شاعران این شماره:قباد حیدری، منصور خورشیدی، حبیب شوکتی، جهانگیر صداقتفر و آرزو نوری
از جنگ برگشتیم
فقط توانستیم
قابهایمان را
نجات دهیم
مابقی کشته شدند.
انگشت روی صورت ماه
که میگذاری
هزار سیب کال
سقوط میکند
روی تفکر شیطان
وقتی چشم
از مصیبت وسوسهها
عفت آفتاب را
سیاه میبیند
وقتی باد
به پرچم سرزمینی حمله می کند
کلمات
جز نشنیدن
به درد هیچ گوشی نمی خورند!
«یورو»
ناسیونالیتهای دست راستی
اروپا را به فاشیست میکشند
فرانکو از چیچو شکایت میکند
ژنرال دوگل دو گل
به الجزایر میزند
موسولینی به موسموس میافتد
دیکتاتورِ پرتغالْ ترش میکند
و جایزه صلح نوبل
به عالیجناب هیتلر تقدیم میشود
یک شعر از: جهانگیر صداقت
” قدر”
.
همه مادرهاشان را
به تماشای شقایق بردند،
همه مادرهاشان را
با گل مریم و عطر سحر و شبنم و نور
گلباران کردند،
من و تو،
آنقدر در “من” و “تو” غرق شدیم
تا گل باغچهی مادرمان
خشک شد در حسرت آب.