از فقدان منتقدان حرفهیی رنج ميبريم؛ تا دشواری شعر / پگاه احمدی
خبرگزاري دانشجويان ايران – تهران
سرويس: فرهنگ و ادب – ادبيات
پگاه احمدی معتقد است: ما از فقدان رسانههایتخصصی و منتقدان حرفهای در حوزهی شعر رنج ميبريم؛ تا دشواریهای شعر.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: به اعتقاد من، يك شعر پيچيده در عين حال میتواند واجد سادگی باشد؛ بهگونهای كه مخاطب را به كشف لايههای پنهانی شعرترغيب و تشويق كند و مخاطب را به نوعی به گفتوگو با خود درآورد تا مخاطب هم بتواند واقعيتهای خودش را در آن ببيند.
او در ادامه متذكر شد: با رسيدن شاعر به جوهرهی شعر، پيچيده يا دشوارنویسی تفاوتي ندارد و اين شاعر است كه بايد با كشف ظرفيتهای زبان، زمينههی همزادپنداری و تعامل مخاطب را با شعر فراهم آورد و مخاطب را درتعامل با فضای ساختمان بيرونی، دروني و حسی شعر قرار بدهد. از اين نظر، میتوان شعرساده را به مفهوم عام، بنایی در نظر گرفت كه در آن گشوده است؛ اما شعر پيچيده بنايی است با در بسته؛ ولی همراه با كليدهایی برای وارد شدن به آن.
احمدی به تحول در سادهنویسی حتا در دهههای اخيرقائل است و تأكيد دارد: شاعران امروز در يك فرآيند پيچيدهی زبانی در جستوجوی سادگیهای خاص خودشان هستند.
شاعر «اين روزهايم گلوست» شعر دههی 40 را به عنوان تريبونی گزارشگر میداند كه در آن، شاعر وضعيت اجتماعی آن سالها را مطرح میكند؛ اما در اين سالها شعر در صيرورتش سعی میكند به بيان شاعرانهتر نزديك شود.
او با بيان اينكه طبيعت شعر مدرن را از تعهد اجتماعي، فرهنگی و سياسی فارغ نمیبيند، با تأكيد بر نقشمندی شعر در تعهد بهرخدادهای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، يادآور شد: شاعر در يكي دو دههی اخير باواژگانی متفاوتتر و در عين حال لحاظ كردن تشتت و خشونت برآمده از بطن واقعيات اجتماعی سعی در پيريزی شعر خودش دارد و يادمان باشد كه پيچيدگیها شعر امروزمحصول جزمی و ناگزير شرايط اجتماعی امروز است.
او همچنين يادآور شد: شعر در دههی 70 و در سيرروند تكاملی زبانی و فرهنگیاش به مؤلفههایی جديد میرسد و به نوعی شعر معاصر ما وارد دورهای ديگر از حياتش میشود؛ هرچند نتوانست در جلب مخاطب عام با توفيق گستردهايی مواجه شود و همين امر شايد تا حدودی سبب شد كه شاعران تثبيتشده در دههی70 به سمت سادگی يا سادهنویسی بروند تا آن خلأ كمبود مخاطب را پر كنند. همچنین نبايد در تحليلها اين را لحاظ كرد كه نبود منتقدان حرفهیی و فقدان رسانههاي فراگير در حوزهی ادبيات سبب شد ظرفيتهای شعر در اين سالها پوشيده و پنهان بماند و بسياری را از مسير اصلی خودشان منحرف كرد.
احمدی پيچيدگی شعری را معطوف به دورهای از تاريخ دانست و ادامه داد: به اين معنا كه شعر مولانا يا شاعران سبك هندی با وجود اينكه شعری ساده نبوده و بهغايت پيچيده بوده؛ اما میبينيم با گذشت زمان، كليدهای معنایی آن استعارهها، تشبيهها، ايهامها، تلميحها و آرايههای شعری رفتهرفته برای مخاطب رو میشود و از غيرقابل فهم بودن در اين مسيري كه داشته، به قابل فهم بودن میرسد؛ بنابراين ما نمیتوانيم با توجيهی چون سادهنویسی و تأكيد بر سنتهای گذشته و يا بازگشت به آن، زمينههای تحول و بدعت در شعر فارسی را فراهم نياوريم.
احمدی اعتقاد دارد: زيباییشناسي مخاطب متأثر ازحافظهی تاریخی زيباشناختی و عادتهای ذهنی میشود، با پيشفرضهای ذهمی و عادات زيبايیشاختياش به سراغ آن اثر میرود و همين میشود كه از روبهروشدن با شكلهای جديد و نامتعارف در شعر پرهيز میكند.
او با رد تقابل دوگانهی ساده و دشوارنویسی تأكيد دارد: دوران خطکشیهای دوقطبی و سياه و سفيدی مدتهاست به پايان رسيده است. درواقع، معتقدم هر متن ادبي از جمله شعر به منزلهی جهانی مجزاست كه واقعيت خاص خودش را میسازد و با فضای خاص خودش و همچنين زبان و واژگانی كه در آنها زيسته، به خلق واقعی جديد دست میزند؛ بنابراين ممكن است يك شاعر متنی ساده در معنای عام خلق كند و شاعری ديگر از واقعيت، شكل پيچيدهتر به دست دهد. در عين حال، هر دو اين جهانهای شعری میتواند در نوع خودش جذاب باشد.
اين شاعر در پايان گفت: شاعر نمیتواند سطح آگاهی و دانایی يك متن ادبی را با اين توجيه كه بايد همهفهم باشد، تنزل بدهد و يادمان باشد صرف سادگی نمیتواند ويژگیای برای شعر تلقی شود.
One Response to از فقدان منتقدان حرفهيي رنج ميبريم؛ تا دشواري شعر