بخش اول
مسافر، اولین فیلم بلند ساختهٔ هاتف به فستیوالِ کن رفت
رادیو جوان- هاتف قبل از اینکه بخواند در ۱۵ سالگی با دوربینِ سوپر ۸ خود در گرما گرم انقلاب ۵۷ خود را به آب و آتش میزد تا از روی پشت بامهای مجاور شلوغیها یا از روی سقف اتوبوسها و درختها خود را به نزدیکیِ حادثه رسانده تا بتواند لحظهها را بر اندامِ فیلمهای ۳ دقیقهای بچسباند. پس از روزها و حلقهٔهای فراوان پول تو جیبیاش برای خرید فیلمهای اگفا ته میکشد و این معاشقه پس از نمایش این صحنهها به بچههای محل و دوستانِ نزدیک در همانجا متوقف میشود.
هاتف را پس از سالها در صحنه موسیقی یافتیم که پرتوان برای دوستداران موسیقی خود خاطره میساخت و آلبومهای پرطرفدار را روانه بازار میکرد. اما عشق دیرین که همان قصهپردازی و ساخت فیلم بود هرگز اورا تنها نمیگذاشت. مسافر اولین فیلمِ بلند هاتف است که ساخت آن با همیاری و همکاری جوانان ایرانی و آمریکایی علاقمند پس از ماهها تلاش بالاخره در مارس ۲۰۱۳ به پایان رسید و به فستیوالِ کان فرستاده شد. -مریم با بازی زیبای (مرجان وایقان) در فرودگاه لوس انجلس به زمین مینشیند و برای جستجوی همسر گمشدهٔ خود از علی، یک راننده تاکسی غریبه کمک میطلبد.
مریم و علی با بازی صمیمی ( هاتف) با هم در جادههای پر فراز و نشیب به دنبال امیر با بازی خوب ( بابک ناقی) قصهی گیرا و خاطرهانگیزی را به نمایش میگذارند. – نمایش خصوصی مسافر بزودی برای دست اندرکاران هنری اعلام خواهد شد.
اصغر فرهادی به عنوان یکی از مهمترین متفکران سال 2013 انتخاب شد
سینمای ما– مجلهٔ پراسپکت (Prospect magazine) چاپ انگلستان به رسم هرسال فهرستی از اندیمشندان در حوزههای مختلف نظیر روانشناسی -سیاست -نویسندگی- روزنامه نگاری-فلسفه-اقتصاد و… برگزیده و در وب سایت خود از کاربران خواسته که از میان ۶۵ نام برگزیده سه نفر را انتخاب کنند. این چهرهها ی شناخته شده از کشورهای مختلفی نظیر آمریکا بریتانیا ژاپن هند فرانسه آفریقا عراق و.. برگزیده شدهاند.
آمریکا با ۲۶ نفر در میان کشورها ی مختلف مقام نخست را در این فهرست دارد و از بریتانیا تنها نه نفر انتخاب شدهاند. از ایران نام اصغر فرهادی به عنوان کارگردان وفیلمنامهنویس در این سیاهه قرار دارد. در حوزه سینما ،فیلمسازان این فهرست عبارتند از اصغر فرهادی از ایران و «ای وی وی» از چین .
یکی از ملاک انتخاب این چهرها اثر شاخص آنها در حوزه فعالیت، حضور فعال در جامعه و امتیاز بالایی است که گرفتهاند. این چهر هها ظرف دوازده ماه گذشته تاثیر گذار بودهاند و مهمترین پرسشهای سال را مطرح کردهاند. به عنوان مثال رمان نویس مشهور هندی آروندهاثی روی هم در این فهرست قرار دارد. گقتنی است که این فهرست توسط عدهایی کارشناس انتخاب شدهاند .
