احمد شاملو کار ژاک فراست
دکتر بیژن باران
مقدمه. شاید شاملو خوشش نیاید که او را با فردوسی در زبان فارسی همتراز دانست. ولی ۶۲ سال کار ادبی او دوبرابر تعداد سالهای صاحب سطر “بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی” میباشد. اگر فردوسی واژههای خراسانی را هزار سال پیش در شعر جا انداخت؛ شاملو واژههای زبان محاورهای تهرانی را در کتاب کوچه، موازی کار سترگ لغتنامه دهخدا، گردآوری کرد؛ در آثار ادبی خود بکار برد. کتاب کوچه بصورت نرم الکترونیک در ویکی اینترنت بمرور خواهد آمد.
نقد شعر و آثار شاملو ابعاد گوناگونی را دربر دارد. در این جستار سه خصیصه شاملو در باره شعر – که از او حضورا شنیدهام- واشکافی میشوند:
کوتاهی طولی شعر- متناسب با گنجایش حافظه کوتاه مدت خواننده
دستنویس اولین شعر- تقلیل کنترل شعر در مغز راست نویسش در مغز چپ
زمزمه خوانش شعر- کاربرد تلفظ دهانی لحن و شنیدن آهنگ
مسئله. کوتاهی طولی شعر بمعنی فرم با محدویت تعداد سطرها در 1-2 مفصل میباشد. محتوای آن، فکر کترهای متجانس با عواطف لحظه ای شاعر است. مثلا 4پاره، 3لختی هایکو، 2بیتی رباعی، قطعه، طرح و شبانه شکلهای کوتاه شعر یند که از قرون وسطا تا عصر مدرن بکار میروند. غزل و تصنیف ترانه مدرن هم با کوتاهی شعر، تاثیر آنرا تشدید می کنند. کوتاهی شعر با امکان مانایی در حافظه کوتاه مدت خواننده در زمان و گنجایش متناسب است.
فاصله فکر تا بیان کلامی در نویسش ویراست/ ورژن نهایی شعر هرچه کوتاه تر از نظر زمانی باشد؛ غلظت و خلوص عاطفی شعر بیشتر است. البته این کوتاهی زمان نیاز به تجربه ممتد و استعداد شاعری فراوان دارد. نیز دستکاری شعر بنا به هنجارهای سنن عروض بومی، اصول زیبایشناسی حهانی، ابداعات آرایه های ادبی فردی به زمان و داوری مشعر نیاز دارد. این طول زمانی بین فکر تا بیان، با تکرار 2باره نویسی و ویرایش به لغزش دور شونده پیدرپی از مبدا فکری می انجامد؛ باعث دوری شکل نهایی شعر از فکر آغازین می شود.
زمزمه شعر رابطه بین تولید دهانی/ صوتی شعر و دریافت گوشی است که حافظه های حس بصر، سمع، عاطفه را فعال می کند. زمزمه شعر بهنگام خوانش، صدا را از گوش به حافظه سمعی و حافظه زبانی میرساند. در حالیکه خوانش بیصدای شعر با چشم، تصویر واژه ها را به حافظه بصری برده؛ حافظه زبانی را فعال می کند. پس افزون بر مفاهیم زبانی، حسگرهای سر صوت و تصویر راهم با بار عاطفی به مشعر ترابری می کنند. از اینرو می تواند مدارهای بسته/ فیدبک در سر را برای درک همه جانبه شعر در مثلث ورنیکه در مغز چپ فعال کند. اکنون 3 خصیصه کوتاهی، عدم دستکاری، و زمزمه در شعر شاملو واشکافی می شوند.
کوتاهی طولی. برای شاملو طول بهینه یک شعر بین رباعی و غزل است- یعنی از 4 تا 14 سطر. چرا؟ اکثر شعرهای ماندگار شاملو در 1-2 صفحه بیشتر نیستند. کوتاهی شعر را موثرتر در برانگیختن عاطف و درک مفهایم در خواننده می کند؛ بسادگی در حافظه دراز مدت خواننده می ماند. رباعی و غزل نمونه های کوتاهی طولی شعر کلاسیک اند. آنها در ادبیات فارسی و برای توده های مردم بسیار اثرگذار بوده تا جاییکه بیتهایی برای کاربرد تجربه گذشتگان بصورت جملات قصار در زندگی روزمره بکار میروند.
بهررو، از شعر های بلندتر هم مانند قصیده و روایت فقط بیت یا نیم بیتی در حافظه عمومی بیشتر نمی ماند. این امر بخاطر محدودیت مقدار حافظه کوتاه مدت برای نیم دوجین مقوله تا چند دقیقه و نیز بهتر بخاطرآوردن آتی می باشد. برای نمونه: میازار موری.. و توانا بود.. فردوسی. انگیزه شعر در گذشته الهام نامیده می شد. عصبهای حافظه مغزی موجود زنده برای بقای محتوا بطور کتره ای فعال می شوند- درست مانند کاربرد عضلات برای سلامت آنها. در شبانه روز 12 هزار فکر کتره ای در مغز فعال شده که بخش بصری آن بصورت خواب دیده می شوند. بخاطر امری محیطی یا ذهنی، گیردادن مشعر به برخی از فکرهای کتره ای منبع درونی شعر در حافظه کاری است.
پس کوتاهی شعر متناظر با فکر کتره ای حول وحوش توجه، تمرکز، مراقبه شاعرانه بوده که طولانی کردن شعر از ترکیب چند فکر کتره ای، نیازهای زبانی، سنن شعری محصول شعری را از تازگی فکر ادبی آن دور می کند. این فاصله اندازی مشعرانه فکر را در بیان بیات می کند؛ واسطه بین فکر و بیان را ضخیمتر می کند. البته این یک نوع شعر است که شاملو آن را طرح یا شبانه می نامد.
شعر روایی و تصویری هم وجود دارد که می تواند بسیار بلند باشد از فردوسی گرفته تا اخوان، فروغ، سهراب و نیما. در شعر روایی خرد و مشعر ساختار روایتی، شخصیتها و پلات را بر شعر سوار می کنند. در شعر تصویری راوی با شیوه پیوست مقوله ها، فضا، زمان به بیان محیط و اشیاء و با شیوه گسست به جهش از یک مقوله، محیط، زمان با فلاش بک به دیگری می پردازد.
گاهی یک فکر برای طول یک غزل کوتاه است. باید باشیوهایی عقلانی مانند مقدمه، پند منتجه، تسبیح چند فکر مربوطه- آنرا به تعداد بیتهای متعارف افزایش داد. حافظ در برخی از غزلهایش چند فکر کتره ای فررار را بصورت تسبیح 2-3 رباعی با تمهای مستقل ولی با وحدت هنری سر هم بندی می کند. بحث وحدت هنری یا هارمونی در حوصله نقد حاضر نیست. بررسی این سبک در برخی از غزلهای حافظ فرصتی دیگر می طلبد.
این نوآوری چنددیدگاهی، چندتمی، چندتوصیفی، چندراوی، چندصدایی حافظ را برخی از معاصرانش خرده گرفتند. حتی امر بر خود شاملو هم مشتبه شد تا به “تصحیح” این نوع غزلها بپردازد. او چند غزل با قافیه مشترک را گزیده؛ با محرم کردن موتیفهای سطور، جابجایی بیتها، تاکید بر یک موضوع، ابیات این غزلها را بُر زده؛ چند غزل با وحدت موضوعی سرهم کرد تا آنها یکدست شوند.
نوآوری حافظ تجربه گرایی آنتونیونی 1912-2007م ، کارگردان شهیر ایتالیا را بیاد می آورد. این کارگردان معتقد بود گاهی با چند دوربین از زاویه های گوناگون باید موضوع/ سوژه را با نور روی فیلم سلولوید قرار داد. نام این فیلم با صحنه انفجار یک خانه از چند زاویه دید چند دوربین همزمان، شاید رویداد یا نقطه زابریسکی 1970 باشد