شهروند ١٢٦٧ – پنجشنبه ٤ فوریه ٢٠١٠
در آن عمارت قدیمی نوشده در ساحل شهر سانتا مونیکا، نه شبح مالک اصلی خانه، ماریون دیویز(١) هنرپیشه ی فیلم های صامت و ناطق به سراغم آمد و نه ارواح میهمانان سرشناس او، چارلی چاپلین و کلارک گیبل. با این همه در سه ماهی که در آنجا دفتری داشتم، چه در پلکان پهن آن که طبقه ی پایین را به بالا وصل می کرد و چه در مهتابی مشرف به دریایش که از آنجا می شد گوی سرخ خورشید را تماشا کرد، حضور هنرمندان پیشکسوت سینمای آمریکا را در کنار خود حس می کردم؛ درست مثل زمانی که به عنوان یک پناهنده در سال ١٩٨٣ به دژ کهنسال نوشده ای در دهکده “شانتونه”(٢) نزدیک شهر “نور”(٣) در مرکز فرانسه فرستاده شده و پنج ماهی را در آنجا با حضور پنهان شهسواران رمان”گارگانچوا”(٤)ی فرانسوا رابله(٥) گذرانده بودم.