این مطلب را با سپاس از دوست گرامیام که آنرا در کانال شخصیاش پست کرده وام گرفتهام.
***************. ح.ش
به شکل وقیحانهای با تحریف تاریخ در زمینه کودتای ۲۸ روبرو بودهایم- ناصر زرافشان
اخبار روز
دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
در هفتادمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد، نشستی با عنوان «۲۸ مرداد؛ درد همیشه ماندگار!» با سخنرانی لطفالله میثمی، ناصر زرافشان و هاشم آقاجری برگزار شد. در زیر گزارشی از سخنان ناصر زرافشان در این نشست آمده است.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران، واکنش آمریکا و انگلیس در برابر جنبش ملی شدن نفت بود. بنابراین، بخشی جدایی ناپذیر از تاریخچه آن جنبش، بخش نامبارک آن بود که به سرکوب جنبش مردم منجر شد. اما طی ۷۰ سالی که از این کودتا میگذرد از سوی برخی محافل و نهادهای سیاسی داخلی و خارجی به شکل وقیحانهای با تحریف تاریخ در این زمینه روبرو بودهایم؛ گرچه هرچه بیشتر گذشته واقعیات روشنتر شده است. این ماهیت تاریخ است. زمان قاضی بی رحم و منصفی است و امروز در وضعیتی نیستیم که حتی ۱۰ سال پیش بودیم که حتی کسانی که نسبت به مصدق و ملی شدن نفت همدلی و همدردی داشتند، دچار توهم و اشتباه هستند که مصدق میتوانست جز این کند که آثارش آثار کودتا نباشد و امروز ما در وضع بهتری باشیم.
آنچه حساسیت داشت، هسته سخت و اصلی بحث بین دکتر مصدق و آمریکا و انگلیس، کنترل بر منابع ملی و ثروت ملی بود. خوشبختانه در ۱۰ سال اخیر و به خصوص سه چهار سال آخر به اندازه کافی مدارک و مستندات افشا شده که این توهم که میشد بهتر از این اتفاق بیفتد را باطل کرده است. من متأسفم که هنوز این توهم در بین بعضی از دوستان وجود دارد. اما از کسانی که دوست دارند در این زمینه بیشتر آگاه شوند دعوت میکنم کتاب آبراهامیان را بخوانند.
یکی از مسائل اصلی مورد بحث در این کتاب این است که هسته اصلی بحث درصد دریافتیها، وام گرفتن، چگونگی اداره نفت و مدیریت آن نبود؛ تمام یک سال و نیم آخری که به تصور خودشان سرگرم بازی با مصدق بودند، وقت میخریدند؛ تصمیم کودتا ابتدا به وسیله وزرای خارجه آمریکا و انگلیس گرفته شده و به امضای رئیس جمهور آمریکا آیزنهاور و صدراعظم انگلیس هم رسیده بود و فقط برای تدارکش وقت میخریدند.
به مرور که اسرار ۲۸ مرداد ۳۲ رو شد، چهره، سناریو و برنامههایشان را عوض کردند
در هر جامعه طبقاتی هر جنبش مردمی دشمنانی هم دارد
به مرور که اسرار ۲۸ مرداد ۳۲ رو شد، چهره، سناریو و برنامههایشان را عوض کردند. البته این طبیعی است که در هر جامعه طبقاتی هر جنبش مردمی دشمنانی هم دارد. صاحبان ثروت و قدرت و نظام سیاسی آنان که تأمین کننده و نگهبان ثروت و قدرت آنها است، در حفظ وضع موجود تلاش میکند چون این وضع موجود تأمین کننده و دربردارنده منافعشان است. اما این تضاد منافع دست هم از سده نوزدهم میلادی به بعد که پدیده منحوس استعمار و قدرتهای استعماری و امپریالیستی در نتیجه تحولات نظام سرمایهداری به وجود آمد، دیگر محدود به چهارچوب یک کشور نیست.
غالبا قدرتهای استعماری بزرگ که به منابع طبیعی، ثروتها و بازارهای کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره دست اندازی و تجاوز میکردند، در غارت منابع و ثروتهای ملی با طبقات حاکم این کشورها شریک و متحد بودند. به همین دلیل در جنبشهای رهایی بخش ملی که پس از جنگ جهانی دوم در این گونه کشورها از طرف مردم پا میگرفت، شاهد هستیم طبقات حاکم که سرگرم غارت ثروتهای ملی هستند، معمولا دستشان در دست قدرتهای استعماری و نواستعماری و نیروهای ضد مردمی است و با آنها هم جهت هستند. در جنبش ملی کردن نفت ایران هم با همین پدیده روبرو هستیم.
من در طول سه دهه اخیر دست کم با سه سناریو طرف بودهام. اول کسانی از قیام ملی صحبت می کردند و اصلا بحث کودتا نبود؛ ملت قیام کردند برای اینکه پادشاه خودشان را برگردانند؛ زمانی که سرفصل «کودتای آمریکا در ایران» را در کتاب های درسی آمریکا تدریس می کردند. در شرایطی که وزیر خارجه آن کشور بابت کودتا در ایران عذرخواهی میکرد، هنوز ایرانیانی که کاتولیک تر از پاپ بودند، از قیام ملی صحبت میکردند. تا اینکه آنقدر مدارک و اسناد رو شد که واقعا دیگر این حنا رنگی نداشت.
آن وقت بحث دیگری را پیش کشیدند که شاه علیه مصدق کودتا نکرده، دربار یا آمریکاییها علیه مصدق کودتا نکردند و و مصدق علیه شاه کودتا کرده است. چطور پیرامون این عوام فریبی بحث میکردند؟ من معتقدم چهارچوب و بستر طبیعی آن فقط ایران هم نیست، بخشی از جنبشهای رهایی بخش ملی کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره دنیا بعد از جنگ جهانی دوم است. اگر جنبش ملی شدن نفت در ایران بخواهد درست بحث شود، در بستر طبیعی و با بررسی همه نیروهای دخیل و همه شرایطی که موجب به وجود آمدن آن شد، صحبت کنند.
بحث را به یک بحث حقوقی ساده تقلیل داده بودند که آیا به موجب قانون اساسی شاه میتوانسته مصدق را معزول کند؟ گویی ما با خرید و فروش یک باغ طرف هستیم که رستاخیز یک ملت برای به دست گرفتن کنترل منابع طبیعی و ثروتهای ملی خودش را به یک بحث ابتر حقوقی تقلیل دادهاند. نه از این بیشتر، رستاخیزی که بخشی از جنبش ملتهای تحت ستم بعد از جنگ دوم جهانی است که بعد به تشکیل اوپک و قراردادهای ۵۰، ۵۰ منجر شد.
سال ۳۲ سالی نبود که کشوری که همواره بریتانیا در آن دخالت داشت، پیش از تشکیل اوپک و جنبشهای سه قاره خواهان کنترل بر ثروتهای ملی خود باشد. اصلا شاه کارهای نبود و اصلا طرفین دعوا شاه و مصدق نیستند. عامل اصلی سازمان دهنده کودتا در ایران این است که وقتی شاه زیر بار نوشتن نامه عزل مصدق و نصب زاهدی نمیرفت، به او گفتند این تصمیم گرفته شده است. رستاخیز یک ملت است. تحولات و زیر و زبر شدنهای اجتماعی قواعد خاص خودش را در دارد؛ نه تنها قوانین کهنه بلکه شرایط مادی و اقتصادی که این قوانین را به وجود آورده هم از بین میبرد.
کشوری که متولی این کودتا است و بعد از ۷۰ سال هنوز جانسختی میکند، اسناد و مدارکی که شریک دیگر(آمریکاییها) یک بخشی از آن را رو کردهاند را هنوز در مورد کودتا رو نمیکند، برنامهای گذاشته و میخواهد در مورد کودتا صحبت کند. بعد یک پادوی سابق حزب رستاخیز را آوردهاند با یک آقایی که نماینده شورای مرکزی جبهه ملی بود و به گمان من آن طور که حق بود جواب پادوی سابق حزب رستاخیز را نداد که میگفت در مورد کودتا دو نظر هست که شاه کودتا کرده یا مصدق کودتا کرده است.
هر پدیده و رویداد تاریخی را اگر بخواهی درست درک کنی باید در بستر طبیعی تاریخی بررسی کنی. یعنی با در نظر گرفتن همه شرایط و عواملی که آن جنبش را به وجود آورده و با در نظر گرفتن همه نیروهایی که آن در آن دخیل بودهاند. جنبش ملی کردن نفت را حتی نمیتوان به چهارچوب ملی ایران محدود کرد. جنبش ملی کردن نفت بخشی از جنبشهای مردم سه قاره آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بعد از جنگ جهانی دوم است.
این که ایران چین دوم است و پشت پرده آهنین خواهد رفت، قصه موهومی بود
وی تأکید کرد: این قصه که ایران چین دوم است و پشت پرده آهنین خواهد رفت، قصه موهومی بود که بریتانیا بعد از خاتمه دوران ریاست جمهوری ترومن و روی کار آمدن دو برادر خبیثی که دچار هیستری شدید ضد کمونیستی بودند، ساز کردند برای اینکه آنها را به همکاری برای کودتا در ایران تحریک کنند. جنبش ملی کردن نفت ایران اگرچه بخشی از جنبش مردم است، ولی به هیچ وجه داستان آن گونه که آن حضرات وانمود میکردند، رفتن ایران به پشت پرده آهنین نبود. بیش از هر چیزی نیاز داریم از دیروزمان آگاهی باشیم؛ بفهمیم چه خبر بوده، چراغ راه امروز و آینده ما است.
منبع: ایران فردا
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.