یک شعر از مهرداد عارفانی

آخ اگر مصدق زنده بود

می‌آمد دم مجلس و

ما هم می‌رفتیم و شما را روی دوش‌هامان می‌آوردیم

آخ اگر ستارخان این‌جا بود

تف می‌کرد به غیرت ما

می‌آمد و

اوین را باز می‌کردیم ٬ شما را روی اسب می‌بردیم

میرزا کجاست؟

می‌گویند : رفته تنگستان با علی دلواری

نشسته نقشه می‌کشد

می‌گوید:

همین روزها می‌آییم و

خدا را چه دیدی

یک پادگان بوسه و تفنگ می‌آوریم

و می‌رقصیم و پله‌های اوین

پر از شکوفه و ترانه می‌شود

*

درباره Habib

متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
این نوشته در شعر دیگران ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

نظرتان را ابراز کنید