نگاه: افسانه نجومی
سید علی صالحی به راستی یکی از تاثیرگذارترین شاعران معاصر محسوب میشود. وی که همواره به بسط امکانات زبان گفتاری اندیشیده، تاثیر نگارشی و حتا نگرشی ویژهایی را برشعر نسل جوان ما گذاشته است. لحن گفتاری و آسانیاب شعرها و رسیدن به جلوههای ذهنی و زبانی ساده و شفاف سرانجام به نوعی خلق انرژی زبانی در شعرها بدل میشود که شعرها را تا رسیدن به نوعی تشخص شاعرانه و رسیدن به فردیتی ذهنی و زبانی سوق میدهد . از دیگر سو عاطفهایی غلیظ پیچیده در رمانتیسمی متصاعد شده از غلیان عواطف شخصی، با احساساتی پررنگ و صمیمی که همواره برجستهنمای شعر صالحی محسوب میشوند، تا جایی که گویی صالحی برای نزدیک شدن به احساسات و عواطف مخاطباناش و بدست آوردن همدلی به آنها شعرهایش را اگر چه با زبان ملموس و عینیتگرا، اما تا حد گفتارهای متداول و معمول و پند و اندرزهای صمیمانه، تقلیل میدهد .اتفاقی که “زیارتنامهی مرغ سحر و همخوانی دختران خردادماه ” در تک تک فضاها و تصاویرش به وفور تجربه کرده است.
مراقب باش برادر من ! / نانی که به خانه میبری / از دعای باران به گندم رسیده است ! زنهار / دنیا دشمن دانایان است. ص ۳۴
صالحی اما هرگز ذهن مخاطباناش را با لایههای تودرتوی معنایی، تصرف نحوی و دستوری و غرابت زبانی نمیآشوبد و میکوشد تا به یاری تصاویر ساده و شفاف به زبانی روشن در سایه سار مضامینی تغزلی و عاطفی دست بیابد. مضامینی که غالبا ذهن مشغولیهای شاعرانه را بدل به شعر مینمایند. با این همه ذهن و زبان صالحی برای مخاطباناش ذهنیت و زبانی آشناست و شاعر میداند که به آسانی مخاطباناش را میتواند به یاری همین عاطفهنگاریهای تغزلی و عاشقانه، همدل و همزبان تا آخر با خود همراه بیاورد.
پیراهن من و شما / همان پیراهن من و شماست / دکمهها / هر روز /یکی یکی بسته میشوند/ هر شب / باز / یکی یکی گشوده میشوند به تکرار زندگی . ص ۳۲
گریختن از بیان ادیبانه، حذف کلمات فاخرو مطنطن آرکائیک و تصویرسازیهایی که همچنان بار سنگین مسیر حر کتاشان را بر دوش کلمات و ترکیبات اضافی متداول و معمول گستردهاند، سبب شده تا شعرها که پای بند مونولوگهای خطی و لحن تغزلگرای نوشتار تا به آخر باقی ماندهاند، همچنان این امکان را نیز به شاعر دادهاند تا با همان انرژیهای زبانی و ذهنی، ضمن استمرار روند تکگویی، در حوزهی رایج زبان شعرش، به ترویج زبان و بیان هماهنگ و متناظر با همان فضاسازیها و تصویر پردازیهای به کا رگرفته در نوشتار روی خوش نشان دهد. ترکیباتی که در جو عاطفی شعرها شناورند و مرئی و نامرئی وحدتی یکپارچه رادر محور عمودی آنها به نمایش گرفته و میگیرند.
ترکیباتی نظیر : طعم باران / اتفاق تیغ / سه کنج سایه / بغض باد / خواب آتش / پیراهن هزار خرمن /طعم تازیانه /خواب دیوار/ رخسار دیو / صراحت بیلهجه ی باد/ تکلم تشنگی / طلیسان تاریکی / دل بریده / حرمت نافله / جراحت آهو / حیرت حلول / خواهر باران /تخیل ملکوت / سرانگشت خزهها / اوراد آب/ حریر ولرم / اندام آب / شفاعت سایه / پیراهن علف ….و نظایر اینها که به وفور بار تصویرسازیهای متنی را به عهده گرفتهاند.
