هرمز علیپور (زادهٔ ۴ اسفند ۱۳۲۵ ایذه) نویسنده، معلم بازنشسته و شاعر معاصر ایرانی است. وی فعالیت هنری را از سال ۱۳۴۵ در مجله فردوسی آغاز کرد. علیپور از شاعران موج شعر ناب است. از وی تاکنون بیش از ۱۷ مجموعه شعر به چاپ رسیده است.
رویا مولاخواه سردبیر مجله ادبی توتم در ایران با هرمز علیپور گفتگویی پیرامون شعر و جهان ادبی داشتهاست که پیش از این در مجله توتم منتشر شده و برای علاقهمندان به ادبیات در خارج از کشور این گفتوگو را در اختیار شهرگان قرار دادهاست. این گفتوگو را میخوانیم:
رویا مولاخواه: جناب هرمز علیپور قبل از هرچیز سپاسگزارم از فرصتی که به مجله ی ادبی توتم دادید تا گفتگویی پیرامون شعر و جهان ادبی شما داشته باشیم. در آغاز به جریان شعر ناب بپردازیم شما را از بنیان گذاران شعر ناب می شناسند، کمی از شکل گیری این جریان و سمت و سیاق آن برای مخاطبان امروز شعر بگویید؟
هرمز علیپور: درود بر شما خانم مولاخواه و گروه پرتلاش مجله ادبی توتم سپاس از شما و همت مضاعفتان . زمانی که زنده یاد منوچهر آتشی در مجله ی تماشا شاعرانی را به عنوان تاب معرفی می کرد،در آن سال ها من ده دوازده سال سابقه ی شعری داشتم . من هم چهره ای بودم. مخصوصاً اینکه هم سپید و هم کلاسیک می سرودم.
درست است که بیشتر شاعران همشهری ، از مسجد سلیمان بودند .اما شاعران دیگری هم از سایر شهرها و مناطق بودند .حرکتی بود که داشت فراگیر می شد و بعدها مواجه شد با انقلاب و جنگ که من در تاریخ شفاهی همه چیز را مستدل و مستند مطرح خواهم کرد. اما آنچه مسلم است با گذشت بیش از چهل سال از نامگذاری«حرکت» و شاعرانی که در این حوزه بررسی می شدند و می شوند تاثیر آثارشان با توقف و اقناع وبا نگاهی بدون حب و بغض بازخوانی و معرفی می شوند که از ادعا و مدعا تا پذیرفتن و قبول ازاهالی فن و خبره فاصله هاست. دوره تاب سرایی من بخشی از زندگی نیم قرن و اندی شعر من است که بدون آن و با آن شاعری الحاقی،الساقی نیستم.
رویا مولاخواه: مروری بر ســیر کتاب های شما از دهه چهل تا امروز نشــان از آن دارد که شما آنچنان به یک شــیوه و نحــوه نگارش شعر، آن هم در بستر جریان مانند شعر نــاب تعصــب و پافشــاری نداشــته اید و حتــی در ســالهای اخیــر مثــلا مجموعه«پنجــاه و چهــار بــه دفتــر شــطرنجی» یــا پــس از آن ایــن تلاش بر ســر یکجا نماندن بیشــتر به چشم می آیــد. تصمیــم یــا خواســت بــرای برهم زدن این عادت نوشتن با چه بیم و امیدهایی روبه رو بوده است؟
هرمزعلیپور: من هم، چون هرکس دیگری در شرایط متفاوت سنی ،حالت های خاص مطابق سن خودم را داشتم. نسبت به پارادایم غالب جهان وسرزمینم، مواضع گاه ،بعضاً شناختی و متضاد – با هم پیدا می کردم. این ها الفبای تغییر منظر و مواضع اند.که نه از روی هوس بوده بلکه از جوانی تاکنون همواره به نظرگاهی که به آن پای بست بودم نیز نگاه نقادانه ای داشته و دارم. خیلی صریح بگویم قصد داشتم در تغییر جهان نقش موثری داشته باشم.
با توجه به ظرفیت و پتانسیل های خود و آن چه که جامعه به من داده یا من از آن می گرفتم- و توقعی که ایجاد می شد- چیزی در ردیف تعلق به نوعی ایدئولوژی مستور در حرف و رفتاربود. این نگاه در آثار من بازتاب می یافت .چه از نظر اجتماعی به شکلی خواهان گونه ای رهایی آدمی بودم از قید حلقه ،و تعصب ها.
برای همین در شناخت شعر من، با خواندن یکی دو اثر به طور منصفانه نیست.نمی توانم با همه فروتنی ام، اما بگویم که همه ی عمر در این فکر و تلاش نبوده ام که باحرف زدن از شعر کوری ام را با جاه طلبی مجاز به مرحله ای برسانم که به واسطه ای قابلیت های پنهان و آشکارش خود را نشان دهد. فکر می کنم پیشنهادهای مطروحه در شعرهایم حرف است نه بیانیه و این ها توانسته اند خود را به اثبات بی هیاهو برسانند.
رویا مولاخواه: نظر شما در مورد جریان های شعری، شعر دهه هفتاد و نود و شعر حجم و دیگر عناوین چیست؟ آیا اینگونه مرز بندی و تعین ها را برای شعر امروز نوعی محدودیت محسوب نمی کنید آیا به نظر شما این نوع مرزها نوعی رادیکال بازی را در شاعران دامن می زند؟
هرمز علیپور: تردید ندارم که همه ی نحله ها و ژانرهای که از نیما به بعد و حتی قبل از نیما در شعر امروز فارسی با اغماض در صده اخیر 1301 به نفع رشد کمی و کیفی شعر فارسی بوده است و اما این جریان های شعری به هر نیت و تفکری که پدید آمده، می توان از دو منظرودریچه نگاه کرد. مخاطبان و رهروان. شعر به هر نیت و منظور و تفکری که مجهز باشد، با سلاح نوعی هنجارگریزی آمده و هر کدام مخاطبات و علاقمندان و رهروان خود را دارد.
رویا مولاخواه: در اشعار شما نوعی رابطه ی هموندی با مخاطب وجود دارد و مخاطب می تواند بدون تعین پذیری با جنسیت یا حتی گزاره ی زمان با شاعر همذات پنداری کند ، این خویشاوندی و هم عرضی فارغ از جنسیت و دربند زمان بودن با مخاطب را ،چگونه ارزیابی می کنید؟ هرمز علیپور: آنچه را که شمادر این پرسش برآن تکیه وتاکید دارید در واقع بر مولفه های تعیین جنسیت و زمان نگاه جدی تری دارد. واقعیت این است که من ، با وجودی که در جامعه و خانواده در تبعیت از جامعه بزرگ شده و رشد کرده ام که ناگزیر به خاطر(تامین و مصونیت زمان و زیست و اندیشه ی خود علی الخصوص) همیشه پرسشگری پنهان در وجودم از نوجوانی تا به امروز بوده وهمچنان پا برجاست.
رویا مولاخواه: شعر امروز شما به فردیت خاص شما رسیده است و انگار که سبک شخصی خودتان را اتخاذ کردهاید. این امر را میتوان نوعی فاصلهجوییِ هرمز علیپور از شعر ناب دانست؟
هرمز علیپور:من اول شاعرم در بُعد ودوره ای که بوده ام و به حساب می آمدم .در تاریخ شفاهی متصل در این مورد حرف زده و خواهم زد. اما اگر قرارباشد به چیزی مفتخر باشم. خودم است من در شعر شناور بوده ام.جاه طلبی فردی من بیشتر از آن است. در هنراست که می تواند امیری در یک گروهان خود را حبس کرده باشد.
رویا مولاخواه: چه شد که از داستان نویسی به شعر روی آوردید؟
هرمز علیپور: صادقانه ترین جوابی که می توانم بدهم یکی کم حوصله گی،بعد اینکه در خودم نمی دیدم شخصیت هایی رابا خود زیاد همراه داشته باشم . اصل اش ،همان کم حوصلگی….
رویا مولاخواه: شما از زمره شاعرانی هستید که به نوعی هرکدام غول ادبیات نامیده می شوید.؟
هرمز علیپور: یعنی در یک پدر مادر هر مستندی با هر نسبت عاطفی بوده در من رشد کرده و با من آمده تا به همین لحظه و به این درک رسیده بودم و رسیده ام که قانع کردن تا متاثر ساختن ذهن و ذوق علاقمندان به امور هنری – معرفتی – منطقاً کار ساده ای نیست و به مرور نوشتن و شاعری برای من از حد و مرز شهرت و نام و هیجان آغازین تبدیل به چیزی شد که تجربیات بی واسطه ی خودم را در کلمات به امانت نهاده ام و در این ارتباط از تاثیر نقش زمان و اهداء حوصله به آن غافل نبوده ام.
رویا مولاخواه: شما از زمره شاعرانی هستید که به نوعی هرکدام غول ادبیات نامیده می شوید ولی همچون شعرتان بی تکلف و همانطور که شعرهایتان صعوبت دریافت ندارند و تاویل مندند خودتان هم با علاقه مندان و مخاطبین تان در تعامل هستید. نظرتان در مورد دوری گزینی و تکلفی که گاه شهرت شاعران مرزهای آموختن و تعامل با اساتید را می بندد، چیست؟
هرمز علیپور: عمده ترین دلیل شاید بتوان گفت نوعی نتوانستن بدون شعر زیستن باشد،چه بعنوان شاعر چه مخاطب .واقعا این امری هم ارادی است وهم به شکلی تحمیلی. نمی دانم اما این که گفتم مانیفست ها مرا مجاب نمی کردند، امروز بیشتر به این امر باورمندتر شده ام. مذمت نمی کنم من اهل اش نیستم .عظمت را در استقلال بیشتر می توان دید. من تا زمانی که هستم تجربه می کنم. خودم را می نویسم. هرکس نگاه و اخلاق و عادت هایی دارد. هرکس بر حسب تجربیات اش و دریافت اش از زندگی با دیگران تعامل پیدا می کند. من هرگز ناخوانده جایی نمی روم. اما این را هم در این شصت سال آموخته ام که هرکس حق دارد طوری زندگی کند که در اول رضایت جان خودش حاصل شود بعد دیگران. ثروت و فقر من هردو از شعرند. شاعرانی که بی گمان نام های معتبری در شعر فارسی دارند، همیشه جوان نمی مانند.
رویا مولاخواه: بسیار یهره بردیم از جهان اندیشه و بابت این مصاحبه سپاسگزارم.
هرمز علیپور: برای شما و مجموعه پرتلاشتان آرزوی موفقیت دارم.
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
__لل______________________..._________________.....................................................................................دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید.ntjv ikv_..._________________..**************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتwordبه نشانیی
habib@rasaaneh.comبرایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
.............«الف مثل باران» را ازرسانه بخواهید...............
....دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_____________________________________________________________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.