“گذشته”، آخرين ساخته اصغر فرهادي، در فرانسه تهران و فستیوال کن.
http://www.youtube.com/watch?v=uROSFb8bKfY
“گذشته” فیلم جدید اصغر فرهادی است که یک ملودرام مدرن شهریست و به نظر میرسد در ادامه سينمای “مسأله – محور” فرهادی است و به مسأله زندگي يك زوج مدرن میپردازد. زوجی که بعد از سالها زندگی مشترك با دو فرزند، زندگی آرامی ندارند. مرد (علی مصفا) بعد از سالها اختلاف با همسرش (برهنیس بژو) او را رها ميكند و به ایران برمیگردد. همسرش در اين فاصله با مردی فرانسوی (طاهر رحیم) آشنا ميشود و او را به زندگیاش وارد میكند. زن به شوهرش در ایران نامه مینویسد و از او تقاضای طلاق میکند. مرد به فرانسه برمیگردد و با تازهواردي در خانهاش، كنار زن و دو بچهاش، روبرو میشود.
مسئولین سینمائی کشور در ایران اعلام کرده اند که اگر این فیلم مغایرتی با “موازین اسلامی” نداشته باشد امکان اکران همزمان آن در تهران و کشورهای اروپائی در یکی دوماه آینده وجود خواهد داشت.
“تیری فرمائو”، رییس جشنواره فیلم کن در نشست خبری که اخیرا در پاریس برگزار شد، نامزدهای نخل طلای ۲۰۱۳ را با حضورفیلم جدید فرهادی اعلام کرد.
فیلم “گذشته”، جدیدترین ساخته اصغر فرهادی که از مدتها قبل به عنوان یکی از فیلمهای بخش رقابتی کن بر سر زبانها بود، در شصتوششمین دوره این فستیوال برای دریافت نخل طلا رقابت خواهد کرد. همچنین فیلم کوتاه “دوئت” ساخته نوید دانش به تهیهکنندگی مستانه مهاجر یکی از ۱۸ فیلم این بخش و نماینده سینمای ایران در سینهفونداسیون کن ۲۰۱۳ است. ریاست هیات داوران این بخش امسال بر عهده جین کمپیون فیلمساز مطرح نیوزلندی و برنده نخل طلا برای “پیانو” است.
اولين موفقيت جهانی سينمای ايران در سال ١٣٩٢ برای فيلم اول محمود غفاری
يكی از سه جایزه اصلی جشنواره فرایبورگ به «این یک رویاست» اهدا شد
سينمای ما- اولین فیلم سینمايی محمود غفاری ( سازنده ا”ین یک رویاست” ) که در بخش مسابقه بین المللی جشنواره فریبورگ سوئيس شرکت کرده بود، روز شنبه ۲۳ ماه مارس از سوی هیئت داوران این جشنواره به عنوان «استعداد درخشان» Talent Tape Award برنده جایزه شد که یکی از سه جایزه اصلی اين جشنواره معتبر است.
جایزه بزرگ جشنواره بنام – نگاه طلائی – به فیلم (سه خواهر ) اثر وانگ بین- از چین تعلق گرفت.
جشنواره فرايبورگ از ۱۶ تا ۲۳ مارس ۲۰۱۳ در اين شهر سوئيس برگزار شد و جايزه بزرگ آن سي هزار فرانك سوئيس است. غفاري پيش از اين ۱۵ فيلم كوتاه و مستند ساخته و جوايز متعددي از جشنوارههاي مختلف گرفته و سابقه همكاري با اصغر فرهادي، بهمن قبادي و رضا ميركريمي را داشته است. “اين يك روياست” اسفند سال ۸۹ با دوربين Five D در تهران تصويربرداري شد.
“اين يك روياست” ماه گذشته در جشنواره سه قاره نانت فرانسه در بخش مسابقه حضور داشت و مورد استقبال منتقدان و پخشكنندگان بينالمللي قرار گرفت. اين فيلم پيش از اين هم در جشنواره آسيا اكپو در كشور فرانسه شركت كرده بود..
“این یک رویاست” داستان “رویا” دختر جوانیست که در پی رسیدن به آرزوهای خود دچار مشکلات فراوان مالی میشود و در مسير جستجو برای یافتن راه حل این بحران، ناخواسته وارد بازی پیچیده و خطرناك یک زن و شوهر میشود.
