به روایت خواهرش لیلی گلستان
——————————
گفتم: بابا، کاوه مرد!
✔️ کاوه عاشق عکاسی بود ولی پدرم هیچوقت او را داخل استودیویش راه نمیداد. سر «اسرار گنج درهی جنی» کاوه با پدرم کار کرد اما پدرم خیلی اذیتش کرد و از بالا به پایین با او رفتار میکرد. وقتی جنگ شد پدرم ایران نبود. کاوه هشت سال عکاس جنگ بود و جایزهی معتبر رابرت کاپا را گرفت. بعد زن و بچهاش را برد لندن و آنجا که پدرم را دیده بود گفته بود میخواهی عکسهای جنگ را بهت نشان بدهم. پدرم گفته بود: «نه! من اصلا حوصلهی دیدن عکسهای تو را ندارم!» وقتی کاوه آمد این را برای من تعریف کرد، توی بغل هم گریه کردیم. الان هم که دارم این را تعریف میکنم باز حالم بد میشود! خیلی تراژیک بود. کاوه میگفت چرا پدرم این حرف را به من زد؟ من بهش گفتم چون به تو حسادت میکند. چون او رفته و در تمام این سالها هیچ کاری نکرده ولی تو هشت سال عکس گرفتهای و در خط اول جبهه بودهای. من پدرم را هیچوقت به خاطر این قضیه و ناراحتیِ کاوه نمیبخشم.
✔️ داشتم در لندن توی خیابان راه میرفتم که پسر کاوه به من زنگ زد و گفت «لیلی بیا… فقط بیا» من فکر کردم مادرم فوت کرده. گفتم «مادرم مرد؟» گفت «نه! کاوه… تو فقط بیا…» من همانجا ولو شدم روی زمین ولی سریع خودم را جمع و جور کردم و سریع رفتم خانهی کاوه. دیدم زنش و پسرش هر دو از حال رفتهاند و یک خانم و آقای انگلیسی هم آنجا نشستهاند. گفتم «شما کی هستید؟» گفتند «ما از بیبیسی هستیم.» گفتم «راسته؟» گفتند «بله.» گفتم «مطمئنید؟» گفتند «بله.» گفتند «از ما چی میخواهید؟» گفتم «شما از ما چی میخواهید؟» گفتند از تو میخواهیم که به پدر و مادرش خبر بدهید چون ما ساعت ۸ خبر را از بیبیسی پخش میکنیم. اول زنگ زدم به پدرم. گفتم شما میدانید کاوه عراق است؟ گفت «خب!» گفتم «بابا کاوه مرد!» گفت «خب!… آدم وقتی میرود جنگ باید انتظار داشته باشد که بمیرد!» من گوشی را گذاشتم دیگر نمیدانستم چی بگویم. بعد که برگشتم تهران پدرم چند بار زنگ زد و گفت من میخواهم با مادرت صحبت کنم و من گفتم مادرم اصلا نمیخواهد با شما صحبت کند! البته این را واقعا از قول مادرم گفتم. این پایان رابطهی من با پدرم بود.
▫️بخشهایی از مصاحبهام با لیلی گلستان در #اندیشه_پویا؛ امروز نوزدهمین سالگرد درگذشت #کاوه_گلستان است.
✍🏻 علیرضا اکبری«من میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشهدار کند»
امروز هفدهمین سالروز درگذشت #کاوه_گلستان است، فرزند #ابراهیم_گلستان
کسیکه «در راه ثبت حقیقت کشته شد»، در سلیمانیۀ عراق…
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.