سركذشت موسيقى ايران از شب هجران تا بوى جوى موليان
در گرماگرم كار علینقىخان وزيرى و روحاله خالقى با تشكيل انجمن ملى موسيقى و باشگاه موسيقى و برگزارى كنسرتهاى پى در پى در سالنهاى ديگر ايندو دو بدبيارى آوردند.اول آنكه از زمستان ١٣٢٥ و تعطيلى سالن تابستانى انجمن، وزارت فرهنگ از سر بىمهرى به آنان اجازه كنسرت در سالنهاى وابسته به خود را نداد و دوم ورود پرويز محمود شاگرد خلف غلامحسين مينباشيان و پرچمدار جناح هوادارن موسيقى غربى .به اين ترتيب ورق دوباره برگشت و خالقى و وزيرى بحرانیترين دوران فعاليت خود را از سر گذراندند.
پرويز محمود هم مثل كلنل وزيرى تحصيل كرده اروپا و فارغالتحصيل كنسرواتوار سلطنتى بروكسل بود.
او پس از باز گشت به ايران هم از قضا در مدرسه عالى موسيقى كلنل وزيرى بهتدريس پرداخت، اما اين همكارى ديرى نپاييد و آب اين دو به لحاظ طرز تلقى و نگرش به موسيقى به يك جوى نرفت.
محمود معتقد بود كه موسيقى ايرانى بخاطر سيستماتيك نبودن قابل تدريس نيست وبيشتر متكى است به شيوه سنتى آموزش سينه به سينه اما وزيرى بر اين باور بود كه موسيقى ايرانى را نخست مىبايست سيستماتيك نموده و سپس به تدريس به آن پرداخت. اين جر و بحثها منجر به تشكيل اركستر رسمى سنفونيك تهران جدا از اركستر بلديه مينباشيان شد.
غلامحسين مينباشيان در سال ١٣١٢ اركسترسنفونيك بلديه (شهردارى) را تأسيس و رهبرى ان را به عهده گرفت .اين اركستر كه اولين اركستر سنفونيك تهران بود با ٤٠ نوازنده آغاز بكار كرد و اولين كنسرت خود را در ١٣مهر سال ١٣١٣ به مناسبت جشن هزاره فردوسى با عنوان “سه داستان شاهنامه فردوسی” با ساخت و رهبرى غلامحسين خان مين باشيان بر روى صحنه برد .
پس از آن در سال ١٣١٤ دومين كنسرت با آثارى از. بتهوون ،شوبرت ، ژرژ بيزه ، به رهبرى او اجراء شد.
در پى مشكلات و تعطيلى كلاسهاى انجمن موسيقى ملى و طى تلاش و برگزارى جلسات متعدد، در روز پانزده خرداد سال ١٣٢٨ آقاى خالقى در نطقى پرشور و اثرگذار لُپ مطلب را با حاضران عاليقدر در ميان گذاشت:
“” انجمن موسيقى ملى طى پنج سال گذشته به همت عدهاى از موسيقىدانان تشكيل و مقصودش ايجاد وسايل ترقى و اشاعهى موسيقى ملى، جمعآورى و حفظ آثار كلاسيك، تشكيل اركستر، اجراى كنسرت، تأسيس كلاسهاى موسيقى، نشر مجله اختصاصى موسيقى و تشويق اهل هنر بود و تا آنجا كه سرمايه ناچيز ما اجازه ميداد قسمتى از اين منظورها را عملى كرديم ،اما شك نيست كه از عهده اجراى تمام نيات خود بر نيآمديم زيرا از هيچ محلى كمكى به اين مؤسسه هنرى نشد.
اكنون در وضعيتى قرار داريم كه كنسرتهاى اختصاصى و عمومى انجمن هم تعطيل شده و باشگاه موسيقى هم كه لااقل كرايه اين محل را تأمين ميكرد از بين رفته و معلوم نيست كه وضع آتيه انجمن چه خواهد شد؟ اگر از مساعدت دولت و وزارت فرهنگ برخوردار نشود در يك جمله ميتوان گفت :امشب آخرين برنامهى انجمن و دورهء فعاليت ما خواهد بود.
چنانم بانك نى آتش بر جان زد. كه گويى كس آتش در نيستان زد
مرا در دل عمرى سوز غم پنهان بود نواى نى امشب بر آن دامان زد
رهى معيرى
در خاطرات روحاله خالقى آمده است، با راى كميسيون وزارت فرهنگ براى راهاندازى هنرستان موسيقى ملى دست بكار شديم . حالا ميبايست معلمان شايستهاى براى هنرجويان در نظر میگرفتم ولى استادانى كه در موسيقى ايرانى تخصص داشتند همگى در اختيار اداره موسيقى كشور بودند كه اصولأ با تأسيس هنرستان موسيقى ملى موافق نبودند.
