آخرین درس


بهرام-بیضایی-ناصر-تقوایی

نوشته‌ی بهرام بیضایی برای ناصر تقوایی:

آخرین درس

 

سرانجام ناصر تقوایی، روزی که کسی انتظارش را نداشت، موفق شد دست‌کم مرگِ خود را چون آخرین فیلم‌ِ مستقل‌ش در آزادی کامل ــ بی دست‌درازیِ مجوّزها ــ کارگردانی کند و تماشگران‌َ‌ش در پشتیبانی به‌پا خاستند و ناگهان صدای سال‌ها گم‌شده‌ی همسرش صدای وِی شد!

برخی در اندازه‌ی آثارشان هستند، برخی بزرگ‌تر و برخی کوچک‌تر ـ و برخی بزرگ‌نماتر!

در چند دهه‌ی گذشته هیچ‌کس از اهل فرهنگ صاحبِ مرگ‌ِ خود نبود. همواره گروهی یکسان‌پوش تنِ تمام‌ شده را پس از مصادره، بی‌‌میل خودش یا بستگان‌ش، نخست به رنگِ تبلیغاتِ خود درمی‌آوردند و بعد به نام و در سایه‌ی مراسمِ شرعی هرجا خودشان دل‌شان می‌خواست سربه‌‌نیست می‌کردند!

چه نام‌های بزرگی که از دیدرسِ دوستدارانِ فرهنگ بدونِ واپسین بِدرود ناپدید شدند!

هنرِ کارگردانیِ ناصر تقوایی بود که در یکی از نیرومندترین صحنه‌آرایی‌های سینمایی، موفّق‌ شد تنِ تمامِ خود و مهارِ آیین‌های مرگِ خود را به اختیارِ خود درآورَد و از آن آخرین و شاید از نظرِ تاریخی یکی از مهم‌ترین فیلم‌های مستقلِ خود را بسازد و آن را از یکرنگ شدن با چرخه‌ی تبلیغاتِ آقایان درببرَد!

آخرین درسِ ناصر تقوایی بهترین درسش بود ــ

بدرود ناصر تقوایی؛ ما نیازمندِ درس‌های بیشتریم!

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در یاد بعضی نفرات, یادداشت‌های پراکنده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید