و
یک شعر از: آنا آخماتوا
«بیگانه»
(ترجمه. صفدر تقی زاده)
نه آسمانى بیگانه
نه بالِ غریبها
هیچ یك مرا پناه ندادند،
در آن زمان، در آن مكان
من زیر پوشش اندوه مردم خویش
زندگى مىكردم
یک شعر از: قباد حیدر
ای حنجرههای بیقرار
جای دوری نرفته است آزادی
در خیابان
زخمهایش را میلیسد و
نفس تازه میکند
یک شعر از: مهدی رضازاده
«آمده در: مجله_ادبی_هنری_روزآمد»
دل آشوبی درخت
از چه بود؟…
از پچ پچهی برگها؟…
از طوفانی که ساقههایش را بلعید؟..
از خروش باد و رعد هم که نبود
و از صاعقه و تگرگ…
دلنگران چه بود ؟….
که در هیبتی بلند
دستهایش تا دل آسمان پیش رفته بود.
یک شعر از: حبیب شوکتی
«مشت در هوا»
بهخیابانی فکر میکنم
که از جنگلهای شمال کشیده شده
مشتاش را هوا کرده
دوست ندارد شلیک کند
از دیروز میآید
صدایی کهنه
که تاریخ مصرف ندارد.
۲۱ مارس ۲۰۲۳
یک شعر از: ناهید عرجونی
لبخند بزن عزیزم
تو هنوز آن قدر جوانی
که مرگ مطمئن نیست درست آمده باشد
هنوز
آن قدر زندهای
که من برایت
پیراهنی تازه خریدهام
یک شعر از: اصلان قزللو
وقتی بهار گذشت
نام گلسرخ را
بهخاطر بسپار
و کوچهای که
هیچگته بهبنبست نمیرسد
یک شعر از: مجید نفیسی
«اندوه ژوئن»