خدانامه


آلبرت اینستاین

متن زیر ترجمه فارسی نامه انیشتین به فیلسوف آلمانی اریک گوتکیند است که وی از پرینستون در ژانویه ۱۹۵۴ پست کرده است. اصل این نامه دو صفحه‌ای که به «خدا نامه انیشتین» معروف شده است در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۱۸ در نیویورک به قیمت دومیلیون و هشتصد و نود هزار دلار بفروش رسید. این بالاترین رقمی است که تا این زمان برای یک نامه پرداخت شده است.

“خدا نامه”

ترجمه فارسی نامه آلبرت اینشتین به فیلسوف آلمانی اریک گوتکیند

پرینستون، ۳ ژانویه ۱۹۵۴

 

آقای گوتکیند عزیز،

 

در روزهای گذشته به اصرار و تشویق مکرر بروور [ریاضی‌دانِ و فیلسوف هلندی] بسیاری از بخش‌های کتاب شما را خواندم. تشکر فراوان دارم از ارسال کتاب‌‌تان. آن‌چه در آن به‌ویژه نظرم را جلب نمود این بود که رویکرد عملی ما به زندگی و جامعه بشری بسیار مشابه هم است: ایده‌آل فراشخصی با تلاش برای رهائی از امیال من‌مرکزی، تلاش برای بهبود و تعالی زندگی با تاکید بر هر‌آن‌چه انسانی صِرف می‌باشد، و در آن شئ مادی صرفا به‌عنوان وسیله تلقی گردد و برای آن هیچ نقش تعیین کننده‌ای قائل نشاید شد. (به‌ویژه این نحوه‌ی نگرش است که بعنوان “نگرشی غیرآمریکائی” ما را با هم متحد می‌سازد.)

با این حال من هرگز بدون تشویقِ بروور مبادرت به خواندن کتاب شما نمی‌کردم، چرا که برای من به زبان غیرقابل فهم نوشته شده است. واژه خدا برای من چیزی نیست جز بیان و حاصل ضعف انسان، تورات مجموعه‌ایست از افسانه‌های احترام برانگیز، اما بدوی. هیچ تفسیری، هر اندازه هم ظریفانه، نمی‌تواند (برای من) چیزی را در این ارزیابی تغییر دهد. این تعابیر شسته‌رفته طبیعتاً بسیار متنوعند ولی در واقع هیچکدام ربطی به متن اصلی تورات ندارند. برای من دینِ تحریف نشده‌ی یهودِ، مانند همه‌ی دین‌های دیگر زاده و بازتاب خرافات بدوی است. و قوم یهود که خوشحالم که جزو آن هستم و ذهنیت آن قوم باعث ثبات و قوام من است، در نظر من هیچ شأن و مرتبتی متفاوت از سایر گروه‌های انسانی نداشته و هیچ منزلت خاصی برای من نسبت به سایر اقوام ندارد. تا آن‌جا که تجربه‌ام نشان می‌دهد، آنان هرچند که با نداشتن قدرت [در طول تاریخ] خود را از بدترین افراط‌ها دور نگاه داشته‌اند، من هیچ صفتی که آنان را قوم “برگزیده” کرده باشد نمی‌شناسم.

 

گذشته از آن، من این را دردناک می‌دانم که شما ادعای مقامی برتر می‌کنید و برای دفاع از آن ادعا، دو دیوار غرور می‌کشید، یکی بیرونی بعنوان انسان و دیگری درونی به‌عنوان یهودی. به‌عنوان انسان، از جنبه‌ای تا حدودی مدعی هستید که اصل علیت اگرچه همگانیست، شامل شما نمی‌شود. حال آن‌که آن را در مورد سایرین می‌پذیرید و به‌عنوان یهودی برای عقیده یکتاپرستی مدعی امتیازید. اما علیتِ محدود اصولا دیگر علیت نیست؛ چنان‌که اسپینوزای خارق‌العاده ما برای نخستین ‌بار آن را بوضوح تشخیص داد. در اصل، تسلطِ باورِ یکتاپرستی نمی‌تواند نفی کند نگرشی را که قائل است به اینکه اجسام و اماکن و مخلوقات همه دارای روح هستند. با این دیوار کشیدن‌ها ما فقط خود را فریب می‌دهیم؛ آنها نه تنها به تلاش‌های اخلاقی ما چیزی اضافه نمی‌کنند، بلکه برعکس از آنها می‌کاهند. 

 

حال ‌که من اختلاف نظرهایمان را در باورهای فکری و عقلانی‌مان کاملا صریح و شفاف بیان داشتم، برایم محرز است که ما در اصول، یعنی در ارزش‌یابی رفتار آدمی، بسیار بهم نزدیک هستیم. چیزی که ما را در تفکر و عقلانیت از هم جدا می‌کند لفت و لعاب‌های فکری و عقلانی است یا به زبان فرویدی‌ها کوشش ناخودآگاه برای طفره رفتن از دلایل اصلی و زیربنائی رفتارها. به این خاطر من فکر می‌کنم که اگر ما در باره‌ی موضوعی عینی و غیر مجرد صحبت می‌کردیم همدیگر را خیلی خوب می‌فهمیدیم.

با تشکر دوستانه و بهترین آرزوها،

ارادتمند، آ. اینشتین

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در نامه ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید