ماریو بارگاس یوسا


ماریو بارگاس یوسا

«در مورد من، ادبیات نوعی انتقام است. چیزی به من می‌دهد که زندگیِ واقعی نمی‌تواند. تمام ماجراها، تمام زجر کشیدن‌ها. تمام تجربه‌هایی را که فقط در تخیلاتم می‌توانم تجربه کنم ادبیات تکمیل می‌کند…»

‏ماریو بارگاس یوسا

‏ماریو بارگاس یوسا امروز از دنیا رفت در حالی‌که میراث بزرگی از ادبیات را از خود به جا گذاشت.

‏یوسا بیش از این که به شکست در فعالیت سیاسی در پرو و یا در به دست آوردن جایزه‌ی نوبل در ادبیات یا عشق بی حد و‌ حصرش به فوتبال شهره باشد در شاهکارهایی که آفرید زنده است. 

‏کدام یک از ما خود را در پایان رمان «سور بز» تصور نکرده‌ایم که قصه‌ی بی‌رحمی‌های عُمَر تروخیو، دیکتاتور امریکای جنوبی، را تمام می‌کند؟ کدامیک از ما با شخصیت‌های «گفت‌وگو در کتدرال» همراهی نکرده‌ایم وقتی قربانیِ پستی، رذالت و نامردمیِ دیکتاتورها می‌شوند؟ کدامیک از ما در «مرگ در آند» با آدم‌های کوهستان و دشت که اسیر خرافه و مذهب و ایدئولوژی‌ها هستند به عمق چاهی که قربانیان را در آن می‌اندازند سقوط نکرده‌ایم یا بر مردمانی که در روستا اعدام انقلابی می‌شدند اشکی نریخته‌ایم؟ کدامیک از ما وقتی در برج لندن با اسامی آخرین قربانیان اعدام در اواسط قرن بیستم مواجه شده‌ایم به یاد «رویای سلت» نیفتاده‌ایم که پیش از این یوسا از آن‌ها نوشته است. «جنگ آخرالزمان»، «چرا ادبیات»، «نامه‌هایی به نویسنده‌ی جوان»، «دختری از پرو» و بسیاری آثار دیگر تنها بخشی از ذهن زیبایی بود که امروز دنیای آدمیان را ترک گفت. 

‏ادبیاتِ نویسندگانی چون یوسا، مارکز و دیگر نویسندگان امریکای جنوبی قصه‌های مشترک ما آدم‌هایی‌ست که در زمانه‌ی جنگ و سیاست و بی‌رحمی در جنوبِ جهان زندگی کرده‌ایم. آن‌چه را نوشته‌اند ما زندگی کردیم. 

‏بدرود آقای نویسنده.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در معرفی‌ی یک هنرمند ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید