در داستان كوتاه چيزى وجود دارد كه در رمان نمى شود آن را ديد، يعنى آگاهى عميق از تنهايى انسان.
در داستان كوتاه، ديگر صداى داستان گو طنين انداز نيست و تمايل به حادثهپردازى منكوب است.
داستان كوتاه، (صداى انسانهاى له شده است، به همين جهت خواننده نمىتواند با آنها همزاد پندارى كند) .
فرانك اوكانر نويسنده و منتقد ادبى و مترجم ايرلندى
علی قمصری
همکارمان هلن شوکتی در هر شماره به موسیقی و هنرمندان ایرانی که به نوعی در اعتلاء و ارائه این هنر روحپرور پرداختهاند میپردازد که از نظرتان میگذرد.
فصل سیام
هلن شوکتی
على قمصرى نوازندهى جوان و چيرهدست ايران
در حالى كه خارجىها بر غنى بودن موسيقى ايرانى تأكيد مىكنند، داخل كشور مدام بر محدوديتها در موسيقى، انگشت گذاشته مىشود. على قمصرى
على قمصرى آهنگساز جوانى است كه با نخستين اثرش در حافظه جمعى دوستداران موسيقى ايران جا خوش كرد. نقش خيال كه با صداى همايون شجريان به بازار آمد، نويد آهنگسازى جسور و نوجو را مىداد كه خيالات بسيار دارد. مخاطبان جدى موسيقى،. اين خيالات را تا به امروز دنبال كرده و با پديد آورندهى آن همراه بودهاند.
على قمصرى موسيقى را با آموزش در هنرستان موسيقى شروع كرد و در ادامه در هنرستان عالى موسيقى دورهى دبيرستان را تمام كرد. على قمصرى همزمان ديپلم رشتهى رياضى فيزيك را هم گرفت و در المپياد رياضى فيزيك هم شركت داشته است. همزمان با ورود به دانشگاه براى پيگيرى تحصيلات آكادميك در رشته موسيقى، در ١٨ سالگى اركستر سرمد را تأسيس و بعنوان سرپرست ، آهنگساز و نوازنده مشغول به فعاليت شد.
على قمصرى زمانى شهرت يافت كه در ٢٢ سالگى آلبوم نقش خيال را با خوانندگى همايون شجريان آهنگسازى كرد. او آهنگساز چند آلبوم همايون از جمله آلبوم نقش خيال ١٣٨٤ آب نان و آواز ١٣٨٨ و چه آتشها ١٣٩٣ است.
على قمصرى در كشورهاى زيادى از جمله فرانسه مراكش اسپانيا سوئيس كانادا آلمان هلند سوئد روسيه و ايالات متحد آمريكا برنامه اجرا كرده است.
او درسال ١٣٩٤ اركستر موج نوى پارسى را بنيان گذاشت كه دو سال پياپى بر روى صحنه رفت.
على قمصرى هنرمند جوانى است كه نگاه جسورانه و نو آورانه به شعر فارسى دارد. بطوريكه، آلبوم (نان آب آواز با همايون شجريان) نقطه اوج انتخاب اشعار على قمصرى است. او در اين آلبوم بيت “من از براى مصلحت در حبس دنيا ماندهام” (از ديوان شمس مولانا ) را به تصنيف اضافه كرده كه بسيار جسورانه و بكلى متمايز از اجراى آقاى ناظرى بود.
او در فضاسازى در شعر چنان مهارت دارد كه شنونده خود را در يك داستان شنيدنى غرق مىبيند.
در آلبوم برف خوانى فضاى داستان يك بستر برف پوش است كه در آن زمان، زندگى/ جمعى و گله وار جريان دارد و هر كس پا جاى پاى ديگرى مىگذارد. در اين داستان يك راوى داريم كه خواننده است…
كار با شعر اخوان ثالث توصيف مىشود. همين طور كه داستان پيش مىرود نارضايتى سراغ << راوى ،، خواننده>> مىآيد. او ديگر نمىخواهد دنباله روى ديگران باشد و از يك جايى از گله جدا شده و راه خود را مىرود. داستان همين طور جلو مىرود و از يك جايى به بعد راوى داستان عوض مىشود.
راوى داستان مىشود ساز ديگر اينجا نه خوانندهاى است و نه شعرى
على قمصرى براى ساخت آهنگهايش ،،،با شعرى كه مىخواهد بر روى آن آهنگ بسازد مدتها زندگى مىكند و شعر همه جا همراهش است.
در مورد انتخاب ساز بندى و تشكيل گروه،،، قمصرى داراى ويژگى هاى خاص است. او به سراغ سازبندىهايى مىرود كه به سنتىترين شكل ممكن چيده شده ولى وقتى به محتواى كار نگاه كنيد مىبينيد كه اصلأ سنتى نيست.
قمصرى به جارى بودن سنت در كارهايش اعتقاد ندارد، چنانكه در تلفيق كاراينسترومنتال Instrumental مثل يك كوارتت زهى ايرانى با يك كوارتت زهى غربى در كنسرت رويش بسيار موفق بوده و مورد توجه فراوان قرار گرفت.
او در كنسرت رويش براى <هم صدايى كردن موسيقى ايرانى > تلاش فراوانى كرد.
يكى از نكات برجستهى نوازندگى. على قمصرى، در توانايى و پردازش ملودى است كه اين پردازش يكى از مهمترين خصوصيات يك نوازنده در اجراى موسيقى ايرانى مىتواند باشد. در اين شكل از موسيقى رنگ پردازش ملودى دانش ريتميك مفهوم سكوت، تمام اين جزييات مىتواند به نوازنده براى رسيدن به يك ايدهآل كمك كند. مهارتهاى تكنيكى در ساز اين نوازنده يادآور طنين ساز بزرگان موسيقى ايران است.
به عقيده قمصرى هارمونى در موسيقى ايرانى بسيا مهجور مانده است يا بقول خودش (پشت رديف) مدفون شده است. اما در مقابل، آثار او بدليل توجه بيش از حد به هارمونى، تا حالى كه منجر به اشكالات در ملودى نشود مورد نقد قرارگرفته است.
او ساختار و فرم را در اولويت كارهاى خود دارد، در حاليكه موسيقى با كلام بيشتر ديده مىشود اما اصرار غريبى در ساخت و اجراى موسيقى بدون كلام دارد.
على قمصرى از معدود آهنگسازان جوانى است كه براى سازهاى كوبهاى نت مىنويسد و براى حضورش ارزش بالايى قائل است. او براى اعضاى گروه از خواننده و نوازنده در اجراهاى خود شخصأ نت مىنويسد و مانند يك كارگردان به شخصيت بازيگراناش نگاه كرده و به او نقش مىدهد.
او مىگويد: من براى كسى كه قرار است بخواند يا بنوازد نت مىنويسم نه براى ساز. همان طور كه يك كارگردان اول به شخصيت بازيگراناش نگاه مىكند و بعد به او نقش مىدهد.
در نتيجه با عوض كردن خواننده روند كارى من تغيير پيدا مىكند.. مثلأ وقتى خواننده آلبوم برفخوانى را عوض كردم و قرار شد تا با وحيد تاج همكارى كنم ،، كل كار را دوباره نويسى كردم.
على قمصرى در كنار موسيقى به انتخاب اشعار هم بسيار مسلط است و معتقد است كه بايد موسيقى وشعر را در هم تنيد، تا موجود جديدى خلق شود. شايد بار رسانايى پيام بعهدهى موسيقى باشد نه شعر. به اين جهت موسيقى در دنيا دارد به سوى بىكلام شدن مىرود.
با توجه به مخاطبان زياد كارهاى على قمصرى// مشكل بزرگ طولانى بودن فرآيند انتشار كارهاى هنرى در ايران است ، بطوريكه گاهى بعلت دير كرد انتشار ، هميشه مخاطب چند قدم از هنرمند عقب مىماند.
او مىگويد: در بيشتر مواقع، وقتى فرسايش زمانى گريبان گير اثرم مىشود، با وجود شكست مالى و سرخوردگى آن اثر را منتشر نمىكنم. يكى از آلبوم هايم به نام هنگام جادويى را بخاطر مشكلات بين موسسه و وزارت ارشاد منتشر نكردم ،،با توجه به اينكه انس فراوانى نسبت به اين آلبوم داشتم، ولى از ارائه اثر منصرف شدم
على قمصرى همچنين در مراسم رونمايى كتاب < هارمونى موسيقى ايرانى > بخاطر معرفى يك آكورد براى دستگاه شور مورد تمجيد قرار گرفت.
يكى ديگر از افتخارات على قمصرى اجراى همنوازان حصار در برج ميلاد بود كه مورد تحسين استاد محمدرضا شجريان. قرار گرفت.
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.