تازه‌سازی طرح‌واره‌ای در شعر زنان

بخش دومین

نوشته‌ی لیلا صادقی

نقل از سایت لیلا صادقی

جهان ممکن و ناممکن

سطوح مختلف طرح‌واره‌ای در شعر زنان

در شعر «جادوگری عاشق» از مجموعه‌‌ی از من فقط النگویی می‌ماند، نوشته‌ی فرزانه قوامی که در سال ۱۳۸۴ منتشر شده است، اشاره‌ای به داستان هاروت و ماروت شده که آمده بودند تا به مردم جادو بیاموزند، اما بسیاری از کسانی که جادو آموختند، کافر شدند و از آن در مسیر نادرست استفاده کردند. در روایت دیگری از این داستان آمده است که زنی به نام زهره با دلبری از این دو فرشته از آنان خواست تا نامی که هاروت و ماروت با آن به آسمان می‌ روند، به او بیاموزند. خداوند زهره را به صورت ستاره‌ای مسخ کرد و هاروت و ماروت را از چاه بابل آویزان کرد. در این شعر، طرح‌واره‌ی «هاروت و ماروت»، «عشق»، «زمین و آسمان» و «طرد آدم از بهشت» با یکدیگر در تعامل هستند و در تقابل نیستند. درواقع در اینجا طرح‌واره‌های مفهومی تغییر نمی‌کنند، بلکه تثبیت و تقویت می‌شوند، بدین معنی که داستان هاروت و ماروت تغییر نمی‌کند یا چیزی به آن اضافه نمی‌شود و صرفاً از آن استفاده می‌شود برای بیان وضعیت عاشق و معشوق و عینیت بخشیدن به این وضعیت. همچنین به صورت استعاری فضای طرح‌واره‌ی «هاروت و ماروت» به طرح‌واره‌ی «آدم» منتقل می‌شود، به‌گونه‌ای که طرد آدم از بهشت همانند آویزان شدن هاروت و ماروت تلقی می‌شود.

فرزانه قوامی

فرزانه قوامی

در سطر سوم «جادو نکرده‌ایم» تغییری در طرح‌واره‌ی مفهومی ایجاد نمی‌کند، بلکه دو روایت متفاوت از داستان هاروت و ماروت را فعال می‌کند.
روایتی که هاروت و ماروت جادو می‌کردند و روایتی که فریب عشق زهره را خوردند و خداوند آن‌ها را از چاه‌های بابل آویزان کرد. دو تفسیری که در این شعر ممکن است به علت تعامل طرح‌واره‌های مختلف پیش بیاید: یکی این است که هاروت و ماروت عاشق هم بوده‌اند و در یک مثلث عشقی، زهره وارد شده و «تو» فریب عشق او را خورده و زندگی عاشقانه از هم پاشیده و آویخته شدن از چاه به صورت استعاری همان از هم پاشیدن زندگی است. در این تفسیر، طرح‌واره‌ی مفهومی هاروت و ماروت کمی دستکاری شده، چرا که هردو فرشته‌ای مذکر بوده‌اند که فریب زهره را خورده‌اند، اما در این تفسیر یکی زن و دیگری مرد در نظر گرفته می‌شود.

من هاروتم
تو ماروت
جادو نکرده‌ایم
گول خورده‌ایم و آویزان چاه‌های پر آب
تشنگی‌مان را ناله می‌کنیم
داد نمی‌زنیم
فقط ناله می‌کنیم
تفسیر دیگر این است که هاروت و ماروت به مثابه‌ی یک فرد کلی یا بخشی از اجتماع در نظر گرفته می‌شوند و فردیت آن‌ها در ادامه‌ی شعر اهمیت ندارد. بدین معنی که هردو به عنوان عاشق وارد رابطه‌ای ناممکن می‌شوند، چراکه جای زهره در آسمان و جای آن‌ها در زمین است. در این تفسیر، جهان غیرممکن میان عاشق و معشوق، به امکان نزدیک می‌شود و زهره به زمین فرود می‌آید تا به عشق زمینی‌اش وصال یابد، اما او نیز مانند هاروت و ماروت از چاه بابل آویزان می‌شود و آویزانی از چاه بابل، همان درگیری‌های زندگی روزمره است که انسان‌ها را از عشق و هدف‌هایشان دور می‌کند و این جهان غیرممکن، ممکن و سپس ناممکن می‌شود.

