شاعران این شماره: اکبر اکسیر، حبیب شوکتی، شهرام پوررستم و مهری محبی
_____________________
شرفنامه
از درياچه اروميه ننوشتيم، خشك شد
خزر را، دريای مازندران، گرگان
كاسپين، آبسكون نوشتيم
تقسيم بر پنج شد
حالا رسيدهايم به خليج فارس
لطفا به زبان انگليسی
به آنهايی كه عربی میدانند بگوئيد:
اين آب، نه خشك میشود نه تقسيم
اين آب، آبروی ماست!
hurricane
به درختها نمیشود اعتماد کرد
به هر بادی میلرزند.
توفان را که میشنوند
وسوسه میشوند
و خانه را
بر سر مردم
خراب میکنند.
یک شعر از شهرام پوررستم
اختهام كردند، ورزا بشوم
آغاممدخان قجر شدم
كرمان را كور كردم
تفليس را زنده به گور.
قوم و خيش زنگ زد
مزرعه هرزه شد
حالا تازيانهام میزنند خر بشوم
شاخ در میآورم وُ شاعر میشوم.
“انجير معابد راست میگفت،
ريشه دواندن بزركترين گناه آدم بود،
خاك مفهوم مقدسی نيست… !”