هلن شوکتیدر هر شماره به معرفی یکی از بزرگان و یا آلات موسیقیی ایران میپردازد که بهنظر میرسد.
فصل هفتم:
هلن شوکتی
به مناسبت شب زايش مهر يا خورشيد.،،،،،،شب يلدا مظهر نور، اميدى است كه از اعماق تاريكىها جلوهگر شد. و شايد مردمان زمانهاى دور هم همواره اميدوار بودند كه روزى نور بر تاريكىها غلبه كند.
بسیاری جشن ميلاد مسيح را اسطورهاى مىدانند كه راه در آيين ميتراييسم يا آيين مهرپرستى ايرانيان باستان دارد و تاييد اين فرضيه هم همان همزمانى تولد عيسى مسيح و ميترا است.
شادباش سال نوى ميلادى و جشن ميتراييسم بدور از همه بلاياى زمينى و آسمانى !!!!!!.
محمد نورى و صدايى كه هميشه جاودان است
دهه بيست، دوران آغاز نوعى تفكر در شعر و موسيقى آوازى در ميان مردم ايران بويژه نسل جوان بود كه بخشى را ميتوان متأثر از نشر و پخش وسيعتر موسيقى علمى و آثار فولكوريك كشورهاى مختلف جهان از طريق راديو و صفحات گرامافون دانست.
محمد نورى در همين سالها – سنين نوجوانى با خواندن اشعار نوينى كه بر روى نغمههاى روز مغرب زمين و برخى قطعات كلاسيك آوازى سروده شده بود كار خوانندگى را آغاز كرد. نورى موسيقى را زبانى جهانى و از آن,همه ملتهاى روى زمين مىدانست و از همين رو اقتباس و الهام از هنر كلاسيك غرب، در ذهن زيباى پرواز او به اصلى مهم تبديل شده بود.
محمد نورى آغازگر و پايهگذار نگاهى نو به موسيقىی آوازى ايران (در سبك كلاسيك) بود و به تلفيقى درست از موسيقى پاپ با موسيقى سنتى و محلى ايرانى رسيد.
محمد نورى زاده رشت بود و تحصيلات خود را تا پايان دوره متوسطه در دييرستان فيروز بهرام رشت گذراند.او نزد اِوِلين باغچهبان آوازخوانى و تئورى موسيقى را نزد اساتيد هنرستان عالى موسيقى و آواز ايرانى را نزد استاد اسماعيل مهرتاش فرا گرفت.
محمد نورى از جمله محبوبترين خوانندگان و موسيقيدانان ايرانى است كه طرفداران موسيقى او را با آهنگ جانِ مريم و ايران ايران به ياد مىآورند.او در سال ١٣٨٥ به عنوان چهره ماندگار موسيقى انتخاب شد .
محمد سرير آهنگساز در باره محمد نورى گفته است: او در جوانى با توجه به علاقه و تسلط اش به زبان انگليسى، با فرهنگ غرب آشنايى داشت و گاهى قطعات خارجى را با ترجمه خودش اجرا مىكرد.
محمد نورى از خوانندگان مطرح و پرمخاطب موسيقى كلاسيك، و شاگرد اساتيدى مانند سيروس شهردار و فريدون فرزانه بود و شيوه آوازى خود را متأثر از بافت و غناى زخمهاى اساتيدى، چون حسين اصلانى، ناصر حسينى و محمد سرير مىداند …..
محمدرضا صادقى از شاگردان ارشد استاد نورى و دكتر محمد سرير بود که از جمله فعاليتهاى او ميتوان به همكارىاش با اركستر زهى ارمنستان به رهبرى لوريس چكناواريان اشاره كرد. او فعاليت حرفهاىاش را در سال ١٣٧٣ آغاز كرد و از جمله آثارش در مدت سه سال شاگردى نزد استاد نورى مىتوان به تيتراژ فيلم “ليلى با من است” اشاره كرد.
فريبرز لاچينى موسيقيدان ، آهنگساز و نوازنده پيانو و از چهرههاى سرشناس موسيقى در مورد استاد محمد نورى مىگويد:
دهه ٤٠ بود كه با او آشنا شدم. نورى از ابتداى كارش سبك ويژه و زيباى خودش را داشت و بسيارى از جوانان و نوجوانان از جمله مرا جذب خودش كرد. در زمانى كه جايگاه موسيقى پاپ در ايران روز به روز رشد ميكرد و خوانندگان زيادى در اين سبك فعاليت داشتند نورى به سراغ اين گونه سبك نرفته و سبك خودش را كه تحت تاثير كارهاى اروپايى بود دنبال مىكرد و آنچه به ترانههاى او شخصيت مىداد ريشههاى ايرانىاش بود.
استاد محمد نورى موسيقى دستگاهى را خوب مىشناخت و روى موسيقى محلى و فولكلوريك بسيار كار كرده بود.
او با ادبيات كلاسيك و معاصر ايران بويژه شعر، آشنايى عميق و گسترده داشت و با صداى خود به اشعار نيما طنين ديگرى بخشيد و گويى آنها را از وادى خاموش واژهها به قلمرو با شكوه و پر فراز و نشيب اصوات تبديل مىكرد.
محمد نورى موسيقى غير علمى را نمىپسنديد و كارش چنان قوام و استحكام داشت كه اساتيد موسيقى و مخاطبان فرهيخته نيز كارهاى او را دوست داشتند.
او آموزههاى پاپ اروپايى را با دانش موسيقى و پيشينه نغمههاى فولكلور و بومى در هم آميخته و سبكى فاخر را پديد آورده است .
فريبرز لاچينى همكارى خود و سختكوشى و تلاش و وسواس هنرى و خستگىناپذير استاد محمد نورى را در دو آلبوم “در شب سرد زمستانى” و “آوازهاى سرزمين خورشيد ” تجربه كرده است.
همزمان با سالگرد درگذشت استاد محمدنورى شاگردانش بر مزار او حاضر شدند و متنى كوتاه اما تأثيرگذار را در وداع استادشان خواندند.
لحظههاى سياه بىتو گذشت و ياد تو در اين سالها همچون سايه با ما بود/روزهاى غروب پس از سفر تو چه سخت و جانفرسا و چون ميگذرد غمى نيست/اكنون در اين فضاى مهآلود نيستى كه ببينى چگونه همه در در سو گ تو نشستهايم/ تنها تسكينى كه وجود دارد صداى مخملى و و نازنينت كه عاشقانه ميخوانى از: عروسى، تنهايى، وطن، عشق، سفر، تولد و اين عاشقانهها در روح و روانمان جارى است.
كاش معجزه مىشد تو بار ديگر مىايستادى! تنومند و استوار چون گذشته كه مىگفتى: من در كنار مردم ايستادهام. آواز آخرين چيزى بود كه از تو آموختيم، تأثير كلام و صداى روح پرورت تا هميشه در تاريخ اين مرز و بوم ثبت شده است. از ديروز تا هميشه دوستت خواهيم داشت.
درباره Habib
متولد سال ۱۳۳۰ رشت استان گیلان- کسب لیسانس از دانشگاه ملی ایران- کوچ به ینگه دنیا سال ۱۳۶۵ و اقامت در کالیفرنیا-چاپ اولین کتاب شعر بنام (الف مثل باران) در سال ۱۳۸۴ در ایران توسط انتشارات شاعر امروز.
__لل______________________..._________________.....................................................................................دفتر هنر شمارههای گذشته را میتوانید از طریق رسانه ابتیاع کنید.ntjv ikv_..._________________..**************
*دوستان گرامی
از شما که علاقهمندید با درج کارهای ادبی و هنریتان و نیز اخبار و اطلاعات تازه در رسانه شرکت کنید آنها را با فرمتwordبه نشانیی
habib@rasaaneh.comبرایمان ارسال کنید تا در صورت امکان در اینجا منتشر کنیم.
____________________________
....
.............«الف مثل باران» را ازرسانه بخواهید...............
....دو گفتار کتاب جدید محسن صبا چاپ انتشاراتیی آوانوشت منتشر شد. ......_____________________________________________________________________________________________
کتابهای رسیده
.با تشکر از دوستانی که کتابهای خود را برای رسانه ارسال داشتهاند.