«به روایت یک شاهد عینی» مجموعهی عکسی است از صحنههای بازسازیشده مربوط به مرگهای تراژیک تاریخ معاصر ایران. از اعدام جهانگیرخان صوراسرافیل و واقعهی ۱۶ آذر گرفته تا صحنهی تصادف فروغ فرخزاد و مرگ علی شریعتی. آزاده اخلاقی،
آزاده اخلاقی، ایدهپرداز و کارگردانِ این مجموعهی ۱۷ عکسی میگوید: «امروز آرمانگرایی سوژهی تمسخر خیلیها شده است، مردم کسانی را که اهداف بلند و دور از دسترس دارند دست میاندازند. برای من ولی کسانی که میجنگند و برای آرمانی جانشان را فدا میکنند بسیار محترمند. هدفم زنده کردن یاد کسانی بود که ستایش میکنم.»
«به روایت یک شاهد عینی» یکی از عظیمترین پروژههای عکاسیای است که در چند سال گذشته در ایران انجام شده است: پروژهی سهساله ای که شامل تحقیق فراوان هم بوده، ثبت هفده فریم است که اجرای بسیار خوب و دقیق و پُر از جزئیاتی هم دارند. در اجرای این عکسها گروه بزرگی به خانم اخلاقی یاری رساندهاند؛ از جمله ساسان توکلیفارسانی (عکاس و مجری جلوههای بصری) و ژیلا مهرجویی (طراح صحنه و لباس).
………………………………………………………….
صمد بهرنگی – ۱۲ شهریور ۱۳۴۷ – رودخانه ارس، ایران |
Samad Behrangi – ۰۳ September 1968 – Aras River, Iran | Detail
[اسد بهرنگی]: من به وسیلهی تلفن از دوستی شنیدم برای صمد حادثهای پیش آمده. رفتم نزد کاظم سعادتی. کاظم آن وقت داشت خانهاش را درست میکرد. کارش را رها کرد. […] دوستی داشتم که فامیلش معاون ژاندارمری بود. رفتیم پیش او. آنجا مطمئن شدیم که صمد در آب غرق شده. […] به مادر گفتم صمد تصادف کرده و ما باید برویم ببینیم جریان از چه قرار است. […] قرار شد چهار نفر بروند. دو تا از شوهرخواهرهایام، خودم و کاظم سعادتی. همسایهی ما جیپ کرایه میداد با شوفر. گرفتیم و حرکت کردیم. خلاصه دو روز آواره و سرگردان گشتیم تا بالاخره جسد را پیدا کردیم. توی یک جزیره مانندی در وسط رودخانه بود. از کس دیگری خبری نبود و فرد دیگری را ندیدیم. بعضیها میگفتند با افسری او را دیدهاند. ولی هیچکس اطلاع دقیقی نداشت که جریان چهطور بود. دهاتیهای آنجا خیلی بامحبت بودند جسد را آوردند بیرون و شستند. […]
ارس کم آب بود. […] البته بعضی جاها ممکن است پرآب شود. مثلاً جاهایی که آب جمع میشود یا بستر رودخانه تنگ است. اما آنجایی که اینها آبتنی کرده بودند جای وسیعی بود. یعنی آب، زیاد نبود. چون هیچکس نمیآید در محلی که جریان آب تند است آبتنی یا شنا کند، چه برسد به صمد که شنا هم بلد نبود. تازه اوایل پاییز هم بود. در این موقع از سال معمولاً آب کم است. […] جسد را که آوردند دیدم تقریباً سالم است. برای من تعجب آور بود چه طور جسد بعد از این همه مدت که توی آب مانده و در حدود شش کیلومتر هم از محل حادثه این طرف آمده بود سالم مانده، […] فقط دو سه تا جای زخم، طرف ران و ساقش بود چیزی شبیه فرورفتگی. بــاژن، کیـوان، صمد بهرنگی، تهران: روزنگار، ۱۳۸۳، صص ۱۱۰-۱۱۸.
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
__لل______________________..._________________.....................................................................................دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید.ntjv ikv_..._________________..**************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتwordبه نشانیی
habib@rasaaneh.comبرایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
.............«الف مثل باران» را ازرسانه بخواهید...............
....دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_____________________________________________________________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.