سر فصل هاى موسيقى ايرانى نامه سى‌ و هفتم

از كتاب‌فروشى در مراكش پرسيدند:

وقتى نيستى چرا در دكانت را نمى‌بندى؟!

پاسخ كتاب‌فروش مراكشى:

 

آن‌ها كه سواد ندارند كتاب نمى‌دزدند!     

آن‌ها كه كتاب مى‌خوانند دزدى نمى‌كنند!!

 

سال‌هاى كودكى‌ام با يك راديو كه نمي‌دانم مارك‌اش چى بوده در خانه پدرى در رشت، عشقى در دلم آمد كه شايد اهالى خانه هم هرگز نفهميدند. من كه عشق به موسيقى را هميشه در دلم داشتم، با آمدن راديو به خانه‌مان، انگار دوباره جانى تازه گرفته باشم، در بعد از ظهرهاى گرم تابستان كه اهالى خانه، در خواب ناز بعد از ناهار را قيلوله مى كردند، شنيدن گل‌هاى رنگارنگ و گل‌هاى جاويدان برايم يك معجزه بود.

از همان دوران عشق موسيقى در من بزرگ و بزرگتر شد تا دوران جوانى، كه در خيابان ناهيد تهران بطور اتفاقى با (مركز حفظ و اشاعه ى موسيقى ايران) برخورد كردم. با پاى لرزان خودم رو بدرون اين مركز پر از رمز و راز انداختم، واى چه غوغايى!!! صداهاى مختلف از ساز و آواز،  هر كسى سازى مى‌زد و آوازى و سخن از موسيقى بود و رديف‌هاى ميرزاعبدالله و و و!!

به دفتر مركز مراجعه كردم سئوال شد! كه چه ميخواهم؟ گفتم آمدم ساز ياد بگيرم، پرسيدند چه سازى؟

گفتم ويولون (در گل‌ها با ويولون ياحقى، تجويدى، ملك، آشنا شده بودم) مسئول دفترى كه خودش هم سازنده سه تار بود به من گفت: چرا ويولون؟ دوست دارى سه تار را انتخاب كنى؟ هم كوچكه و هم *مشقى‌اش * با قيمت مناسب اين‌جا ساخته ميشه و ناگهان يه سه تار بود توی دستام !! و من گيج و ويج جواب دادم آره حتمأ سه تار!. قلبم تالاپ تالاپ مي‌زد و بى قرار شدم.  گفت شهريه ماهى !!!؟؟ تومان 

و هفته آينده شروع مي‌كنى. ثبت نام كردم و حيران و شادمان روانه خانه شدم.

در مرکز با اساتيد بزرگ موسيقى آشنا شدم وبا مردى آشنا شدم كه مؤسس مركز حفظ و اشاعه موسيقى بود، دكتر داريوش صفوت!. جوانى با تحصيلات عالى و با مدرك دكتراى حقوق از دانشگاه سوربن پاريس آمده بود كه جانى تازه به فضاى در حال فراموشى موسيقى ايران بدمد.

     

همکارمان هلن شوکتی در هر شماره به موسیقی و هنرمندان ایرانی که به نوعی در اعتلاء و ارائه این هنر روح‌پرور دست داشتند می‌پردازد که از نظرتان می‌گذرد.

فصل سی‌ و دوم


هلن شوکتی

دكتر داريوش صفوت، موسيقى دان فرزانه و افتخار،، در سكوت

(۱۳۰۷- ۱۳۹۲)

او فرزند ارشد على‌اصغر صفوت پسر ارشد ميرزا آقاجان صفوت‌الممالك بود. وى يادگيرى سه تار را نزد پدر آغاز و بدليل نشست و برخاست پدر با اهالى هنر ازجمله حبيب سماعى در شانزده سالگى نزد وى سنتور را آموخت و براى تكميل نوازندگى نزد استاد ابوالحسن صبا مشق سه تار كرد. 

در جايى صبا از او بعنوان بهترين شاگرد خود ياد كرد كه دركى دقيق و ظريف از موسيقى ايرانى دارد.

