شعری خواندنی با ترجمهای شعری از کامران محسنی.
نقل: از صورتکتاب علیرضا نوری
دامنه ویرانی / شعری از اوخنیا سانچز نیِتو
درباره شاعر: متولد سال ۱۹۵۳ در بوگوتا. فرزند تمام آن سالهای آشوب و ناامنی در نیمه دوم قرن بیستم در کلمبیا. شاهد تمام آن خشونتهای اجتماعی و سیاسی. فارغالتحصیل فلسفه از دانشگاه ملی، متخصص مدیریت و برنامههای توسعه منطقهای، مجری برنامه ادبی رادیویی و یک دهه کار با گروه تئاتر تجربی «لا ماما». بعد از آن، آغاز سرودن و شعر منتشر کردن و جوایز ادبی بردن…
برای خولیو دانیل چاپاررو
مردی برهنه راه میرود زیر باران
در سکوت خانهاش، مینویسد آخرین کتابش را
در میان مردم، گیتار میزند
آوایی ممتد حرارت میدهد
شبهای داغ، پوستهای خیس
سِگوبیا، از دیوارها خون میبارد
به روی آن بدن، به روی هزاران بدن
چشمان باز مرد خیره است به آسمان.
در نورگیر خانه
زنی عاشقانه میشوید پشت شویش را
در انتظار سکوت است که نجوا کند رازش را
مرد، زیبا با اندامی برهنه، در میآورد کفشهای پاشنه بلند سپید را
کلماتی با رنگها و آواهای گوناگون در اندرون اوست
شبهای داغ، پوستهای خیس
سِگوبیا، از دیوارها خون میبارد
به روی آن بدن، به روی هزاران بدن
چشمان باز مرد خیره است به آسمان.
این شبِ مرگ است
این شهر هراس بر میانگیزد، سکوت آزار میدهد، خنجر میزند
وای! رها شدنهایی وحشیانه، زمین عرق میریزد
سایهای به روی دیوار میشود غول آسا
سِگوبیا، دیوارها خون میبارند
مردی راه میرود به زیر باران
چشمان باز مرد خیره است به آسمان.
۱۹۹۳
از دفتر «دروازههای مکانهای نادیدنی»
مترجم: ک. م.
Imagining ArgentinaArgentina (2003, Christopher Hampton) – http://www.imdb.com/title/tt0314197/