دوست عزیزمان هانری نهرینی نویسندهی نگاهی به سینما همراه با مقالهی زیر یادداشت مهربانانهای برایمان ارسال داشتند و اعلام کردند که نمیتوانند از این ببعد بهطور مرتب با ما همکاری کنند وی همچنین قول دادند در فرصتهای مناسب برایمان مطالبشان را بفرستند. ضمن تشکر از هانریی عزیز برای یاریی دادن به نامهی حبیب امیدواریم در آینده نزدیک دوباره از همکاریهای پیوستهی این دوست هنرمندمان بهرهمند شویم.
گذری بر تاریخ سینمای ایران
در سال ۱۹۰۰ میلادی ( مظفرالدین شاه) به فرانسه سفر كرد و با دیدن دستگاه سینما توگراف مجذوب آن شد. تعریفی كه وی از این دستگاه ارائه كرد، این بود”:دستگاهی است كه عكس را بر روی دیوار میاندازند و مردم در آن حركت میكنند”. به دستور شاه دستگاه سینما توگراف خریداری شد و اولین فیلمبردار همان عكاس دربار و همراه شاه یعنی ( میرزا ابراهیمخان عكاسباشی) بود.
اولین سالن سینما در سال ۱۲۸۳ ه.ش در خیابان چراغ گاز توسط ابراهیمخان صحافباشی افتتاح شد.
نخستین فیلمبردار تحصیل كرده و حرفهای خان بابا معتضدی بود كه برای اولین بار فیلم خبری ساخت و به دستور وزیر جنگ از مجلس موسسان فیلم گرفت و از مراسم تاجگذاری رضا شاه فیلمبرداری كرد.
معتضدی اولین لابراتوار ظهور فیلم را در زیر زمین خانهاش دایر كرد.
۱- آوانس اوگانیانس: اولین كارگردان فیلمهای بلند و سینمایی در ایران بود. او در رشته سینما در مسكو تحصیل كرده بود و به ایران مهاجرت كرد و سر انجام اولین (( مدرسه آرتیستی سینما)) را در سال ۱۳۰۹در خیابان علاءالدوله تاسیس كرد و در همین سال نیز فیلم بلند سینمایی ایران را ساخت. دل مشغولیهای اوگانیآنس تهیه فیلمهای كمدی و خنده دار بود.
اولین فیلم بلند سینمای ایران، فیلمی با نآم آبی و رابی ساخته اوگانیانس بود. این فیلم كمدی بود و توسط معتضدی فیلمبرداری شده بود. كه به طور كلی از بین رفت و از این فیلم جز خاطرههایی نوشته شده، چیزی موجود نیست. هنرپیشگان اولین فیلم آبی و رابی که یک فیلم کمدی بود عبارت بودند از محمد ضرابی و غلامعلی سهرابی که یکی نقش فرد کوتاه قد و دیگری نقش یک فرد بلند قد را بازی میکرد . در طول فیلم حوادث غیرمترقبه و جالب و خنده داری برای این دو به وجود میآمد.
دومین فیلم بلند داستانی سینمای ایران حاجی آقا آكتورسینما نام داشت كه این فیلم نیز توسط اوگانیانس ساخته شد. این فیلم نیز كمدی و صامت بود.
۲ -ابراهیم مرادی: در همان سالهایی كه اوگانیانس مشغول تدریس بود، ابراهیم مرادی در بندر انزلی به تاسیس ((استودیو جهان نما)) پرداخت. مرادی به آثار رمانتیك اروپایی و امریكایی علاقه داشت و در سال ۱۳۱۰ فیلمی با نام انتقام برادر یا روح و جسم ساخت و پس از آن نیز فیلمی به نام بوالهوس ساخت كه همزمان با فیلم حاجی آقا آكتور سینما روی پرده آمد.
۳ -عبد الحسین سپنتا: سومین فیلم ساز ایرانی بود كه علاقه او بیشتر به مضامین حماسی بود. وی به شخصی به نام (اردشیر ایرانی) معرفی شد.
اولین فیلم ناطق ایرانی دختر لر ساخته (( اردشیر ایرانی))بود كه قصهای عاشقانه و روستایی داشت و در هندوستان ساخته شد.
در حدود سال ۱۳۲۴ ورود فیلمهای خارجی به ایران، صنعت سینمای ایران را دچار شكست نمود و افرادی مانند ابراهیم مرادی برای همیشه از این هنر دست كشیدند و به این ترتیب دوبله فیلمهای خارجی آغاز شد. اولین دوبلههای فیلم در تركیه و توسط (( دكتر اسماعیل كوشان)) آغاز شد.
اولین آنونس فیلم (آگهی تبلیغاتی فیلم) در تاریخ سینمای ایران مربوط به فیلم دختری از شیراز به كارگردانی ((ساموئل خاچیكیان)) بود. خاچیكیان از اولین كارگردانهایی است كه ساخت فیلمهای ملودرام جنایی، حادثهای را آغاز كرد.
در حدود سال ۱۳۳۸ فرخ غفاری كانون فیلم را پایه گذاری كرد.
دكتر هوشنگ كاوسی كه تحصیل كرده سینما در فرانسه بود، فیلم ( هفده روز به اعدام ) را ساخت كه اولین فیلم پلیسی سینمای ایران است.
اولین كارگردان زن ایرانی(( شهلا ریاحی)) بود كه در سال ۱۳۳۵، فیلم مرجان را ساخت.
در حدود سالهای ۱۳۳۷ واقعگرایی در فیلمها شكل گرفت. كه به اجتماع و شخصیتهای طبقه پایین مانند جاهلها و لوطیهای تهران میپرداخت. از طرف دیگر ، كافه به دلیل ساختاری در فیلمها وارد شد، به این ترتیب به جز موسیقی متن كه به اصطلاح، صحنه را پر میكرد كافه، فضایی از اتفاقات و رفتارهای ویژه را باز گو میكرد. رغبت دیگر فیلمسازان نیز به دلیل به عهده گرفتن مسئولیت در قبال رنجهای محرومین و تا حدودی شباهت با سینمای نئورئالیسم ایتالیا بود. بسیاری از فیلمهای كافهای این دوره (( پایان خوش)) داشت.
نمونه معروف این فیلم (( گنج قارون)) ساخته ( سیامك یاسمی در سال ۱۳۴۴ بود كه فیلمی ملودرام محسوب میشد و فردین به عنوان قهرمان سینمای ایران رویاپردازانه تحسین و تمجید شد و اقتصاد سینمای ایران را دچار تحول و نجات از ورشكستگی نمود.
كیفیت نازل فیلمهای كافهای ( رقص،آواز، قهرمان مطلقا خوب یا بد، رقاصه، پایان خوش) كه دكتر هوشنگ كاوسی آن را ((فیلم فارسی)) نامیده، باعث شد كه تحصیل كردهگانی كه از اروپا به ایران آمده بودند به سمت سینمای مستند تمایل پیدا كنند. افرادی مانند: فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، پرویز كیمیاویی و…
در پایان دهه ۳۰، هژیر داریوش ، منتقد سینما ، معتقد بود:
(( اولین فیلم ساز ایرانی، هر كه باشد هنوز فیلمی نساخته است.))
در حدود سالهای ۱۳۴۲_۱۳۴۳ موج روشنفكری در سینمای ایران به وجود آمد. مانند فیلمهای “خشت وآینه” ساخته ابراهیم گلستان . “شب قوزی” ساخته فرخ غفاری اما با توجه به فیلمهای كافهای یا فیلم فارسی این سالها استقبال خوبی از این موج به عمل نیامد و سینمای روشنفكری از نظر تجاری شكست خورد و فیلم فارسی با فروش زیاد در این رقابت پیروز شد.
موج نو در سینمای ایران
موج نو در سینمای ایران در سال ۱۳۴۸ با دو فیلم آغاز شد. قیصر ساخته (( مسعود كیمیایی)) و فیلم گاو ساخته ((داریوش مهر جویی)) .این فیلم گرایش به واقعگرایی اجتماعی و روانشناسی را زنده كرد.
از فیلمهای اقتباسی كه مردم از ان استقبال خوبی كردند فیلم ((شوهر آهو خانم)) ساخته داوود ملاپور بود.
از جمله فیلمهای دیگر موج نو در سینمای ایران فیلم “آرامش در حضور دیگران” ساخته ناصر تقوایی كارگردان سریال معروف “دائی جان ناپلئون” بود كه سه سال در توقیف ماند و بر عكس فیلمهایی با پایان خوش در آن دوران واقعیتی تلخ و گزنده را ارئه میكرد و تصویری از آشفتگی اخلاقی را در دهه چهل نشان میداد.
سینمای دهه پنجاه ایران شعور اجتماعی و تغییر را ، در ویران كردن فیلم فارسی میدانست و فیلمهائی مانند رضا موتوری و سفر سنگ و گوزنها ساخته مسعود كیمیایی ( كارگردان امروز سربازها جمعه) ،
صادق كُرده ساخته ناصر تقوایی و دایره مینا ساخته مهرجویی( كارگردان امروز میهمان مامان).
سرانجام به انقلابی کمک کرد که خود تمامی ارزشهای قدیمی را تغییر داد. در همین سالها بهرام بیضائی جوان با فیلم رگبار و با بازی خارق العاده پرویز فنی زاده پا به میدان میگذارد. بیضائی که دستی در تاتر و نمایشنامهنویسی و تاریخ و اسطوره شناسی دارد به سرعت پلههای ترقی را طی میکند و با خلق “باشو غریبه کوچک” در بعد از انقلاب و به مطرخترین سینماگر آن تاریخ سینمای ایران بدل میشود.
در اواخر ده ۴۰ و اوایل پنجاه عباس کیارستمی جوان که عمدتا در کار تهیه فیلم برای بچه ها در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود با فیلم سینمائی “گزارش” با بازی “شهره آغداشلو” نیز پا به میدان سینمای نوین ایران میگذارند. کیارستمی آرام آرام به زبان سینمائی خود دست مییابد و در بعد از انقلاب با فیلمهای “خانه دوست کجاست”، “زندگی و دیگر هیچ” ، “زیر درختان زیتون” و نهایتا ” طعم گیلاس” و “کپی برابر اصل” به یک فیلمساز بین المللی و صاحب سبک در سنمای جهان تبدیل میگردد.
در حدود سالهای ۱۳۵۶و۱۳۵۷ فیلمهای ایدئولوژیك و انقلابی خارجی اكران شد و در سال ۱۳۶۱ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، بنیاد سینمای فارابی را تاسیس كرد تا روند ورود فیلم را بهبود بخشد. از همین سال جشنواره بین المللی فیلم فجر نیز آغاز به كار كرد.
در سالهای ۶۰ و ۷۰ از میان نسل اول سینماگران بعد از انقلاب فیلمسازان برجسته ظهور کردند که در سطخ سینمای جهان شناخته و مورد تحسین قرار گرفتند. از این میان میتوان از محسن مخملباف، مجید مجیدی، بهمن قبادی و جعفر پناهی نامبرد که بغیر از مجید مجیدی هنوز مخملباف و پناهی جایگاه ویژه ای در کنار کیارستمی در سینمای جهان دارند.مخملباف با فیلمهای”بایسیکل ران” ، “نون و گلدون” ، “سکوت” و “قندهار” و “فریاد مورچگان” – مجید مجیدی با فیلمهای زیبای “بچه های آسمان”، “باران” ، “رنگ خدا” و آواز گنجشک ها”قبادی با فیلمهای “زمانی برای مستی اسب ها” “نیمه ماه” “لاک پشت ها پرواز میکنند” و “کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد؟” – و پناهی با فیلم های “دایره”، “بادکنک سفید” ، آینه” و “آفساید” به معروفیت جهانی رسیدند هرچند که فیلمهای “دایره” ، “طلای سرخ” و “افساید” و “این یک فیلم نیست”از پناهی بهمراه فیلم های قبادی اجازه نمایش عمومی در ایران را پیدا نکردند و عاقبت پناهی دستگیر و از فیلمسازی در ایران محروم گردید.
سینمای ایران با تمامی محدودیت هائی که مسئولان دولتی برای آن بوجود آوردهاند و همچنان نیز ادامه دارد به راه پر پیچ و خم خود ادامه میدهد. ما در دهه ۸۰ ما شاهد ظهور چند فیلمساز جوان به این دایره هستیم. فیلمسازانی که سینما و هنر سینما را شناخته و با عشق و علاقه به یادگیری و تعلیم و الهام از سینمای برتر جهان به کار خود در ایران با تمامی مشکلاتش ادادمه میدهند.
از میان تعدادبسیار زیادی که امروزه در ایران به کار فیلمسازی مشغواند به قطع میتوان از “محمد رسولف” با فیلمهای زیبای “جزیره آهنی”، “باد دبور”, “کشتزارهای سپید” و “به امید دیدار”- و مسعود بخشی با “تهران انار ندارد” – و سامان سالور با “ترانه تنهائی تهران” ، “چند کیلو خرما برای مراسم تدفین” و “سیزده ۵۹” نام برد که هر سه این فیلمسازان در سطح سینمای جهان شناخته شده و مورد تقدیر قرار گرفتهاند هرچند که در ایران خود و فیلمهایشان مورد غضب فرمانروایان و مسئولین بی فرهنگ وزارت ارشاد قرار گرفته است و محمد رسولف هم به سرنوشت جعفر پناهی یعنی زندان و محرومیت از فیلمسازی دچار شدهست.
و اوج و افتخار سینمای ایران در ۱۳۹۰ با تقدیم اسکار به فیلمساز خوب ایران اصغر فرهادی برای “جدائی نادر ازسیمین بوقوع میپیوندد. اصغر فرهادی فیلمساز ۴۰ ساله ایران که تنها پنج فیلم در کارنامه خود دارد با سرعتی زیاد پلههای ترقی را طی میکند و خود و توانائی و دانش و سبک فیلمسازی اش را به دنیا میشناساند. اصغر فرهادی زادهٔ ۱۳۵۱ در سده-اصفهان است.فرهادی پس از گذراندن دوره لیسانس در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، مدرک فوق لیسانس خود را در همین رشته از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد. او فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۵ در انجمن سینمای جوان اصفهان آغاز کرد. نخستین حضور حرفهای او در سینما در فیلم ارتفاع پست ساخته ابراهیم حاتمیکیا در سال ۱۳۸۰ به عنوان فیلمنامهنویس بود
پرونده فیلم سازی اصغر فرهادی را بعد از ساخت چند سریال تلوزیونی، فیلمهای “رقص در غبار”، “شهر زیبا”، “چهارشنبه سوری” ، “درباره الی” و “جدائی نادر از سیمین” به ترتیب رقم میزنند. همچنین او فیلمنامههای ” دایره زنگی” و “ارتفاع پست” و سریالهای تلوزیونی “داستان یک شهر”و “روزگار جوانی “را هم نوشته است.
جدائی نادر از سیمین قادر به ربودن بیش از ۷۰ جایزه بینالمللی شد که نه تنها رکورد برای سینمای ایران است بلکه در بسیاری از موارد رکود بهترینها را برای فیلمهای غیر انگلیسی زبان در دنیا شکسته است.
تاریخ سینمای ایران و روند تکامل آن به ما نشان میدهد که جوانان و عاشقان هنر سینما در ایران از پای نمینشینند و به همت و تلاش خود برای یادگیری و خلق آثار با ارزش هنری در عرصه سینمای ایران و جهان کماکان ادامه میدهند. با آرزوی موفقیت و پیشرفت برای سینمای ناب و سینماگران خوب ایران و به امید دیدار فیلمهای با ارزش از این فیلمسازان در سراسر جهان.