در هر حال من صورت اسامى استادان هنرستان را به وزير وقت دكتر عبدالحميد زنگنه دادم و او دستور انتقال انها را داد و به اين ترتيب پيش از اينكه اداره موسيقى خبردار شود ابلاغيهها را به استادان رساندم و آگهى افتتاح هنرستان را هم به روزنامه دادم و با اين ترفند استادان موسيقى در مقابل يك عمل انجام شده قرار گرفتند.
به اين ترتيب درهاى هنرستان جديد در مهرماه سال ١٣٢٨ بروى هنرجويان باز شد .
خالقى تعريف كرد كه:
هنرستان ما يك كلاس بيشتر نداشت و از آنجا كه تا چند ماه حتى يك مستخدم هم نداشتيم بنده ناگزير قبل از آمدن شاگردان كلاس را جارو و بخارى را روشن ميكردم ،در ضمن تا دو ماه اول هنرستان پيانو هم نداشت كه آن را به زحمت پيدا كرديم و براستى كه چه پيانوى!! وفادارى بعد از سالها مصرف هنوز صدا ميداد.
موسيقيدانان و نوازندگانى كه در دو سه سال فعاليت هنرستان موسيقى ملى به روحاله خالقى پيوستند عبات بودنداز:
ابوالحسن صبا، موسى معروفى، نصراله زرينپنجه،. محمد ذوالفنون، جواد معروفى و حسين تهرانى كه هر كدام ساز تخصصى خود را درس ميداد و استادان ديگر در رشتههاى تئوريك
حسينعلى وزيرىتبار كه سرود تدريس ميكرد و مهدى مفتاح كه هم تاريخ موسيقى را اداره ميكرد و هم ناظم هنرستان بود و حسينقلى ملاح، هادى نراقى ، لطفاله مجد و بالاخره غلامحسين بنان كه با دعوت خالقى از اداره موسيقى منتقل شد به هنرستان ملى در مقام معلم آواز.
چند ماه پس از تأسيس هنرستان موسيقى ملى، كنسرتى با اعضاى جديد در محل انجمن به تاريخ دى ماه ١٣٢٨ برگزار شد كه طى آن هنرجويان هنرستان هم براى اولين بار بر روى صحنه رفته و هنرنمايى كردند. در قسمتى از اين برنامه تصنيف ” شب هجران” ساخته روحاله خالقى با غزلى از رعدى آذرخشى و با صداى غلامحسين بنان براى اولين بار به رهبرى استاد خالقى بروى صحنه رفت .
تنم در كورهی شب سوزد امشب روانم درد و رنج اندوزد امشب
فلك از روى تو در محفل, من چرا شمعى نمىافروزد امشب
اركستر هنرستان ملى پس از رسميت يافتن چند كنسرت ديگر برگزار كرد از جمله به مناسبت جشن آغاز هفتمين سال تأسيس انجمن موسيقى ملى و آغاز نخستين فعاليت هنرستان ١٦ خرداد ١٣٢٩.در اين مراسم هنرآموزان هنرستان قطعاتى اجراء كردند و دوشيزه طليعه كامران با ضرب استاد حسين تهرانى سنتور نواخت در مقام اولين زن و بلكه تنها نوازنده زن در اركستر خالقى.
طليعه كامران از شاگردان حبيب سماعى بود كه بعدها در محضر استاد حسين تهرانى ضربى نوازى و شيوه هم نوازى با اركستر را آموخت و از طريق او به خالقى معرفى شد واز آن پس دونوازى او با حسين تهرانى بخشى ازاركسترنوازى خالقى را تشكيل میداد.
در تاريخ ٧ اسفند ماه سال ١٣٢٩ جشنى بمناسبت توزيع گواهينامه كلاس كارآموزى طرفداران سازمان ملل متحد درايران، با سرود سازمان ملل با شعرى از گل گلاب توسط هنرجويان هنرستان موسيقى ملى اجراء شد و كنسرت بعدى در آذر ماه ١٣٣١ بمناسبت روز معلم با تصنيف معروف چنگ رودكى ساخته خالقى و آواز بنان كه بعدها با اجراى دو صدايى بنان و بانو مرضيه معروف شد به “بوى جوى موليان”
چنگ رودكى دومين كار مشترك بنان و مرضيه است پس از ترانه لاله آتشين
رقابت اعلام نشده اين دو گل سرسبد گلهاى راديو حكايت دور ودرازى دارد كه از اين پس هر چه بنان مىخواند مرضيه هم بخواند و بر عكس.
با نام و ياد بزرگان موسيقى كه از هيچ تلاشى فروگذار نكردند. دستان طنازشان را میفشارم