واژگان خانگی


یک شعر از:  پل الوار

 

«آمده در: مجله_ادبی_هنری_روزآمد»

این است قانون گرم انسان‌ها

از رَز باده می‌سازند

از زغال آتش و 

از بوسه‌ها انسان‌ها.

این است قانون سخت انسان‌ها

دست‌ناخورده ماندن

به‌رغم شوربختی و جنگ

به‌رغم خطرهای مرگ

این است قانون دلپذیر انسان‌ها

آب را به نور بدل کردن

رؤیا را به واقعیت و

دشمنان را به برادران.

قانونی کهنه و نو

که طریق کمالش

از ژرفای جان کودک

تا حجّت مطلق می‌گذرد.

مترجم: #احمد_شاملو

 

 


یک شعر از: مصطفی خضر


برگردان: عیسی دورقی 

 

مجله_ادبی_هنری_روزآمد

نسلی که گم شده است
در  خیابان رشد می‌کند
در خیابانِ وسیع!

فقط امید
پروژه‌ی ممکن ماست!
به جز آن چه کاری می‌توان انجام داد
تباهی همین زمانِ حالِ مزمن است!

آیا هدف به نتیجه می‌رسد؟
اگر آزاد نباشد!

 


یک شعر از: سریا داودی حموله

 

«کف بین»

زن از بستر کدام رود برخاست

که ماه

میان درختان زیتون مرد؟

عشق بوی ماهیان مرده می‌دهد

نه تو

همان تو هستی

نه ماه همان چراغی

که گم شده است!

 


یک شعر از: احمد شاملو

 

«ساعت اعدام»

«در قفلِ در کلیدی چرخید»

رقصید بر لبانش لبخندی

چون رقص آب بر سقف

از انعکاس تابش خورشید

در قفل در

کلیدی چرخید.

 

 

 
 یک شعر از: سیدعلی صالحی
 
 
فروغ اگر نمی‌آمد
 
هیچ اتفاقِ خاصی رُخ نمی‌داد
 
فقط دنیا
 
یک دختر کم  داشت.
 
 
دنیا به چه درد می‌خورد
 
وقتی که یک دختر کم دارد
 

 

 


یک شعر از: ناظم جکمت

 

در سرزمین ما

اول زن‌ها بیدار می‌شوند؛

بعد آفتاب طلوع می‌کند !

چون آفتاب و اميد

از قلب زنان زاده مى‌شود ...

 

 
 
یک شعر از: مرام المصری

 آمده در: مجله_ادبی_هنری_روزآمد

مردی
که دهان دارد
اما حرف نمی‌زند
لب دارد
اما نمی‌بوسد
مردی که با بینی‌اش هیچ چیزی را نمی‌بوید
با گوش‌هایش چیزی را نمی‌شنود
مردی با چشمان غمگین 
و بازوان بلند که نمی‌داند
چگونه به آغوش بکشد،
مترسکی است
که گنجشک‌های مرا فریب داده.

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در اشعار این شماره ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید