«نیما» دقیقا بحران شعر معاصر است

«نیما» دقیقا بحران شعر معاصر است      

نوشته‌ی احسان مهدیان

سه‌شنبه در کنار دوستان انجمن ادبی قائمشهر در این باره حرف زدم 

همان ابتدا گفتم که من خطیب و سخنران نیستم و طرفدار گفتگو و ارائه نظرات همه، در خصوص موضوع مورد نظر هستم 

گفتم از زندگی شخصی نیما و تحولات سیاسی دوران زیست او می‌گذرم چون به قدر کفایت گفته و نوشته شد و دیگر به امر کلیشه‌ای مبدل شد ترجیح می‌دهم  به جریان شعر نیمایی در وضعیت امروز بپردازم 

می‌پرسم چرا نیما بحران ادبیات معاصر است اما برای گفتنش لکنت گرفته‌ایم؟ 

امروز همه نحله‌های شعری در شرایط تعلیق و عدم تثبیت قرار دارند چرا که ناپایداری و تغییر و تمایز شاید واضح‌ترین ویژگی شعر اکنون است

ابایی ندارم که بگویم هر چقدر تکنولوژی با سرعت و تغییرات شگرف پیش رفت ادبیات هم دور خود نچرخید و به شدت هم تاثیر پذیرفت و هم متقابلاً تاثیر گذاشت.

گفتم من فقط شاعرم، نه فیلسوف و نه زبان‌شناس و نظریه.پرداز…فقط شاعرم، شاعری که یک تاریخ دارد و یک امروز در حال شدن…

وقتی دانش‌آموز بودم تعریفی از شعر داشتم و زمان دانشجویی تعریفی متفاوت و امروز دیگر با تحسین همه خلاقیت‌های شاعرانه در دوره‌های قبل و بعد نیما، خود با عناصر پیرامون گفتگو کرده و چه در شکل و چه زبان و چه روایت، ماهیت بحران را با گوشت و پوستم لمس می‌کنم.

ما از فضای شعر مخصوصاً متغیرها و مناسبات بومی آن عبور نکردیم فقط خوانش و مواجهه ما تفاوت دارد اگرچه فرضیه‌های دیگر نیز در  رویکرد خوانش‌گران به شکلی بازنمایی شده است 

قصد نداریم خود را بیازماییم بلکه در فضای بحران بعد از نیما، بازی خود را داریم هرگز نمی‌خواهیم تحت بلیط شعر فلان در فلان کشور باشیم ما شاعر فارسی‌زبان ایرانی هستیم 

تحولات و گونه‌ها حتی سبک و سیاق ظهور کرده بعد از نیما یوشیج نشان می‌دهد شعر مدرن فارسی همچنان در بحران زیست می‌کند و این بحران فی‌نفسه مورد قضاوت نیست اما حل تضادهای درونی هم کار شاعر نیست و این شکست و‌ پیوست‌ها را یک وضعیت تلقی کردیم 

ژورنالیسم مبتذل که دم از این زد که ما هنوز از ظرفیت شعر نیمایی بهره نبرده‌ایم یک تفکر عقب افتاده است چون شعر راه خود را پیدا کرد 

مسلماً ما درد داریم،  لذت داریم، عشق داریم، عاطفه‌مندی و زیبایی و متقابلاً تحولاتی که به میل ما نیست و زیست، جنگ و صلح داریم، طبیعت داریم و… نمی‌توان منکر مناسبات زیست انسانی شده و به اقتضای ماشینی شدن به ابزارشدگی تن داد  و حتما همه نظریه‌ها اعم از فلسفه و علوم‌انسانی هم در موازات آن رویدادها و حتی معانی متفاوت  ممکن است بروز کند. و البته دارد به چالش هم کشبده می شود

با تاکید بر این‌که مخاطب امروز نیز مخاطب نسل‌های قدیم نیست اعلام کردم  بحران نیمایی دو دستاورد بزرگ برای نسل امروز داشت.

۱-نویسندگان متعدد با خلاقیت بطور متکثر می‌نویسند(قابل قیاس با گذشته نیست)

۲-خوانش‌گران متعدد در دل این وضعیت با شکوه حضور جدی دارند (قابل قیاس با گذشته نیست)

این شرایط موکدا استمرار انشعاب نیما از شعر زمانه‌اش می‌تواند تلقی شود.

پس از نظر من اگر فکر کنیم نیما یوشیج شعرنوین را به سامان رسانده است، اشتباه بزرگی‌ست ما میراث بحران نیمایی هستیم  وگرنه دلیلی بر وضعیت متکثر گونه‌های شعری اکنون وجود نداشت، دقیقا این بحران موجب بلوغ و جسارت نوشتن در گونه‌های جدید است.

#شعر_ارتعاش از این قاعده مستثنی نخواهد بود 

#بحران الزاما شرایط خطر و هرج و مرج نیست بلکه شرایط ناپایدار دائما در حال تغییر و فرایند رنج رسیدن به بلوغ است. 

#احسان_مهدیان

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در مقاله ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید