نویسنده : منصور خورشیدی
ورقام بزن
انتشارات کندو – ۹۱
کورش همهخانی در خلق عوامل نمادین و تصویرهایی که در موقعیتهای متفاوت از خود بروز داده استاین کتاب را در جایگاه مناسبتری قرار داده استکه نمودی از نیازهای درونی و گاه بیرونی شاعر محسوب میشودو در باز نگری تفکر شاعر اثر مستقیم گذاشته است. کتابی در 88 صفحه با 52 شعر، که فضای داخلی همهی شعرهای خود را باز تاب جهان بینی خود کرد. تا نشان دهد از تجربهی قویتری نسبت به آثار گذشتهی خود برخوردار است.
از كف پای زمين
تا نك موها ی خيس آسمان
مو به مو نقطه به اشاره
مكث به نكته
هر لحظه نقشهای تازه برایمان میكشند
ساخت ذهنی شعر با استعاره مکنیه به صورت نوشتاری خود را بروز میدهد و احساسات درونی مخاطب را تحریک میکند. نگرشی آگاهانه از بیرون به درون و تجلی بازتاب آن در شعر و جهان پیرامون شاعر سایه میافکند. جهانی به وسعت معنای عینی نگاه به انسان در شهر معاصر ایران. برای رسیدن به اصل و ریشهها با زبان معیار! که تحول خود را در زمینه ی نوشتاری نشان می دهد.
توصيف جوهرِ صاف و روانم
دست به حال پريشان كلمه
كلمههايم بكش
از حوصلهی پنجرهام سرمی رود. این هیاهو و این سکوت در تنهایی که مرا از من می گیرد تا منی دیگر در جهان شعر رشد کند. از ماضی آمدهام و ساده ، تا برسم به رسم قاعدههای معمول در زندگی در روز و شب، چه کسی در من فکر میکند این صدای تیک تاک که عقربهها را به کندی سمت آینده سوق میدهد. کی روی هم متوقف می شوند و باریک می شوند و تاریک میشوند.
هيچ نقطهای به گرد پای حالام
يك ذره هم
تا نم نمِ صدای شب نمیرسد
“از سكوت جملههایم لب! تو بگيرتا سقف ترك خورده ی صدايم بر سایهات
كه از سرِمان هيچ تركيبي! كم نشود. “
درون شاعر پر از هیاهو . همسو و هم خانهی اندوه. کجا بریزد ؟ در آب و در آینه یا در دل بریزد .
پاييز با رگها ی گردناش فشرده تبسم نارس خود را نثار شاعر میکند. تا به او رسم عادت با اندوه را بیاموزد. بریزد. زرد شکل برگ. نه در زمین که در خود!
” تصوير جگر گوشهای از قلم موی پلكها، تف به اين روزگار“
و شاعر با انتخاب آگاهانهی شکل و محتوا در این مجموعه خواننده را شریک شعر خود میکند. و این اتفاق به گونهای می افتد. که نشان دهد شاعر در لحظات خاص از زندگی خود دست به چنین سرودههایی برده است. که تنهایی و غربت او را در محاصرهی خود گرفتهاند. اینک باید فریاد بزند که ” سراغ مرا از سکوت بگیر “
کتابی که بیش از بیست سال قبل سروده و برای من ارسال کرده بود. با متن بلندی در اول صفحه. هنوز که میخوانم یاد فروتنی این شاعر ساکت میافتم!
ترك بندش میبرَند
و با قلم! كه توی دستاش
زنجيری از جملههای ناتمام در حنجره:
هوای خنك پاره میشود
خلق این گونه تصاویر ساده و با بیان سادهتر در ترکیبهای کلامی و در آفرینش شعر اثر بیشتری در ذهن مخاطب دارد. هماهنگی و تناسب واژگان در چینش افقی و عمودی شعر، ارتباط کلامی را در هم ریخته است. وحرکت و سرعت ذهن را در برخی از شعرهای موجود کند تر بیان میکند. دو تركه هی رفت و آمد میكنند.
در چشم فضول پنجرهها
لولای دندان و لب
درگوشِ ديوار
جير جير نيمه شب
مفاهیمی که در خلق ارتباط شاعر با خوانندهی شعر وجود دارد به لحاظ مفهومی بیان تنهایی و درد در زندگی است، عشقی که به شعر دارد . شاید اندکی پس از سرودن آرام شود. گرایش مشترک اکثر شاعران مهاجر که در خلوت خود زندگی میکنند. و با قلم روی سطرهای سپید پیاده روی میکنند.
جاده به خطی ممتد میرود
قلم / در جوی پياد ه رو میافتد
و با واقعیتهای بیرونی و عوامل موجود در طبیعت انسانها آشنا هستند و درد آنها را میشناسند. آنگاه دردی عمیقتر در جانشان میریزد. تا ادامهی حیات در جسم و جان آنها سنگین نشود. سبکتر به درون آنها راه باز کند.
همچنان
تيك تاك
لكنت نگاهها چروك دهانها
برپوست شكستهی زمين
شاعر حامل پیامهایی در این مجموعه شعر است پیامی اجتماعی که موجب تحول در ذهن و زبان اومیشود! و دارای نشانههای برجسته از زندگی است. مثل تنهایی و درد و شناخت از کسانی که در حقیقت اندوه روابط جمعی به حساب میآید.
خانی آباد كشتارگاه
ميدان راه آهن
با چشمهای پف كرده
بغچهای نان و پنير
پهن میكند در گلوی خشك مسافرين
این نوع از بیان جستجوی شاعر را در رسیدن به معانی دلخواه سرعت میبخشد.
سرعت خیال در توالی تصویرهای تجسمی و جای آن در مصراع، عمدهترین وجه شکلگیری شعر در ” ورقام بزن ” محسوب میشود.
نبردهامات هنوز
بر لب چشمهای
ترت کنم تشنهتر شوی
قدرت شاعر از همین نقطه آغاز میشود. یعنی حضور هویت خود در زبان شعر و خلق اتفاق در موقعیتهای متفاوت جهت ابراز بیان، تا سهمی از تفکر خواننده را از آن خود کند. و با خود کند.
یک خیابان به دورت میدان بزنم
مثل فرفره بچرخی دور خود
در بریدگی چشمه
روبروی پاها
که انداختهایم روی پای هم
به اعتبار همین دیدگاه هراس تنهایی ازشاعر دور میشود و در دامن عشق امنیت خود را تضمین میکند و حتی در بیان مفاهیم و مضمونهای جدید تلاش میکند تا توانایی بیشتری از خود نشان دهد. و آگاهانه زمینه را برای تدارک نوعی از نگاه و درک تازهتراز شعر فراهم سازد. در حقیقت تعدی به ذات ترکیبهای کنایی و بیتوجهی به نحو زبان در ارائهی عبارات کنایی موجود در ذهن و زبان مردم، میخواهد تجربه جدیدتری را در این عرصه عرضه کند .
باور نمیکنی!؟
پیالهات رویام بریز
خیلی سر از پا نمیشناسم
از شادی رسیدهام اینجا از عطر آن
پر کند: نعرهای
بزنم به سیم آخر
که حاصل سعادت
همین دو حرفِ دل است
جایی در نقد کتابی گفتم که : شاعر مامور تکوین واژهها برای ورود به جهان شعر است. تا تعبیر پذیری در نظر مخاطب آسان جلوه کند. حضور کلمهها و سرعت تصاویر در یک قطعه شعر به سرعت تخیل مفهوم تازهای میدهد. در ترکیبهای کلامی و رسیدن به نمادها و با استفاده ازکنایه و استعاره، تا حذف فاصله بین نگاه شاعر و پدبدههای پیرامون او صورت بگیرد. “
روی پوست
رقص میكني
با ريتمی كشيده
کار کرد کلمه در شعر ارتباط مستقیم با توانایی شاعر دارد. تاملی که روی سطرها و مصراع ها از خود به جای میگذارد.
در انارِ چشم مادران
حبابهای شكسته
میریزد
روابط اجزای درونی شعر را دخالت ذهن حفظ میکند. استقرار اشیاء در روابط بیرونی موجب میشود که تعاملی بین آنها ایجاد گردد. شاعری که با مکانیزم ذهنی آشنا است عرصه را برای بازآفرینی تصویرها و خلق فضاها به ویژه معماری کلام در ساختمان قطعه و ترکیبهای خیالانگیز آماده میسازد.
زير پوستام
كلمه
راه به بوی تو برده است
حسی آبستن انار
شاعرانی که عواطف و احساسات خود را ابزاری برای بیان قلمداد میکنندفقط ذهن خواننگان شعر را برای دریافت تصویرهای بصری و تجسمی به هم دلی و هم زبانی فرا میخوانند.
آوردی مرا
تا قلم زبان تر كند
عاشقام كنی
از ابتدا:
استقرار اشیاء در روابط بیرونی موجب میشود که تعاملی بین آنها ایجاد گردد. تقطیع عمودی بسیار ساده و با اعداد درهمنشینی واژگان به شکل عمودی راه را برای ایجاد یک تشکل ذهنی در محور افقی کلام به دلیل استفادهی درست در بافت عمودی شعر به شکل شمارهگذاری شده در کنار هم و به صورت شمارشی به دنبال هم نشستهاند. که بیشباهت به نثر ساده نیست. در هرشکل تلاش کردهام تا از شعرهای خوب این مجموعه برای بررسی و تحلیل نمونه بیاورم. تا زمینهی تعامل و بحث و گفتگو را برای دیگر خوانندگان این اثر باز بگذارم.
۱– استفاده ار استعارهی مکنیه ( تشخص بخشیدن به اشیاء ) و بهرهوری از مصوتهای بلند که نشان از هویت درخت محسوب میشود.
درختیست روی اندام خود ایستاده ولی تنها
۲– در مفهوم استعاری روز و شب فکر میکنند و با خلق واج آرایی در واکهی( ک ) حرکت عقربهها را باحرکت زمانی هم خوان کرده است.
روز و شب فکر میکنند تیک تاک کی روی هم تاریک میشوند
۳– تا سه نشود بازی نمیشود . یک مفهوم کنایی است. ضربهی کلام را در مصراع چهارم وارد کرده است.
میآید و بازی شروع
با دندانهای بیریخت
شنیدهاید که تا سه نشود
بازی هی نمیشود
۴– دو مفهوم کنایی ” کاسه ی صبر لبریز شد ” و ” لب پر زدن ” یاد آور بی تابیهای مادر در دیدار فرزند. در حقیقت بیقراری شاعر برای دیدار
فصلی که از چشم مادر
آب… پر میزد
کاسهای صبر مشتی لبریز
انگار هی تو بگو
دامنی تا آستین
از صدا پاک میکرد
۵– پارادکس های متغیر زندگی از عاشق شدن، در تنهایی پرسه زدن و بیرون آمدن از خلوت خیال، در خود فرو رفتن و ثبت لحظههای قریب از زندگی در غربت
بر عکس که هی عاشق میشدم
۶– ورق که میخورد . حیرت آغاز میشود ” با دهانی نیمه باز ” در ادامه سکوت. صدای پرواز. تضاد عینی در زندگی شاعر شکل میگیرد.
با دهانی نیمه باز سکوت میگیرد
پرنده در بالهایاش آسمان میگرفت
حالا در صدای پرواز
ورقام بزن
۹ – عدد هفت بدون شعر مانده و شاعر در پس حیرت به سکوت و به حرفهای نگفته میرسد. در زیر بارانی که عمود میریزد شاعر خمیده راه را طی میکند. در واقع طی طریق میکند. به پیری رسیده است. به تجربهی بیشتر از زندگی و در زنده بودن
عصایی که با او زیر باران قدم میکشید
۱۱– در این شرایط حواس پرتی نیست که نصیب شاعر میشود. جای اعداد تغییر میکند. یک دهه تفکر و دو دهه شعر و سه دهه زندگی شاعرانه. اینها بیارتباط نیستند. رابطههای این گونه بازیهای زبانی، اما شاعرانه را باید در ” ورقام بزن ” جست و جو و تورق کرد.
پاها یی که هرگز تا اتوبوس معطل نمیشد
که از دره حواساش هی پرت برود
۱۲– ” بچهی کمتر زندگی بهتر “
یک با دو
شب روی هم رسیدند یک عمر بچهی کمتر
زندگی هی بهتر میکنند
۱۳– عدد سیزده خلاف آمد عادت در این جا آمد. و نشان از هوش شاعر دارد.
در تقویم روز خوبی بود برای ام
ناقلا
۱۰– به رد مطلع شعر رسیدیم . درشماره یک هم خوانده بودیم. و از مفهوم کنایی آن عبور کردیم تا به خود برسیم . ” درختیست روی اندام خود ایستاده ولی تنها“
از یادم نمیروی
یک نقطه به اشاره
درخت/ روی زانوی خود
پهن/ میافتد
درختی ست روی اندام خود ایستاده ولی تنها
شاعرعناصر کلامی را نه در بافت به هم پيوسته ، بلكه مقطع و بريده بريده دريك ستون عمودي و نه با تقطيع پلكاني كه به صورت طولي در اين عرصه عرضه كرده است. و کارکرد نحوی و آوایی را در کنار ساختار زیباشناسی شعر كه به ثبت تصاویر ذهنی کمک میکند . در این قلمرو به كار برده است . و با استفاده ازآرایههای ادبی و نظام نشانهها زمینه را برای تصاویر دیداری و حسی آماده كرده است………………..
كدام نشانه را كورش همه خوانی هدف تفكر خود قرار داده است ؟
” درخت ” و ” ايستادن ” را روی اندام خود پرچم كرده است !
روز و شب فکر میکنند / کی روی هم تاریک میشوند ؟
پدیده های پیرامونی : درخت و آسمان ، زمين و زمان ( شب و روز ) ذهن همه خانی را تصرف می کنند . تا سهم شاعررا در شگرد های زبانی مشخص كنند .
فصلی که از چشم مادر
آب… پر میزد
کاسه ای صبر مشتی لبریز
اندكي از نقد و نگاه مجموعه شعر ” مادر” را به عنوانِ مرزبندی و تفاوت در بیان دو مجموعه را در این جا می آورم . که با نثری درخشان برای افسر الملوک شعر یعنی
مادر سروده شده بود .
“روزی که تابستان در پوست گندم جوانه می زد ، شبنم زدی بر صورتم ، تورا به نام صدا زدم ، سوگند به آب ، به هجوم بی دلیل نور به کوچ بی دریغ آفتاب ، به دامن چین خورده ی باد ، به گیسوی بلند کوه ، به اسم بهار ، به ساقه های باریک پا های باران در صلابت ظهر یک منظره ی غریب ،“
دقیق شدن روی تک تک واژگان در این راستا ضرورت حتمی است . و در بافت لفظی اگر توجه به : ( صور خیال داشته باشیم . صریح تر به درک متن می رسیم .
پرنده در بالهای اش آسمان میگرفت
حالا در صدای پرواز
ورقام بزن
تصرفی در مظاهر اشیا ، وسعت دادن به جهان واژه ها سهمی است که شاعر در آفرینش و خلق شعر از خود به جای می گذارد .
از یادم نمیروی
یک نقطه به اشاره
درخت
شعر تجسمی زائیده ی نگاه شاعر به قلمرو دور و نزدیک است .
اشاره ها و نشانه ها ريشه در همين حرف دارد . و کورش همه خانی نشان داده است که بدون عبور از سطح اشیا و پدیده های موجود نمی توان به ماهیت درونی آن راه پیدا کرد
حالا درخت
دامن دامن
زير پاي ات سكه هاي طلا م بريزد
بهمن ماه ۱۳۹۱
3 Responses to معجزه در اشارت انگشت