دستت را به من بده / عبور از عرض این کوچه / پر از کمین کلمات ماست / راست میگویم / تمام خیابان / مردم از حس عجیب یک اتفاق ساده / سخن میگویند / از یک اسم آرام / از یک اسم دلپذیر ص ۲۸
با این همه شاعر دغدغهی کاربرد کلمات را دارد و در بند آن است که واژهایی خارج از چارچوب هارمونیک زبانی، موسیقایی و فرمی شعر مسیر حرکت گزارهها را نیاشوبد وهمچنان که علاقه ی فراوانی به رقص کلمات دارد، میخواهد با هنجار افزائیهای گاه و بیگاه ذات متغزل شعرش، و با استفاده از نقش موسیقایی اصوات و رسیدن به نوعی موسیقی گوش نواز که در سراسرشعرها موج میزند، همچنان برجان و روح مخاطباناش تاثیر بگذارد .
یک واژه آب /یک واژه نور / یک واژه آرامش / کلمات از آسمان آمده / تو را در حیرت حلول دیدهاند / که به ا سم ازل / از هزارهی هوش زاده میشوی ص۴۷
گستردگی جوعاطفی و اندوهگرای شعرها و همچنین صراحت و شفافیت تعبیه شده در بیان به همراه تغزل و نوستالژی مستتردرفضای نوشتار، ضمن بدل شدن به ضربانی حسی و ریتمی درونی، نه تنها در این مجموعهی شعر که در مجموعههای پیشین صالحی نیز به شیوهایی آسان و راحت بدل شده است برای دست یابی، به همراهی و همدلی مخاطبان. چنان که گویی ادامهی این روند به ویژگی محتوایی و شاخصهایی فرمی در متن شعرهای صالحی تبدیل شده است وحتا به گونهایی نیز انسجام ارگانیک شعرها را تضمین مینماید و سبب میشود تا نوشتار در مساحتی ساختمند به دقایق دیگری از وجه گفتاری و آساننویسیهای مورد نظر شاعر، دسترسی بیابد. از دیگر سو وحدت عاطفی و روحی شاعردر سراسر شعرها سبب شده تا هر تصویر با همپوشانی تصاویر ما قبل خود به توضیح و تفسیر کلیت روایت بپردازند. به گونهایی که تصاویر مکمل معنایی یکدیگر شده تا مخاطب گونهایی هماهنگی میان تصاویر و عناصر سازنده ی شعر رابه عینه ببینند. به دیگر سخن اندیشه و عاطفه در طرحی روایتگونه بیان شده و در بستر شعر جاری میشود تا مخاطب صمیمانه در فضای تجارب عاطفی شاعر وارد شود.
روشن مثل روز / حنجره میبارد از اتفاق تیغ / کار هر شب این کوچه همین است / تا ساعت دهم از دست هر گلو. ص ۱۴
لحن عاطفیگرای صالحی برآ یند تجارب زیستی، سیر اندیشهگی و کارکردهای ذهنی و زبانی منحصر به فرد و خاص وی و همچنین سازو کارهای درون متنی به کار گرفته شده در سراسر شعرهاست. گویی هرشعر به منزلهی روایتی است از زندگیایی که شاعر آن را به تجربه زیسته است. طرح تجارب زیستی شاعرانه و برجستهنمائی حوادث و رخدادهای اجتماعی / سیاسی زمانهاش، که مبین حساسیتهای اجتماعی و نموداری از عواطف شخصی وی نیز محسوب میشود، به یاری کشش تصاویر و جوشش عاطفی واژگان سبب شده تا مونولوگها، فضاسازی و صحنهپردازیها در شعر صالحی صمیمی و شفاف با لحنی مملو از فردیتهای بیانی بدل شود.