صفوت در كنار يادگيرى موسيقى، تحصيلات آكادميك خود را نيز با قبولى و فارغ التحصيلى از دانشكده 

حقوق دانشگاه تهران ادامه داد. 

استاد صفوت نزديك به  ده سال و تا قبل از درگذشت استاد صبا از محضرش كسب فيض كرد. بعدها پس از مرگ استاد صبا، صفوت كه از ميان شاگردان صبا و اهالى موسيقى آن زمان، به استعداد و طبع روان شهره بود، در هنرستان عالى موسيقى مشغول به تدريس شد.

در اين دوران، دكتر مهدى بركشلى موسيقيدان و نيز استاد فيزيك دانشكده علوم دانشگاه تهران و رئيس واحد موسيقى در اداره ى كل وزارت فرهنگ و هنر بود. او كه با شرق‌شناسان فرانسوى ارتباط داشت و تحصيلات آكادميك خود را در فرانسه به پايان برده بود، داريوش صفوت را براى تدريس موسيقى ايرانى به *مركز مطالعات موسيقى شرق * در پاريس معرفى كرد.

او به تشويق و كمك شرق شناس فرانسوى نلى كارن كه شاگرد سه تار و سنتور استاد صفوت بود، كتابى به زبان فرانسه در باره‌ى موسيقى ايران  بنام سنت‌هاى موسيقى در سال  ١٣٤٤ نوشت.

صفوت در اين كتاب موقعيت اجتماعى موسيقى در آن دوران را شرح داده و راهكار حفظ و احياى موسيقى قديم ايران را تأسيس يك مركز باستان شناسى موسيقى دانست.

انتشار اين كتاب ، راديو تلويزيون را بر آن داشت كه از او را براى مشاوره در زمينه ى موسيقى  دعوت به همكارى كند.  اما او ايده و فكرهاى بهترى در سر داشت و آن تأسيس يك مركز براى ماندگارى موسيقى ايران.  مركز حفظ و اشاعه ى موسيقى ايران بود

دكتر داريوش صفوت براى تدريس در مركز مطالعات موسيقى شرق در انستيتو موسيقى‌شناسى سوربن به فرانسه رفت.  در ١٣٤٤ از دانشكده حقوق دانشگاه سوربن دكتراى حقوق بين الملل گرفت. 

استاد صفوت پس ازبازگشت از پاريس، به تدريس رديف‌هاى موسيقى سنتى ايران  و تكميل سه تار در (محضر استاد محمد ايرانى مجرد ) همت گماشت. 

استاد داريوش صفوت در زمينه‌هاى نوازندگى سنتور، سه تار، رديف‌هاى موسيقى ، آكوستيك موسيقى، تاريخ موسيقى، شناخت موسيقى، آشنايى با موسيقى شرق،فلسفه موسيقى ايران، تجزيه و تحليل موسيقى ايرانى، موسيقى واسلام، بررسى رسالات كهن موسيقى ايران  در مراكز و دانشگاه هاى ايران و خارج از ايران همت گماشت.

تأسيس مركز حفظ و اشاعه ى موسيقى ايران

دكتر داريوش صفوت در سال‌هاى پايانى  چهل  اقدام به راه اندازى مركز حفظ و اشاعه موسيقى كرد.

در اين مركز پايه‌هاى گونه‌اى از موسيقى ايرانى گذاشته شد كه هدف‌اش حفظ ميراث موسيقى رديفى دوره‌ى قاجار و اشاعه‌ى آن بود.

زمانى اين پيشنهاد از سوى دكتر صفوت داده شد كه موسيقى جدى دستگاه‌هاى ايرانى در انزواى كامل به سر مى‌برد. رسانه در اختيار انواع موسيقى عامه پسند بود و جريان مقتدر موسيقى در راديو و تلويزيون اخرين نسل از بازماندگان موسيقى قديم ايران را به حاشيه رانده بود. على اكبر خان شهنازى يكى از برجسته‌ترين نوازنده‌گان تار آن زمان تنها به تدريس در اتاق محقرى مشغول بود و  على اصغر بهارى نوازنده‌ى يگانه كمانچه، در بى اعتنايى دوران ، كمانچه را به كنارى گذاشته و ويلن به دست گرفته بود. يوسف فروتن و سعيد هرمزى و رديف‌دانان مهم دوران به گوشه‌ى عزلت پناه بردند و عبداله‌خان دوامى، خواننده بنام گروه درويش خان ،،،ديگر ناى خواندن نداشت.  