از آسمان صدایی نمی‌آید
فرشته‌ها گوشه‌ی لب‌هاشان می‌خندند
زمین ترک خورده
و زهره سال‌هاست که دلش را به آسمان دروغ‌گو داده
یادم می‌ماند
در سطر ۱۱ گفته می‌شود «آسمان دروغگو» که به نظر می‌رسد اشاره‌ای باشد به وعده‌ای که خداوند بر بندگانش برای اجابت دعاها داده است. زمین به دلیل مجاورت با هاروت و ماروت به مجازی از آن‌ها تبدیل می‌شود که از عطش لب‌هایشان ترک خورده و آسمان مجازی از زهره که از فرط گریه به نمازخانه تبدیل شده، چراکه در نیایش و استمداد از خداوند برای رسیدن به عشق، از درون تطهیر شده، اما دعایش هرگز مستجاب نشده. اشاره به دروغگویی آسمان این طرح‌واره را فعال می‌کند که «دعا کنید من اجابت می‌کنم» و اجابت نشدن دعا، باعث تاریک شدن نمازخانه‌ی زهره و توسل او به گریه شده است.
زمین مثل جادوگری عاشق
لب‌هایش ترک خورده داغ است و تلخ
و آسمان
مثل نمازخانه‌ای تاریک دلش با گریه خنک می‌شود
در بخش بعدی، طرح‌واره‌ی طرد آدم از بهشت فعال می‌شود. یعنی در این بخش سه طرح‌واره در امتداد هم داستان را تکمیل می‌کنند. معشوق مانند زهره از عاشق دور است به همان میزانی که زمین و آسمان از هم دور هستند و زهره برای رسیدن به عشق تصمیم می‌گیرد به آدم تبدیل شود و از آسمان به زمین طرد شود تا به عشق نزدیک شود. اما این تصمیم باعث وصال عاشق و معشوق نشده و زهره‌ی تبدیل شده به آدم نیز به سرنوشت هاروت و ماروت گرفتار می‌شود و در تمام زندگی از چاهی معلق باقی می‌ماند. اما در سطر پایانی گفته می‌شود که «زمین… هنوز می‌خواهدت» که عاشق و معشوق علی‌رغم گرفتاری‌های بسیار در عشق، همچنان خواهان هم هستند. اما براساس تفسیر اول، هاروت به دلیل خطای ماروت همانند او به عقوبت می‌رسد و از چاه آویزان می‌شود، همان‌گونه که آدم و حوا از بهشت طرد شده‌اند که یکی به دلیل گناه دیگری. درواقع، تفسیر نخست داستان «طرد آدم و حوا» به هاروت و ماروت برمی‌گردد و در تفسیر دوم، به زهره که از آسمان طرد می‌شود.
از آسمان که بیایی
سجاده‌ات را گم می‌کنی
یادت می‌رود
مثلاً؛ قول داده‌ای…
این شعر همچنان براساس دو تفسیر متفاوت تا انتها حرکت می‌کند و در بخش بعدی، حالا که آدم شده‌ای به ماروت برمی‌گردد که آدم است و ماروت حواست و گم کردن ستاره، همان گم کردن معشوقی است که فریبش را خورده بود. در تفسیر دوم، معشوق زهره است و اوست که آدم می‌شود و ستاره‌اش را گم می‌کند تا به زمین بیاید.
حالا!
آدم شده‌ای و ستاره‌ات را گم کرده‌ای
گول خورده‌ای و آویزان چاه‌های پر آب
زمین مثل جادوگری عاشق
با لب‌هایی ترک خورده داغ و تلخ
هنوز می‌خواهدت
در این شعر، در سطح متنی و زبانی هیچ طرح‌واره‌ای نمی‌شکند، تازه‌ نمی‌شود و صرفاً طرح‌واره‌های قبلی تقویت می‌شوند، اما در سطح مفهومی با حفظ طرح‌واره‌های موجود برخی از اطلاعات از یک طرح‌واره وارد دیگری می‌شود و طرح‌واره‌های مختف از جمله «هاروت و ماروت»، «عاشق و معشوق»، «زمین و آسمان» و «طرد آدم از بهشت» به هم متصل می‌شوند، درنتیجه در سطح مفهومی، طرح‌واره‌ها به‌واسطه‌ی ترکیب و اتصال به یکدیگر تازه می‌شوند، بدین معنا که طرح‌واره‌ی هاروت و ماروت و طرد آدم از بهشت با هم یکی می‌شوند و سرنوشت آن‌ها درهم گره می‌خورد.
در سطح طرح‌واره‌های متنی که شامل ساختار بلاغی متن است، هیچ شکستی دیده نمی‌شود، چراکه شعر با هیچ شیوه‌ی دیگری تلفیق نشده و تازه‌سازی صورت نگرفته. طرح‌واره‌ی متنی در صورتی می‌شکند که به عنوان مثال، شعر مدعی این باشد که چیز دیگری علاوه بر شعر است. مثلن آگهی نیازمندی‌ها، رسید خرید، آیات کتاب مقدس و یا هر چیز دیگری است. در سطح زبانی و از لحاظ دستوری نیز شکستی به چشم نمی‌خورد و تازه‌سازی صورت نگرفته است، اما در سطح مفهومی تازه‌سازی از نوع اتصال طرح‌واره‌ای صورت گرفته که البته این نوع تازه‌سازی در شعر زنان از بسامد بالایی برخوردار است.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در نقد شعر ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.