در “این یک رویاست”حدیث میرامینی، الهام کردا، مهدی پور موسی، بهرنگ علوی، حمیدابراهیمی، زهرا ایمانی و مهران رجبی بازی دارند.
گلشیفته فراهانی با بازیگر برنده اسکار فیلم پولانسکی همبازی می شود
سپیده دم – گلشیفته فراهانی قرار است با آدرین برودی، بازیگر برنده ی اسکار فیلم پیانیست رومن پولانسکی همبازی شود.
به گزارش امپایر آنلاین ، کریستوفر تامپسون، کارگردان و فیلمنامهنویس فرانسوی، سرگرم اماده سازی فیلمی به نام “کن”، با نقش آفرینی آدرین برودی است. برودی در فیلم کن، نقش کارگردانی گرفتار را بازی می کند که همراه همسرش، فیلم تازهاش را به فستیوال کن می آورد.همسرش بازیگر فیلم است و با وجود این که مقابل چشم رسانه ها، این دو طوری رفتار می کنند که خوشبختترین زوج عالم اند، ولی در حقیقت، در حریم شخصی شان، زندگی زناشویی آنها در آستانه ی انفجار است. گل شیفته فراهانی، پیر ناینی و آنی ژیراردو بازیگران دیگر فیلم هستند.
آدرین برودی بازیگر برندهٔ جایزه اسکار آمریکایی است. او این جایزه را در سال ۲۰۰۲ بهخاطر بازی در فیلم پیانیست ساخته رومن پولانسکی بهدست آورد.
به گفته تامپسن این داستان با عشق و ظلم ارتباط دارد. به گفته وی کن یک جشنواره آفت ایدهآل است چرا که میتواند همزمان هیجان انگیز و ناراحت کننده باشد. احساسات غنی ما را کاتالیز میکند. ما میتونیم به عنوان استاد سینما مورد ستایش قرار بگیریم یا در مقابل منتقدین شکست بخوریم.
گلشیفته فراهانی این روزها بر روی صحنه تئاتر در نمایشی به نام «یک رویای خصوصی» نوشته ایرج جنتی عطائی، ترانهسرا و نمایشنامهنویس ساکن بریتانیا با بهروز وثوقی بازیگر نامآشنای سینمای پیش از انقلاب همبازی شده است.
از دیگر پروژههای گلشیفته فراهانی میتوان به ایفای نقش اول در فیلمی از عتیق رحیمی، کارگردان افغان، بر اساس رمان موفق ‘سنگ صبور’ که یکی از پرفروشترین رمانهای سالهای اخیر بوده و چهار سال پیش جایزه ادبی گنکور فرانسه را نصیب عتیق رحیمی کرد. ، اشاره نمود.
“مثل یک زن” با بازی گلشیفته فراهانی و سینا میلر بازیگر انگلیسی امریکایی فیلم دیگری است که به زودی در آمریکا اکران خواهد شد.
نگاهی تحليلی به “يک رؤيای خصوصی” از”علی شريفيان”
در یکسالی که از نمایش تاتر “یک رویای خصوسی” نوشته و ساخته “ایرج جنتی عطائی” با بازی “بهروز وثوقی، گلشیفته فراهانی و سوسن فرخ نیا در نقاط مختلف دنیا میگذرد، نقد و بررسی های زیادی در نشریات، رادیو تلویزیونها و سایتهای اینترنتی ایرانیان منعکس شده است که اکثرا همراه با انتقاد و ایراد به پرداخت و روال داستان، بازی بد بهروز وثوقی و عدم توانائی کارگردان برای عرضه یک کار تاتری درخور اعتنا، حکایت دارد. اخیرا در سایت گویا نیوز نقدی براین نمایش توسط آقای علی شریفیان که خود از فارغ التحصيلان رشته تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتيک تهران است وسالها سابقه بازيگری، کارگردانی و تدريس تئاتر و نوشتن نقد تئاتر و سينما دارد، درج شده است. اين نقد با اندکی تفاوت در نشريه هفته چاپ مونترال هم منتشر شده است.