 در چنين شرايطى داريوش صفوت كه در دانشگاه تهران تدريس مى‌كرد و حضور او فرصت مناسبى بود تا با استعدادهاى جوان موسيقى آشنا شده و بهترين آنها را براى حضور در مركز حفظ و اشاعه موسيقى ايران انتخاب كند. او شاگردان برگزيده دپارتمان موسيقى دانشگاه تهران را با همكارى نور على‌خان برومند، موسيقيدان برجسته دوران،، كه مدرس دانشگاه هم بود،  به مركز آورد و واسطه پيوند دو نسل جوان و قديم موسيقى ايران شد.

 ازجمله: محمد رضا لطفى، پرويز مشكاتيان، حسين عليزاده، داريوش طلايى ، مجيد كيانى، جلال ذوالفنون، پريسا، لويد ميلر، هما سادات افسرى، نورالدين رضوى سروستانى. از جمله شاگردان مركز حفظ و اشاعه‌ى موسيقى ايران بودند كه بانى مهمترين تحولات موسيقى دستگاهى شدند. او آرزوهاى بزرگ‌ترى در سر داشت و هدف‌اش ايجاد دانشگاه موسيقى، و احياى متون كهن و مباحث و مبانى نظرى موسيقى ايران قديم بود.

اين مركز كمك شايانى به حفظ و نگهدارى رديف‌ها و نغمات مانده در سينه استادان قديم داشت كه اكثر آن‌ها را امروزه بنام رديف و رپرتوار رسمى موسيقى ايران مى‌شناسيم، در اين مركز، ضبط و ثبت شد..

از جمله ويژگى‌هاى اين مركز اين بود كه شاگردان حقوق مى‌گرفتند تا ازبزرگان موسيقى رديف ونوازندگى بياموزند.

مركز حفظ و اشاعه‌ى موسيقى ايران، به عقيده‌ى بسيارى از هنرمندان موسيقى ، رنسانس معاصر موسيقى دستگاهى محسوب مى شود. بيش‌ترين نقش را در بوجود آوردن جريان جدى و هنرى موسيقى در ايران را داشته است.  قبل از آن موسيقى دستگاهى ايران كاملأ منزوى بود و رسانه‌ها فقط موسيقى مردم‌پسند پخش مى‌كردند و آخرين نسل از موسيقى قديم ايران و هنرشان بتدريج محو مى‌شد. 

 

استاد صفوت دو كتاب به زبان فرانسه منتشر كرده كه تحت نظارت شوراى بين المللى موسيقى يونسكو به چاپ رسيده است. ( خصوصيات موسيقى سنتى ايرانى.)  (. موسيقى ايرانى )

اظهارات تنى چند از بزرگان موسيقى در باره دكتر داريوش صفوت::

سودابه فضائلى در مقاله‌اى به مناسبت ٨٠ سالگى داريوش صفوت، او را حكيم موسيقى نام نهاد.

پرويز مشكاتيان: من بعنوان كسى كه سال‌ها در محضر استاد به تلمذ نشسته‌ام، بى هيچ گمانى برآنم 

كه ايشان از برگزيدگان خداوندهستند.از شهر جانان و از تبار راستين اين سرزمين.

مهدى آذرسينا: او انديشمندى است كه در اثر سال‌ها رياضت و تعمق به جايگاه پرقدر و والا دست يافته است. 

داوود گنجه‌اى: من از او درس اخلاق و دوستى گرفته‌ام.

پريسا: او تنها معلم من نبود بلكه پدر هنرى‌ام بود و من هر چه دارم از او دارم.

محمد ايرانى مجرد: من اگر فرزندى داشتم بيشتر از او دوستش نداشتم.

استاد صفوت مفتخر به نشان شواليه فرانسه شد.

    يادش همواره گرامی

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در سرفصل‌های موسیقی‌ی ایران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید