شاعران این شماره:
بکتاش آبتین، الهام اسلامی، مظاهر شهامت، عباس صفاری، علیرضا نوری و رسول یونان
یک شعر از: بکتاش آبتین
“مرمت انسان”
جهنم است بی تو زندگی
ای شعر! رویای مرمت انسان
تو را مینویسم و
در آستین تمام دنیا
دنبال دستی میگردم
که گلوله را
به پرچمی سفید تبدیل کند
شعبدهای چنین را دوست دارم
یک شعر از: الهام اسلامی
سرباز!
همسر مرا نکُش
او شاعر است؛ دنیا را از شعر تهی نکن
سرباز!
کودک مرا نکش
کودکان مرگ را ناگوار میدانند
ما خواستار جنگ نبودیم
ما از سکوت پشیمان بودیم
یک شعر از: مظاهر شهامت
پنهان شده است
ماه زنازاده
میان کف دست مرده آخر!
برف
بهجستجوی دهان عمیق مایاکوفسکی
قطار روسی را تعقیب میکند
و هنوز
کشان کشان میبرند پاسبانها
درختی را
که از صف نان خارج شده بود
یک شعر از: عباس صفاری
(بریدهای از یک شعر بلند)
نهایتا دل
به جایی میرسد
که دو راه بیشتر ندارد
یا باید خون شود
یا سنگ
یک شعر از: علیرضا نوری
دور از دستهای من ایستادهای
نیمی آتش پوشیدهای
نیمی برف
فردا که مرا در آغوش خود غرق میکنی
پرندهای خواهم بود
نیمی انار
نیمی عسل
یک شعر از: رسول یونان