آقای شریفیان در قسمتی از این نقد مفصل چنین میگوید: “با توجه به سابقه و آشنايی دست اندرکاران اصلی اين نمايش با هنر، در باور نمیگنجد اما اين کار عملا سوء استفاده “تجارتی” به شکل بد آن از هنر تئاتر و علاقه مردم به هنرمندان مشهور است. البته هنرمند بايد ارزش هايش شناخته شود و برای کارش دستمزد خوب بگيرد. اما زمانی بايد از حرفه اش انتظار بهره برداری مالی عادلانه داشته باشد که کارش را بعنوان هنرمند درست انجام بدهد. خلق آثار هنری و فرهنگی و عرضه آنها بدون در نظر گرفتن حداقل مسئوليت های حرفهای و اجتماعی ، سبب بیاعتمادی مردم شده و میشود. “مردم با عشق و علاقه ، با خريد بليتهای گران قيمت چنين نمايشهايی با جان و دل به هنرمندان خود ارج میگذارند. در شروع و پايان چند دقيقه با شوق و نجابت دست میزنند، بايد با کارخوب پاسخ داد. ممکن است گفته شود که اگر تماشاگران دوست نداشتند چرا اينقدر تشويق میکردند؟ به گمان من، مردم نجيب ما همين که هنرمندان مورد علاقه شان را میبينند، خوشحال میشوند. اما فکر میکنم با آنچه از گوشه و کنار شنيده شده ،میتوان به جرئت گفت دست کم همه تماشاگران، از آنچه به آنها عرضه شده خشنود نيستند و بخصوص از قيمت های کلان بليت اجراها شکايت دارند. علاوه بر اين هنرمند يک وظيفه اش هم آموزش دادن به مردم است و نه اينکه در سطح عامه مردم و يا حتی پشت سر آنها حرکت کند. هنرمند بايد دست کم يک قدم جلوتر گام بردارد.سخن آخر اينکه بنظر میرسد کسانی که برای اينکارسرمايه گذاری کردهاند به «رويای خصوصی» (!) خود که تجارت به معنای بد آن و پول در آوردن با سوء استفاده از نامها هنرمندان مشهور است، بخوبی جامعه عمل پوشاندهاند…ولی آيا هنرمندان صاحب نامی که اين کار را عرضه کردهاند، موافق با طرح و نقشه سرمايهگذاران بودهاند؟ پرسش اينست” ! برای مطالعه متن کامل این نقد میتوانید به آدری اینترنتی زیر مراجعه فرمائید:
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/04/158185.php
جلد سوم «فیلمشناخت ایران» اثر عباس بهارلو منتشر شد
“فیلمشناخت ایران “اثري است ارزشمند از نویسنده، فیلمساز و تحلیلگرفرهيخته سینما عباس بهارلو.
عباس بهارلو در مقدمه جلد سوم کتابش چنین میگوید: “در روزهایی که کار تحقیق و تألیف جلد سوم «فیلمشناخت ایران» را شروع کردم، توأمان، آخرین مراحل فنی کتاب «روزشمار سینمای ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه» را از پیش میبُردم. کارِ تألیف هر دو کتاب، بیش از پیش، ثابت کرد که چه برای تحقیق دربارۀ سینمای ایران در سالهای ماضی و چه متأخر هیچ آرشیو کامل و منسجمی از اسناد، دستنوشتهها، فیلمها، پوسترها، عکسها و نظایر اینها وجود ندارد. دسترسی به عنوانبندی و پوستر و عکس برخی از فیلمهای متأخر همانقدر دشوار و طاقتسوز است که یافتن اعلان و سند و روزنامهای از دورۀ قاجار. همانطور که منابع مکتوب دورۀ قاجار در کتابخانههای متعددی پراکندهاند، و طبعاً دسترسی به آنها میسر نیست، جابهجایی و انحلال بسیاری از دفاتر تولید و پخش فیلم نیز سبب شده است که کپی پارهای از فیلمها و پوسترها نیز، تا اصلاع ثانوی، «گمشده» تلقی شود”. جامعهاي كه آرشيو ندارد، خاطره ندارد…تاريخ هم ندارد…در جامعهای كه پديدهای به نام آرشيو يك شوخی بزرگ است، تهيه چنين پژوهشهائی چند برابر شرائط عادی دشوار است.
انتشار اين اثر ارزشمند كه سينمای ايران را خاطرهانگيز و تاريخدار كرده، تبريك میگويم
اكران فيلم سينمايی «برف روی كاجها» باز هم به تعويق افتاد.
اكران فيلم سينمايی «برف روی كاجها» باز هم به تعويق افتاد آن هم در شرایطی که نمایش عمومی فیلم در نوبت دوم عید و پس از فیلم «قاعده تصادف» قطعی به نظر میرسید و یکی دو هفته بیشتر به اکران آن نمانده بود. گفته میشود که این تعويق در آستانه نمایش حاصل همسویی سازمان سينمايی و حوزه هنری در مورد فیلم پیمان معادیست در پی ثبت قرار داد فيلم «برف روی كاجها» برای اكران دوم بهار در تازهترين جلسه شورای صنفی ، گويا اين شورا برای تكذيب ثبت قرار داد اين فيلم تحت فشار قرار گرفته است.
گفته ميشود سازمان سينمايی و حوزه هنری در خصوص اكران نشدن «برف روی كاجها» همسو و همفكر هستند. ظاهرا نزديك بودن زمان اكران «برف روی كاجها» با انتخابات رياست جمهوری يكی از دلايل تعويق نمايش عمومی اين اثر سينمايی است.
ﻛﻦ ﻟﻮچ ﺩﺭ “ﺭﻭﺡ ﺳﺎﻝ ۴۵” ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭼﻴﺴﺖ؟
روزنامه شرق – کن لوچ کارگردان پرآوازه بریتانیائی ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺭﻭﺡ ﺳﺎﻝﻫﺎﻯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ جهانی دوم»ﺳﭙﻴﺪﻩ ﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺟﺪﻳﺪ ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﻰﻫﺎ ﺭﺍ در فیلم جدیدش “ﺭﻭﺡ سال ۴۵” ﺑﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻣﻰﻛﺸــﺪ. ﻓﻴﻠﻤﻰ ﻛﻪ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭ ﺳﺎﻟﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﻰﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﻢ ﺭﻭﻯ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ، ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻃﻠﻴﻌﻪ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑﻬﺪﺍﺷــﺖ ﻣﻠﻰ، ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻭ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻛﺎﻻﻯ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﺑﻮﺩ،” ﺳﺎﻝ “۱۹۴۵. ﻛﻦ ﻟﻮچ، ﻛﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﺮﺟﺴــﺘﻪ ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﺩﺭ ۷۶ ﺳــﺎﻟﮕﻰ ﺩﺭ ﺣﺎﻟــﻰ ﺍﻳــﻦ ﻓﻴﻠــﻢ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳــﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﻞ ﺷﻬﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺖ ﻓﻴﻠﻢ ﻫﺎﻳﻰ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻃﺒﻴﻌﺖ، ﺭﺋﺎﻟﻴﺴﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺖ ﻛﺴﺐ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. «ﺭﻭﺡ ﺳﺎﻝ ۴۵»، ﻣﺎﺟﺮﺍﻯ ﺳــﺎﻟﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ۶۸ ﺳــﺎﻝ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭﺁﺩﻡ ﻫــﺎﻯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻧﻮﺳــﺘﺎﻟﮋﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺍﺭﻧــﺪ. «ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳــﺎﻝ، ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺳــﻼﻣﺖ ﻭ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﺑﻴﺎﻳﺪ، ﺯﻏﺎﻝ ﺳﻨﮓ ﺁﻣﺪ»، ﺍﻳﻨﻬــﺎ ﺭﺍ ﺭﻯ ﺩﻳﻮﻳﺲ، ﻳــﻚ ﻣﺒﺎﺭﺯ ﻛﻬﻨﻪ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﻳﺘﺎﻧﻴﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺍﻻﻥ ۸۳ ﺳــﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﺗﻨﻬﺎ ۱۵ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻥﺳﻦ، ﺩﻭﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻛﺎﺭ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﺩﻥ ﻭﻟﺰ ﺑﻮﺩ. ﺭﻯ ﺩﻳﻮﻳﺲ، ﺗﻨﻬﺎ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎﻯ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﻓﻴﻠﻢ ﺭﻭﺡ ﺳﺎﻝ ۴۵ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭﻓﻴﻠﻢ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﻟﻮچ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ. ﻛﻦﻟﻮچ، ﺳﺎﻝ ۱۹۴۵ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﻰ ﻣﺤﻮﺭﻯ ﻣﻰﺩﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺳــﺎﻝﻫﺎﻯ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮﻳﺖ ﺣﺰﺏ ﻛﺎﺭﮔﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺭﻭﻧﻖ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴــﻢ ﺷﺪ. ﺍﺯﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻭﻳﻨﺴﺘﻮﻥ ﭼﺮﭼﻴﻞ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﻛــﺮﺩﻥ ﻤﻮﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﻢ ﻭ ﮔﺸــﺘﺎﭘﻮ ﺑﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻴﻔﺴــﺖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﻛﺎﺭﮔﺮﻯ ﻭ ﻣﺎﺩﻩ ۴ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺁﻥ ﺗــﻦ ﺩﺭ ﺩﺍﺩ. ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻯ ﻛﻪ ﻣﺘﻌﺎﻗﺒﺎ ﺗﻮﻧﻰ ﺑﻠﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺣﺬﻑ ﻛﺮﺩ! ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳــﺎﻝﻫﺎ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺑﻴﻜﺎﺭﻯ ﺑﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺍﻭﻝ، ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺩﻭﻡ ﺑﻪ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎﻯ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﻣﻨﺠﺮ ﺷــﺪ. ﭘــﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖﻫﺎﻯ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺮﻳﺘﺎﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪ.
“کن اوچ” در کنار پوستر فیلمش”روح سال ۴۵”
ﻟﻮچ ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﻰﺩﺍﺩﻡ ﻓﻴﻠﻤﻰ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺑﺴــﺎﺯﻡ ﺯﻳﺮﺍ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﻯ ﻛﻠﻤﻨﺖ ﺁﺗﻠﻰ (ﻧﺨﺴﺖ ﻭﻳﺰ ﺍﻧﮕﻠﻴﺲ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺩﻭﻡ)، ﺩﺭ ﺧﻄﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺷــﺪﻥ ﺑﻪ ﺗﺎﭼﺮﻳﺴﻢ ﺑــﻮﺩ. ﻣﻬﻢ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺎﻃــﺮﺍﺕ ﺍﻓﺮﺍﺩﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻌﻤــﻮﻻ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏهاﻯ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺟﺎ ﻣﻰﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺭﻭﺡ ﺳﺎﻝ ۴۵ ﺭﺍ ﺗﻜﻤﻴﻞ ﻛﻨﻨﺪ ﺛﺒﺖ ﻭ ﺿﺒﻂ ﻛﻨــﻢ. ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮔﺮﻳﺰﻯ ﺑﺰﻧﻴﻢ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻛﺎﺭ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻭ ﻛﺎﻻﻯ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻛﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﺸﺮﻳﻚ ﻣﺴﺎﻋﻰ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﺳــﺖ. ﻓﻴﻠﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﻛــﻦ ﻟﻮچ «ﺭﻭﺡ ﺳــﺎﻝ ۴۵»، ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﺳﺎﻝﻫﺎﻯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﺩﻭﻡ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻣﻰﺩﺍﺭﺩ، ﺳﺎﻝﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﺎﻋﺎﺩﻻﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: “ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻯ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷــﻰ ﻛﻪ ﺑﺨﺶ ﻋﻤﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺨﺸــﻰ ﺍﺯ ﺳــﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﺸﻜﻞ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ.”
معرفی تعدادی از فیلمهای جدید ماه می
Trance
تازهترین اثر کارگردان بریتانیائی “دنی بویل” برنده اسکار برای “زاغه نشینینهای میلیونر” و “۱۲۷ ساعت” با نام “خلسه یا (Trance)” بروی پرده میرود. جیمز مکآیوی، “ونسان کسل” و “روساریو داوسن” در این فیلم بازی دارند. مکآووی در «خلسه» نقش سایمن یک دلال حراج آثار هنری را بازی میکند که با همکاری گروهی تبهکار به ریاست فرانک (کسل) نقشه میکشند یکی از شاهکارهای گویا را از یک حراجی عمومی بدزدند. وقتی سایمن هنگام سرقت کلک میزند، فرانک به سختی از او انتقام میگیرد و سایمن بر اثر اصابت ضربهای به سرش بیهوش میشود.
وقتی او به هوش میآید، مصرانه – و شاید زیرکانه – مدعی است که دچار فراموشی شده و یادش نمیآید اثر هنری را کجا پنهان کرده است. فرانک و دار و دستهاش وقتی میبینند که نمیتوانند محل اختفای نقاشی را پیدا کنند، با از یک هیپنوتیزمگر (داوسن) میخواهند سایمن را به حرف بیاورد، اما به تدریج ماجرا پیچیدهتر میشود.
فیلمنامه را جان هاج همکار فیلمنامهنویس بویل در دو فیلم «گور کمعمق» و «قطار بازی» بر مبنای فیلمی تلویزیونی نوشته است.
«میلیونر زاغهنشین» بویل برنده هشت جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه اقتباسی شد. او سال ۲۰۱۱ نیز برای فیلم «۱۲۷ ساعت» نامزد جوایز اسکار بهترین فیلم و فیلمنامه اقتباسی بود. «ساحل»، «۲۸ روز بعد» و «آفتاب» از دیگر ساختههای این فیلمساز بریتانیایی ۵۶ ساله است.
The English Teacher
این فیلم اولین تجربه کارگردانی گرگ زیسک در حوزه سینماست که پیش از این کارهایی چون “علفهای هرز” را برای تلویزیون کارگردانی کرده است. جولیان مور ، گرگ کینر و نتن لین در کمدی “معلم انگلیسی” بازی دارند . “دن و اسیستی چرتیون” فیلمنامه این فیلم را نوشتهاند. داستان فیلم درباره یک معلم انگلیسی دبیرستان با بازی مور است که زندگی اش با بازگشت یکی از دانش آموزان سابقش از نیویورک دستخوش تغییراتی میشود. – نقش کینز هنوز دقیقا مشخص نشده است اما بعید به نظر میرسد که نقش دانش آموز محور را داشته باشد چون این دو اختلاف سنی چندانی با هم ندارند
The Iceman
بر اساس یک داستان واقعی در باره یک قاتل حرفه ای که در طول زمان از سال ۱۹۶۴ تا دستگیریش در سال ۱۹۸۸ بیش از ۱۰۰ نفر را کشته و نابوده کرده است. “ریچارد کوکلینسکی” ملقب به “ایسمن” نمونه کامل یک آمریکائی ایده آل در قالب یک پدر و یک شوهر است ولی در اساس یک آدمکش حرفه ای است که به کارش که کشتن انسانها در برابر پول و اجرت بود بسیار جدی و مسئول برخورد میکرد. کارکردان فیلم “آریل ورمن” است و “مایکل شانن” در نقش این قاتل حرفه ای بازی دارد. از دیگر بازیگران این فیلم میتوان از “جیمز فرانکو”، “دیوید شویمر”، “ری لایوتا” و “وایونا رایدر” نام برد. این فیلم منتخب بخش اصلی جشنوارههای تورنتو، ونیز، و تلوراید در سال گذشته بوده است.
