شاعران این شماره: اکبر اکسیر، حبیب شوکتی، آزاد نوروزی و قاسم بحرانی
_____________________
یک شعر از اکبر اکسیر
دولايه
من و مليحه
دو پسر داريم
عرفان و ايثار
عرفان ساكت
ايثار شلوغ
عرفان باطن من است
ايثار ظاهر من
باطنم خودم را مي سوزاند
ظاهرم ديگران را!…
ضربالمثل
بعضیها شعر ِعاشقانه میگویند
بعضیها عاشقانه شعر میگویند
شاعر باید اهل درد باشد
من اما اهل رشتم
و سرم درد میکند!
لطفأ مراعات حال مردم را نگیرید.
چرت جنگل پاره میشود
در گوش چپ بلوطها
صدای زنگی میپیچد
کسی انگار نام جنگل را
بیخ گوش تبر زمزمه میکند
شاعر پير
از جواني سرود
عصايش جوانه زد !!!
مادربزرگم دارد مشقهای شباش را مینويسد
برادر كوچكم سبيل در آورده
مادرم برای برنامه آشپزی گريه میكند
و من هر روز
به دستور پدرم گم میشوم!