دیدی دوباره / درخت و سایه به هم رسید / دیدی دوباره / خورشید و خیابان به هم رسید / نق نزن نومید گرامی من / دنیا پر از فرصت حرف و اتفاق و آدمی است. ص ۲۸
صالحی اما قصد عادتشکنی وهنجارگریزی یا آشناییزدایی در شعرهایش را ندارد. تصاویر و فضاها در سایهسار بیانی صمیمی وملموس و بیهیچ تاکیدی بر زبانیت زبان تنها حول و حوش مدار مفهومگرای مورد نظر شاعرانه میچرخند تا به ثبت حس و فکر خود بپردازد و تاثیر عاطفی کلاماشان را در ذهن و روح مخا طباناش بگستراند، تا جایی که گویی همین لحن پررنگ عاطفی کلام او امضایی است که فاتحانه پای شعر هایش مینشاند. اگر چه هرگز نم تواند از آسیبهایی که بیانیت متداول ایضاحی / گزارشی به همراه اطنابهای گسترده در شعر ها، که به نظر میرسد آگاهانه بر شاعرانهنویسیهایش میپراکند، رهایی بیابد.
پنج و نیم بامداد سه شنبه است / و این فنجان قهوه / هزاران قصه برای گفتن دارد/ بد نیستم / زنده ام هنوز / چند کار کوچک دیگر دارم / چند شعر، واژهها ، ولگردیها / وقتش که رسید / خودم خبرت خواهم کرد. ص ۲۵
حضور طبیعت و توجه به عناصرو جلوههای طبیعی و آمیختن آنها با تخیل شاعرانه در تصاویر شعر صالحی، چه در ترکیبات اضافی و چه در قالب تصاویر گسترده و بسآمد واژههایی چون خورشید / نور / باد / باران / ابر / علف / دریا/ درخت / بنفشه … /که برجسته نمای ذهنیت و عواطف وی محسوب میشوند و بارها زمینهسازی تصاویر شعری “زیارت نامهی مرغ سحر و همخوانی دختران خرداد ماه ” را پیریزی کردهاند، مثال زدنی است.
بعد از تو / دیگر کسی از اتفاق علف نمیآید / کسی ازحرمت باران نمیآید / کسی دیگر از آب، از نور، از آرامش / سخن نخواهدگفت . ص ۵۰
گذشته از طبیعتگرایی در شعرهای صالحی، آوردن اسامی اشیاء و آلات جنگی که در ذهنیت جمعی مخاطباناش یاد آور صحنههایی از عاشورا است، بر کشش تصاویر افزوده است. اشیائی که با تفکرات دینی و مذهبی مخاطباناش در ارتباطی فراگیر، گره خوردهاند وحضورشان با توجه به ذهنیت و تفکر مذهبیگرای شاعر، بسیار طبیعی بنظر میرسند. واژههایی چون: تیغ / نی نوا / مویه / نافله / ملکوت / ازل / ذوالجناح / گهواره / شفاعت / نیزهها / تشنگی ….که هر بار به تصاویری بدل شدهاند برای نمود و بیان عواطف وحالات روحی شاعرانه.
آب، آینه / نیزهها، شفاعت / ذوالجناح، گهواره، تشنگی / آنجا / من از تکلم آن بینهایت عجیب / به اوراد آب و شفاعت سایهها رسید بودم ص ۷۰
با این همه همچنان که در ابتدای متن نیز به آن اشاره شد، سید علی صالحی در حوزهی تاثیر پذیری شاعران فراوانی قرار گرفته و توانسته است بر شاعران بسیاری تاثیر عمیقی بگذارد، تا جایی که شگردهای نگرشی و نگارشی و طنین موسیقایی مستتر در شعرها، بسیاری از شاعران جوان را با تاثیر پذیری از لحن و ساز و کارهای ساختاری شعر وی با خود همراه نموده است. تا آن جا که حتا تکرار واژههای به کارگرفته شده در شعرها، به همراه بسیار ی از مولفههای حسی و زبانی، از جمله افراط صالحی دربسآمد و کاربرد وا ژههایی مانند “گریه ” اساس کار برخی از شاعران قرار گرفته است و از همین چشمانداز و با نزدیک شدن به ساز و کارهای متنی شعر صالحی و ظرفیتهای گفتاری شعرها، تحت تاثیر زبان او قرارگرفته و میگیرند.
افسانه نجومی / مردادماه ۱۳۹۱