Aroused
نمائی است مستند و از نزدیک و کاملا شخصی و خصوصی از زندگی ۱۶ تن از معروفترین و موفقترین هنرپیشههای زن فیلمهای پرنو. این مستند که خود توسط کارگردان زنی بنام “دبورا اندرسن” ساخته شده است بیننده را به دنیای پشت پرده یکی از بزرگترین و پردرآمدترین حرفههای تولیدی فیلمهای پرنو میبرد. این شانزده زن موفق که معمولا گذشته خود را از مخبرین و جامعه مخفی نگاه میدارند در جلوی دوربین “دبورا اندرسن” شروع به صحبت میکنند و از تجربیات کاری و نوع شروع این کار و اولین تجربه برهنگی خود میگویند.
Iron Man 3
سومین فیلم از سری “مردآهنین” با همان گروه بازیگران به کارگردانی “شین بلاک” بروی پرده میرود. علاوه بر “رابرت دانی جونیر” در نقش “ایرن من” و “گوینت پالترو”در قالب پیشکار و دوست دخترش، اینبار “بن کینگزلی” و “دان چیتل” هم در این اکشن علمی- تخیلی بازی دارند. “تونی استارک” مهنس نابغه، خوش بر و رو، متمول و سازنده “ایرون من” اینبار مورد تهاجم نیروئی بسیار قوی و مخرب به رهبری یک “مندرین” (بن کینگزلی) قرار میگیرد ولی به روال همیشگی هالیوود باز دنیا و بشریت توسط این قدرت خوب و مردمی از خطر نابودی رهائی مییابد. “مرداهنین” شخصیتی سوپر قهرمانی و تخیلی است که اولین بار در سری کمیک بوک توسط کمپانی “مارول کمیک” ساخته و پرداخته شد. خود شخصیت توسط یکی از نویسندگان مجله بنام “استن لی” در سال ۱۹۶۳ خلق شد. پس از آن چندین بار از این شخصیت برای سریالهای تلوزیونی و انیمیشن استفاده گردید تا سال ۲۰۰۸ که اولین فیلم سینمائی آن توسط “جان فاوریو” ساخته شد که به فروش بیش از نیم میلیارد دلار نایل شد و برای دو رشته هم کاندید اسکار همانسال گردید. لازم به تذکر است که موسیقی متن اولین فیلم “ایرون من” توسط “رامین جوادی” آهنگساز و رهبر ارکستر ساخته شده بود. پس از موفقیت حیرت انگیز اولین فیلم در سال ۲۰۱۰ فیلم دوم ساخته میشود که آنهم از اقبال خوبی برخوردار شد ولی نه به اندازه اولین فیلم. اینک باید منتظر بود و دید که آیا سومین فیلم پس از ۵ سال از چه اقبالی برخوردار خواهد شد.
داستان شعبدهباز تازه کاریست که راهی یک مسابقه جهانی شعبدهبازی میشود و در این مسیر عاشق و دلباخته یک دختر شعبدهباز خیابانی میشود. “جیسن” که مهندس کامپیوتر است ولی از کار و زندگی یکنواختش خسته و افسرده است تصمیم میگیرد که به دنیای جادو و شعبده بازی بپیوندد. “استیسی” دختر جوانی که بعلت نفوذ مردان شعبده باز قادر از انجام نمایش در سالنهای نمایشی نمیباشد در خیابانها به اینکار مشغول است و ایندو در پی دست به تحققیافتن رویاهایشان همگام و نهایتا درگیر رابطهای عاطفی عشقی میشوند. این فیلم توسط “تامی کاپلان” و “جو تیلر گولد” کارگردانی شده که خود “تیلر گولد” در نقش این شعبده باز بازی میکند و “ولری دیلمن” در نقش “استیسی´دختر شعبده باز ظاهر خواهد شد.