمندان خودش را داشت و كسانى كه با او آشنايى داشتند معتقد بودند كه دوستداشتنىترين خواننده سالهاى ١٩٦٠ و ١٩٧٠ بود.
در سال ١٣٥٦ در فيلم سفر سنگ به كارگردانى همسرش مسعود كيميايى بازى كرد و موسيقى متن اين فيلم را ساخت و يكبار هم بر روى شعرى از شهريار قنبرى با عنوان كنيز با گستاخى موسيقى نوشت و آن را اجراء كرد.
اين ترانه، اعتراضى بود به مردسالارى با متنى برانگيزنده كه در واقع موقعيت اجتماعى زنان را در جوامع سنتى ايران آن زمان با زبان طعنه و طنز بيان مىكرد.
بعد از انقلاب اسلامى در ايران تكليف آهنگسازى و رهبرى براى زنان ايرانى و تكليف كل موسيقى طبق قوانين شرعى،( زنان نبايد ديده و يا شنيده شوند چه برسد بخواهند با عقل ناقص خودشان چيزى را خلق كنند).
گيتى پاشايى بعد از انقلاب بهطور جدى بهكار آهنگسازى فيلم پرداخت و با سه فيلم تيغ و ابريشم ١٣٦٥ سرب ١٣٦٧ و گروهبان ١٣٦٩ به كارگردانى مسعود كيميايى بعنوان آهنگساز فيلم شناخته شد